زندگینامه حضرت حمزه..mp3
2.87M
❣﷽❣🤞🤞
⏺سخنرانی_حضرت_حمزه ع
#حاج آرمین غلامی👇👇
❣﷽❣🤞🤞
⏺سخنرانی_حضرت_حمزه ع
#حاج آرمین غلامی
السلام علیک یا عم رسول الله السلام علیک یا خیر الشهداء السلام علیک یا اسد الله و رسوله و...
حمزه بن عبدالمطلب، عموی پیامبر گرامی اسلام بود، دو سال پیش از ولادت رسول خدا(ص) دیده به جهان گشود.در میان جوانان قریش در دلاوری و بزرگواری برجسته و در آزاداندیشی، آزادمنشی وستمستیزی سرآمد بود. سلحشوری و توان رزمی وی همزمان با آغاز دوره جوانی نمودار شد.آن آزادمرد، حتی پیش از پذیرش اسلام، از رسول خدا در برابر آزارهای مشرکانحمایت میکرد. گرویدن وی به اسلام موجب سربلندی دین خدا شد، زیرا پس از آن مسلمانان از انزوا بیرون آمدند و قریش با درک و مشاهده پشتیبانی حضرت حمزه از پیامبر اکرم (ص )از آزارهای خود کاستند و رفتارشان با رسول خدا و مسلمانان ملایمتر شد.
حمزه(ع ) همراه دیگر مسلمانان به مدینه هجرت کرد و خدمات ارزندهای بویژه درامور نظامی ارائه داد. پیامبر اکرم (ص) به مسائل دفاعی حکومت نوبنیاد خود اهتمام خاصی داشتند. ایشان با تشکیل گروههای رزمی درصدد برآمدند امنیت مدینه را تامین کرده، مسلمانان را برای رویارویی با دشمنان آماده سازند. بر این اساس هفت ماه پس از هجرت، نخستین گروه گشتی رزمی را به فرماندهی حضرت حمزه (ع ) اعزام نمودند. گرچه اینرویارویی بدون درگیری پایان یافت ، ولی نشانهای از اقتدار سپاه اندک اسلام دربرابر کاروان بزرگ مشرکان بود.
رسول گرامی اسلام در ربیعالاول سال دوم هجرت غزوه «ابواء» را تدارک دید و در جمادیالاولی غزوه «ذات العشیره» را به قصد تعقیب کاروان قریش سازماندهی کرد. در این دو غزوه نیز پرچمدار سپاه اسلام، حضرت حمزه بود. آن رزمنده نستوه در جنگ بدر حضوری درخشنده داشت. این نبرد با امدادهای الهی ودلاوریهای بیمانند امیرمومنان علی (ع ) و سلحشوری حضرت حمزه(ع) ، با پیروزی قاطع سپاه اسلام به پایان رسید. در این پیکار تنی چند از سران کفر به دست توانای حمزه به هلاکت رسیده یا به اسارت درآمدند. "طعیمه بنعدی " و "ابوقیس بن فاکه " از جمله این کشته شدگان بودند و "اسود بنعامر " به دست حمزه به اسارت درآمد.
جنگ احد یکی از غزوه های مشهور رسول خدا (ص) بود که در دامنه کوه احد، در 4 کیلومتری شمال مدینه و در روز شنبه هفتم شوال سال سوم هجری، بین مشرکان قریش و سپاه اسلام رخ داد.قریش به تلافی شکست در جنگ بدر و خونخواهی کشتگان خود با سه هزار مرد جنگی و دویست اسب و هزار شتر، به همراه جمعی از زنان از جمله هند جگرخوار، به قصد جنگ با مسلمانان راهی مدینه شدند و پس از ده روز راهپیمایی در دامنه کوه احد که در شمال مدینه و جای خوش آب و هوایی بود ، چادر زدند.
پیامبر که از طریق عمویش، عباس بن عبدالمطلب، از حرکت قریش اطلاع یافته بود، پس از مشورت با یاران خود آماده جنگ شد و به همراه هزار نفر از مسلمانان از مدینه بیرون آمد. اما در میان راه "عبدالله بن ابی" رئیس منافقان مدینه، با سیصد تن از یاران خود از صف مسلمانان خارج شد و به مدینه بازگشت. سرانجام رسول خدا با هفتصد تن از جنگجویان مسلمان (و تنها با دو اسب و صد تن زرهپوش) شامگاه به احد رسید.
