شور۲ امام عسکری.mp3
1.47M
💠 شور #شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام 💠
#مداح.حاج آرمین غلامی_۱۴۰۳
➖➖➖
چه خوبه که گداتم،یه عمره مبتلاتم
امام عسکری من،دلتنگ سامراتم (۲)
ضریح شش گوش و _گنبد طلا داری
تو اربعین آقا _برو بیا داری
سفره ت همیشه پهنه،از بس کرم داری تو
حسن شدی اما باز،خوبه حرم داری تو
واویلتا واویلا
----
شکسته شد پر تو،چی اومده سر تو
سوزونده زهر کینه،تموم ِ پیکر تو (۲)
کاسه ی آب افتاد_از دست بی جونت
گریونه مهدی از _حال پریشونت
شکرخدا لب تشنه ، نرفتی از این دنیا
دلا بسوزه واسه ، حسین اباعبدالله
حسین اباعبدالله
----
حسن شدی ولیکن ، میون کوچه دشمن
به مادر تو آقا ، توهین نکرده اصلا(۲)
این روزا که مهدی_غمی به دل داره
برا غم محسن _خودش عزاداره
صدتا کتاب روضه س ، این مقتل درد آور
عالم بدونه محسن ، شد کشته ی میخ در
واویلتا واویلا
شورامام عسکری۱....mp3
956.5K
❣﷽❣
🍃#شور_امام_زمان عج
🍃مداح.حاج آرمین غلامی
سه شنبه ها که میشه دلم خدایی میشه
برای جمکرانِ آقا هوایی می شه
پرستوی وجودم کشیده پر دوباره
شعله ی عشق تو زد قلب منو شراره
🍃یابن الحسن کجایی
🍃داد از غم جدایی
الهی که همیشه نوکر تو بمونم
از در خونه ی خود دست خالی نرونم
خدا کنه فدات شم فدای خاک پات شم
تو راه جمکرونت فدای نوکرات شم
🍃یابن الحسن کجایی
🍃داد از غم جدایی
اگه دعا کنی تو برای من همیشه
این دل عاشق من از تو جدا نمیشه
جا مونده ام ز عشقت آقا منو نیگا کن
به این غلام سیاهت یه کربلا عطا کن
🍃یابن الحسن کجایی
🍃داد از غم جدایی
#مداح.حاج آرمین غلامی
#چهارشنبه
#کرمانشاه_حسینیه سیامیری
نوحه امام عسکری.ع..۱.mp3
3.3M
نوحه سنگین۱۴۰۳
امام حسن بن علی ایها العسکری (ع)
#مداح.حاج آرمین غلامی
پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
پسری اشک فشان است به حال پدرش
پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش
پسری را که بود نبض دو عالم در دست
شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش
حسن العسکری از زهر جفا می سوزد
حجةابن الحسن از غم شده گریان به برش
چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن
که خداوند نگه دارد و از هر خطرش
دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز
کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش
خانه را که عدو دست به غارت زده است
اتش ظلم بر افروخته از بام و درش
آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز
غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش
آنکه امروز جهان زنده و قائم از اوست
نوحه امام عسکری.ع..۲.mp3
1.22M
💔💔💔💔💔
نوحه امام حسن عسکری۱۴۰۳
*سبک :کربلا منتظر ماست*
#مداح.حاج آرمین غلامی
--------------------------
*روضه خوان مهدی زهراست بیاسینه بزن
---------------------------
*دل هر شیعه رود تا حرم نور خدا
*بازشد وقت عزای حسن سامرا*
*شده مسموم اباالمهدی امام عسکری*
*سامرا گشته به پا کرب و بلای دگری*
--------------------------------
*روضه خوان مهدی زهراست بیاسینه بزن
--------------------------------
*باز شد محشر کبری دگر در عالم*
*دل ما رفت ز داغ پدرت در ماتم*
*هم نوا با علی و فاطمه ما گریانیم*
*یا حسن روی لبان زمزمه ما گریانیم*
----------------------------
*روضه خوان مهدی زهراست بیاسینه بزن
------------------------------
*هشتم ماه ربیع ماتم عظما شده پا*
*پدر ختم امامت شده مسموم ز جفا*
*بر رخ مهدی زهراست غم ماتم او*
*دیده چون ابر بهاری نم نمِ ماتم او*
------------------------
*روضه خوان مهدی زهراست بیاسینه بزن
-------------------------
*از گلستان علی شاخه گلی پر پر شد*
*حجة ابن الحسن ازداغ پدربی پر شد*
*سامرا غرق عزای پسر شیرخداست*
*روضه خوان فاطمه بر نور هداست*
-------------------------
*روضه خوان مهدی زهراست بیاسینه بزن
-------------------------
*سامرا کرب وبلا،مهدی زهرادل خون*
*دل ما از غم این ماتم عظما محزون*
*ساقی از لطف و عنایات کریمان کرم است*
*امشبی مهدی زهرا روضه خوان حرم است*
-----------------------------
*روضه خوان مهدی زهراست بیاسینه بزن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#مداح.حاج آرمین غلامی
#چهارشنبه
#کرمانشاه_حسینیه حضرت رقیه_لشکر
روضه امام عسکری.ع..۱.mp3
3.59M
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
مداح.حاج آرمین غلامی
#شب شهادت_۱۴۰۳
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد
ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم
جایی که فرزندت در آنجا روضهخوان باشد
دريايي از درد و غريبي موج خواهد زد
پای حسن هرگاه جایی درمیان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
وضعت میان خانه چون زندانیان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
خونِ دلت از کنج لبهایت روان باشد
آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که
گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد
گوشهی حجره کسی چشم به راه افتاده
حسن دوم زهرا پسرش را میخواست
حضرت عسکری از درد به خود میپیچد
زهر از سینهی آقا جگرش را میخواست
آسمانیست امامی که زمینگیر شده
آسمان جلوهای از بال و پرش را میخواست
شعلهی زهر که بدجور زمین گیرش کرد
به خدا که نفس مختصرش را میخواست
لحظهی آخر خود، روضهی عاشورا خواند
منبر خاک، غم چشم ترش را میخواست
ته گودال کسی روی زمین افتاده
خنجر شمر گمانم که سرش را میخواست
دختری دید که بالای سرش نامردی
آمده بود و نگین پدرش را میخواست
جان به تن داشت که پیراهن او را بردند
شب غربت به گمانم سحرش را میخواست