eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
613 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️چند نکته و توصیه بسیار مهمو کاربردی برای سفر اربعین پیشنهاد میشود مطالعه کنید ✨برای اونایی که میدونید اربعین به کربلا سفر میکنند ارسال نمایید ••✾◆✾••••✾◆✾••• اطلاع از آخرین اخبار اربعین 👇🏻 🆔 https://eitaa.com/majnon1396
روضه رقیع۲.mp3
6.29M
گزارش صوتی حضرت رقیه👆👆 آرمین غلامی حضرت رقیه_میدام لشکر اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه 👇👇
روضه حضرت رقیه (س) 🤞🤞 🎤. حاج آرمین غلامی دهه اول صفر_صبح روزچهارم۱۴۰۳ حضرت رقیه_کرمانشاه 🌾🌾🌾🌾🌾 صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله.... بابا بابا .... دوست داری دلت بره خرابه شام دست بگذار به قلب نگرانم بابا تا که آرام شود روح و روانم بابا بابا خوش اومدی خرابه... باباجان چند وقت است صدایم نزدی دختر من چند وقت است نگفتم به تو جانم بابا نه تو هستی نه عمو و نه علی اکبر هست پس برای چه کسی شعر بخوانم بابا بابا بس که در راه دویدم بخدا خسته شدم بغلم کن روی پایت بنشنانم بابا حرف‌های بدی امروز به من گفت یزید وای بند آمده از شرم زبانم بابا بابا زجر ملعون به روی جای لبت سیلی زد چند شب تلخ شده طعم دهانم بابا گیسویم سوخته است و کف پام آبله زد بازویم نیز شکسته به گمانم بابا سینه‌ات هستی من بود و خرابش کردند چه کسی پای نهاده به جهانم بابا حرمله تیر به تو زد بخدا میکُشمش آخرین تیر تو شد قد کمانم بابا جان من بند به موهای پریشان تو بود گیسویت سوخت چرا زنده بمانم بابا میگه دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشاءالله هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد انشاءالله همه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین را گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت صدا زد بابای خوبم بابا سلام گوشه‌ی ویران خوش آمدی در محفل غریب یتیمان خوش آمدی بابا سلام پس تو چرا دیر آمدی حالا که شد سه ساله تو پیر آمدی اول بیا تو رنگ تنم را نگاه کن این پاره پاره پیرهنم را نگاه کن قدری بکش تو ناز من نازدانه را تا سر کنم حدیث شب و تازیانه را قلبم ز دست فاصله‌ها تیر می‌کشد پایم ز درد آبله‌ها تیر می‌کشد با عمه پا به پای اسیران دویده‌ام دنبال قافله به بیابان دویده‌ام بر دامنم گذاشته عمه سر تو را شد نوبتم که بوسه زنم حنجر تو را چون صورت تو صورت من زخم خورده است اصلاً تمام قامت من زخم خورده است چشم انتظار دختر تو شهر شام بود دیدم که سنگ دست زنان روی بام بود در زیر خاک و آتش‌شان سوخت گیسویم یک‌باره گُر گرفت و بر افروخت گیسویم بابا نگو به عمه سرم درد میکند بابا نگو ولی کمرم درد میکند من زینب توام به خدا زیور توام خیلی شبیه مادر غم پرور توام آبم مکن مپرس ز احوال موی من بگذر چرا نیامده با تو عموی من ای از سفر رسیده ز رنج سفر بگو از روی نیزه رفتن و از چوب تر بگو خون می‌چکد هنوز چرا از روی لبت ای دخترت فدای رخ نامرتبت در مجلسی که حرمت طفلان تو شکست می‌دیدمت ز گوشه ای دندان تو شکست دیدم چگونه بر سر تو چوب می‌زدند در پیش چشم خواهر تو چوب می‌زدند انگار به روی چشم من آب مذاب ریخت وقتی به طشت روی سر تو شراب ریخت حــســــــین یا حسین... ⬇️⬇️