سیدالشهدا حمزه بن عبدالمطلب (ع) در غزوه بنی قینقاع پرچمدار سپاه اسلام بود. یهودیان بنی قینقاع نخستین گروه یهود بودند که با اسلام اعلام جنگ نمودند. سپاه اسلام قلعه آنها رامحاصره کرد. آنگاه رسول خدا(ص) آنان را از مدینه تبعید نمود و اموالشان رامصادره کرد.یک سال پس از جنگ بدر، غزوه احد با هدف مقابله با مشرکانی که برای انتقامگیری از مسلمانان و جبران شکست بدر به سمت مدینه آمده بودند ، آغاز گردید. حمزه و برخی دیگر از مسلمانان سلحشور، معتقد به جنگ برون شهری بودند، حمزه به رسول خدا عرض کرد: سوگند به آن که قرآن را بر تو فرستاد امروز دست به غذا نخواهم برد، مگرآنکه بیرون مدینه با شمشیر خود بر دشمن بتازم!
فردای آن روز جنگ تن به تن آغاز شد و در نهایت با یورش همگانی مسلمانان، قریش شکست خورد. پس از این پیروزی اولیه، هنگامی که مسلمین به جمع آوری غنایم مشغول بودند، محافظان و تیراندازانی که حفاظت تنگه مهم و سوق الجیشی احد را بر عهده داشتند، علی رغم تاکید شدید پیامبر به حفظ محل نگهبانی خود، به دنبال سهم خود از غنایم، مقر خویش را ترک کردند.
خالد بن ولید که در کمین همین فرصت بود با سواران خود از تنگه احد به مسلمانان حمله کرد و از پشت، بر قلب سپاه اسلام خنجر زد. به این ترتیب، پیروزی مسلمین به شکست تبدیل شد.
در این نبرد، دندان رسول خدا شکست، 74 تن از مسلمانان، از جمله حمزه سید الشهدا، به شهادت رسیدند و بسیاری نیز مجروح شدند.
حضرت حمزه (ع) از معدود قهرمانانی بود که در جنگ، نشان بر خود مینهاد و بدین وسیله خود را به دوست و دشمن معرفی میکرد. او نمونهای از شجاعت و دلیری در میدان نبرد بود، خود را به اعماق صفوف دشمن میرساند و
با دشمن درگیر میشد، از قدرت بازوی برجستهای بهرهمند بود. دراحد با دو شمشیر پیش رسول خدا میجنگید و میگفت: من شیر خدا هستم!دراحد، به هنگام تهاجم دشمن، وفادار و ثابت قدم از رسول خدا (ص) دفاع میکرد و توانست سی مشرک جنگجو را به هلاکت برساند.یکی از مشرکان به نام «وحشی»، زیر درختی در کمین آن سردار دلاور نشسته بود. حمزه او را دید و آهنگ او کرد. یکی از دشمنان راه را بر او بست. حمزه به او حمله کرد و وی را به قتل رساند. سپس با شتاب به سوی وحشی خیز برداشت ولی پایش در گل سر خورد و به زمین افتاد.
در این هنگام وحشی زوبین به سویش پرت کرد و بدین ترتیب آن بزرگوار پس از عمری جهاد در راه خدا و یاری پیامبر گرامی به ملکوت اعلی پیوست و آن سردار رشید، شهید شاهد بارگاه الهی شد.
رسول خدا (ص) در منزلت او فرمود: سالار شهیدان در روز قیامت نزد خداوند حمزه است. مزار آن سردار شهید و دیگرشهیدان احد همواره زیارتگاه عاشقان و عارفان الهی و الهامبخش جهاد و شهادت به مبارزان بوده است
#شهادت_حضرت_عبد_العظیم
✍#آرمین _غلامی_(مجنون _کرمانشاهی)
✍#مداح..آرمین _غلامی
شام یکشنبه۲/اردیبهشت۱۴۰۳
#حسینیه مرشدنجف_کرمانشاه👇👇
روضه عبدالعظیم...mp3
9.53M
روضه حضرت عبدالعظیم حسنی)
روضه حمزه سیدالشهدا
#شهادت_حضرت_عبد_العظیم
#مداح..آرمین _غلامی
شام یکشنبه۲/اردیبهشت۱۴۰۳
#حسینیه مرشدنجف_کرمانشاه👇👇
👇👇
(روضه حضرت عبدالعظیم حسنی)🤞🤞
روضه حمزه سیدالشهدا
#سیدالکریم
#مداح..حاج آرمین غلامی
ای آنکه ری ، ز نام تو گردیده ناموَر
زیبنده است مدح و ثنایت ز هر نظر
هستی کریم و حضرت عبدالعظیم، تو
چون جدّ خود ، بیانگر خُلق عظیم، تو
ای در مَقام و عِلم چو اختر به آسمان
ای پر فروغ ـ شمع شبستان شیعیان!
وقتی زیارت حرمت همچو کربلاست
یعنی که بارگاه تو گنجینهی شفاست
با مَعرفت کسی که ببوسد تراب تو
دردش یقین دوا بشود در رکاب تو
خاکِ ری از وجود تو گردیده: کیمیا
مِس را غبار درگه تو ، میکند طلا
خاکی که بود ، آرزوی اِبن سعدِ دون
خوکی که از خباثت خود گشت سرنگون
هرگز نخورد گندمی از خاکِ پاکِ ری
هرچند بود تشنهلب و سینهچاکِ ری
اما تو شاه ری شدی و ، ری شد استوار
چون مرقد تو گشت درین خاک، پایدار
درکِ چهار امام چو کردی به لطفِ حق
اَعمال و عِلم تو به یقین گشت منطبََق
زیرا امام، گفت به اصحاب ، در غیاب:
دارند هر سؤال از ایشان، دهی جواب
یعنی که احترام تو شایسته و سزاست
این گفتهی امامِ دهم سبط مصطفاست
با احترام ، سر بنهم بر تراب تو...
چون واجباست بوسه بخاک جناب تو
یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم
*حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدن ..
از غربت امام حسن همین بس میگن حضرت عبدالعظیم حسنی ولی هرکی زیارتش بره حسین رو زیارتش کرده .. ایام زیارت سیدالکریم برو حرمش دسته های عزاداری همه میان می ایستن ، زائرا عزادارا گریه کن ها میان اما شبِ هفتم صفر برو پشتِ دیوارِ بقیع .. یه زائرم نداره آقامون ..
آری دلم گرفته ز اندوهِ دیگری
دارم دوباره ماتم مظلومه خواهری
زینب غروبِ واقعه را غرقِ خون که دید
از خیمه تا حوالیِ گودال میدوید
*تا پیغمبر بالایِ بدنِ حضرتِ حمزه رسید امیرالمومنین مطلع کرد پیغمبرُ ، آقاجان صفیه خانم خواهرِ حضرتِ حمزه داره میاد سمتِ پیکرِ برادرش .. فرمود علی جان هر کاری میتونی بکن اما خواهر نباید پیکرِ برادرشُ اینطور ببینه .. (آره والا ..) اگه پیکرِ برادری پاره پاره باشه خواهر نباید بالاسرِ بدن بیاد ..
به هر طریقی که شد اما صفیه خانم اومد بالاسرِ برادر تا پیکرُ دید شروع کرد روضه خواندن ..*
گمان نمی کنم این روحِ پیکرم باشد
تنی که مُثله شده در برابرم باشد
گمان نمی کنم این تکه هایِ پخش شده
همان عمویِ رشیدِ پیمبرم باشد
.اونایی که مدینه مشرف شدند با نابودی این وهابیت و آل سعود ان شاالله مشرف بشیم؛فاصله زیاده،همون مسیری که مادر ما زهرا می آمد احد،کنارقبر حضرت حمزه مینشست؛گریه میکرد،نفس آدم میگیره تو اون گرما...چه جوری این فاصله رو مادر ما می اومد...می اومد کنار قبر حضرت حمزه مینشست،گریه میکرد در فراق باباش پیغمبر...حضرت حمزه بسیار پشت و پناه پیغمبر بود،جلوی ابولهب ایستاد،جلوی ابوجهل ایستاد،تو دهن اون ها زد و با اسلام آوردن حضرت حمزه سلام الله علیه جمع کثیری به پیغمبر خدا گرویدند ومسلمان شدند واین باعث شد کینه و عداوت حضرت حمزه سیدالشهدا تو دل ابوسفیان و زن ملعونه ش قرار بگیره.یه غلام داشت هنده جگرخوار لعنت الله علیها به نام وحشی؛دستور داد برو در معرکه ی جنگ حمزه رو بکش،جگرش رو برای من سوغات بیار،اینه که شد سیدالشهدا...من تیکه هاش رو عرض میکنم شما گریزهاش رو خودتون بزنید.این ملعون آمد یه نیزه زد به پهلوی حمزه سیدالشهدا،از یک سو زد از یک سو خارج شد،حضرت حمزه افتاد رو زمین و به شهادت رسید.این ملعون آمد بالاسر حمزه سیدالشهدا علیه السلام،زره رو کند،نمیدونم ولی سینه حضرت حمزه رو شکافت،جگر حضرت حمزه رو بیرون آورد،برای هنده جگر خوار به سوغات برد.اون آمد به دندان بگیره سنگ شد و نتونست این کارو انجام بده.اما این وحشی ظاهرا خودشم بغض و عداوت نسبت به حضرت حمزه داشت،میدونید چرا؟فقط سینه رو نشکافت...یا صاحب الزمان...گوشا رو برید،بینی رو برید،دستارو جدا کرد،صورت و تن رو مثله کرد،بیشتر ازاین وارد نشم.وقتی پیامبر عظیم الشان اسلام آمد،حمزه رو اینجوری دید،خیلی گریه کرد.چشمای حمزه رو دید...گوشای حمزه رو دید...پیغمبر خدا داشت گریه میکرد دید صدای شیون و زاری میاد،فرمود:چه خبره؟عرض کردند یا رسول الله عمه جانتون
صفیه خواهر حضرت حمزه (ع) با دخترتون زهرا شنیدند حضرت حمزه به شهادت رسیده دارند می آید. پیامبر (ص) سریع روپوشی روی بدن او انداختند و بدن را پوشاندند، مبادا چشم خواهرش به بدن پاره پاره ی برادر بیفتد. اما پاهای حمزه (ع) از زیرروپوش بیرون مانده بود. برگ و خار و خاشاک جمع کردند، پاها را پوشاندند. مبادا خواهرش بدن قطعه قطعه ی برادر را ببیند. یا رسول الله! کجا بودی کربلا، بدن قطعه قطعه ی امام حسین (ع) را می پوشاندی که زینب (ع) بدن را با آن وضع نبیند. آمد کنار بدن برادر، دید بدن برادر قطعه قطعه شده و سر در بدن ندارد ...یاحسین..
#شهادت_حضرت_عبد_العظیم
✍#مداح..آرمین _غلامی
شام یکشنبه۲/اردیبهشت۱۴۰۳
#حسینیه مرشدنجف_کرمانشاه👇👇
نوحه عبدالعظیم....mp3
2.66M
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_عبدالعظيم
#نوحه
#زمینه
#سبک:
#حضرت_عبدالعظیم
#شاعر،آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
خاک توجنات والنعیم ،به ری، زعیم هستی
عبدالعظیم هستی
ای طلعت مرآت حق،توسلسبیل هستی
عبدالعظیم هستی
عمری امیرشهر ری،یاور دین بودی
فخر آفرین بودی
ابن الکربم شهر ری،تنهازعیم هستی
عبدالعظیم هستی
در یاری دین خدا،تو محشری تنها
جنگاوری آقا
بر دین ختم المرسلین،تنهازعیم هستی
عبدالعظیم هستی
در یاری اسلام و دین، نورمبین هستی
الگوی دین هستی
ابن الکربم شهر ری،تنهازعیم هستی
عبدالعظیم هستی
شدپیکرت درخاک وخون،از دشمن بی دین
از جور و ظلم و کین
برتو عزاداری کنم،توسلسبیل هستی
عبدالعظیم هستی
یاری رسان دین حق ،گریم کنار تو
من، بی قرار تو
می سوزم و نالم به تو،تنهازعیم هستی
عبدالعظیم هستی
#امشب به دشت کربلا،شام غریبان است
فاطمه گریان است..
#شهادت_حضرت_عبد_العظیم
✍#آرمین _غلامی_(مجنون _کرمانشاهی)
✍#مداح..آرمین _غلامی
شام یکشنبه۲/اردیبهشت۱۴۰۳
#حسینیه مرشدنجف_کرمانشاه👇👇