بسم الله الرحمن الرحیم
حسین جان..شب هفت
تو رفتی و دل من بیقرار است
گل من ازچه رو دور توخار است
زبعدکشتنت دیدم سره تو
گهی کنج تنور گه روی دار است
📝شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)..
.
#اشعارناب شب هفت _اباعبدالله الحسین_سلام_الله_علیه
در شام ودرکوفه تن یارم کشیدند
باکعب نیزه، سمتِ بازارم کشیدند
این معجری را كه سرم دارم کشیدند
این جا چه شأنی دارد این معجر، کجایی!
ای مرغ عشق من تورا بی پَر نمودند
جسمِ توراباخنجری بی سر نمودند
خنده به اشک دیده ی خواهر نمودند
افتاده روی تلِّ خاكستر کجایی
دست پلیدی کرده بر رویم جسارت
باشمروخولی وسنان رفتم اسارت
دیدم تن وامامه ات رفته به غارت
ای سربریده، هستی خواهر-کجایی
درزیرچکمه پیکرت از حال افتاد
خولی پی دزدیدن اموال افتاد
دیدم تنت درگوشه ی گودال افتاد
تسبیح عبا عمامه انگشتر ، کجایی
بر روی نیزه چشم تر داری ،برایم
آیا زدخترها خبر داری،برایم
اصلاً دلی خونین جگر داری، برایم
دیدم نگاه آخرت را در کجایی
این پیچش بادصبا ازجانب توست
بروی نیزه این دعاازجانب توست
دارالشِفای این دواازجانب توست
افتاده ام در گوشه ی بستر، کجایی!
اینجا مسیرِ كوفه تا شام بلابود
یامقصداینِ مردهاشام بلابود
ازبعداین کرب وبلاشام بلابود
از بس فنا گردیده ام من در کجایی
#آرمین_غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
# بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب
ای گوشواره عرشِ مجید،آن سرت کجاست
سالارزینب آن همه ،دوروبرت کجاست
خشک است آن لب توزخمی است پیکرت
یارابگوکه ساقی آب آورت کجاست
رختِ تنت بگوکه چراخاکی است حسین
شاهابگوکه پیرهنِ پیکرت کجاست
سررازدم به محمل خود،زیرمقنعه
درمانِ درد وخون سرِخواهرت کجاست
دیدم حسین میانة محمل به دیدگان
باخواهرت بگو،علی اصغرت کجاست
خواندم نمازشب،به نشسته برابرت
ای باوفااذانِ علی اکبرت کجاست
ازداغ دوریت شده موهای من سفید
بامن بگو،امیددل خواهرت کجاست
مجنون مپرس شرح سفرنامة مرا
درکوفه وزشامِ بلا،دخترت کجاست
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
______________________________
# بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب_
می زندچوب عدو، برلب ودندان حسین
پیش چشمان ِ همان،اطفال نالان حسین
بنما شرم عدو،ازرخ زهرا مادرش
توبیا وبنگر،خواهرگریان حسین
آمده لیک ،پیِ گسترشِ دین خدا
چوب خَزران تومزن،برلب عطشان حسین
به لبش هیچ مزن،چوب جفا ای ظالم
شده دل تنگ برای صوت قرآن حسین
دراُحد جدِّ تو دندان پیمبر بشکست
حال خواهی بِشکنی،آن لب ودندان حسین
گفت زینب به عدو،چوب جفا،مزن به لب
اشک طفلان می زند،آتش برآن جانِ حسین
زیرچوبِ خیزران،آیات قرآن خواندنی است
باخدابوده ازاول،عهدوپیمان حسین
دست مجنون رابگیر،ای زینب غمدیده حال
چونکه داردتاابد،دست به دامان حسین
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
______________________________
#امام_حسین (ع) -روضه
زیرخنجر گوشه ی مقتل نگارم ذبح شد
بین گودالی همه داروندارم ذبح شد
من به گیسوی تو دل رابسته ام آرام جان
وای من آرامش این روزگارم ذبح شد
شدزمستان چارفصل زندگانیم حسین
پیش چشم من گل و باغ و بهارم ذبح شد
ای همه عالم فدای روی خاک آلوده ات
بین گودالی امید روزگارم ذبح شد
جلوه مهر خدا ازچه به زیره مرکبی
زیرپای ثم مرکبها نگارم ذبح شد
آشنای من چرا بی آشنا گردیده ای
زیرخنجرهای آن ملعونه یارم ذبح شد
کار زینب دل سپردن کار تو شددلبری
پیش دیده دیده ام دار و ندارم ذبح شد
بعدازاین دیگر کسی حالم نمی پرسدحسین
بی کس وتنهاشدم چون اعتبارم ذبح شد
حضرت خورشیدِ رحمت بر سرنیزه شدی
پیش من نور فروغ شام تارم ذبح شد
حاجتی غیر از وصال توندارم یاحسین
چون شه دلداده ی ایل و تبارم ذبح شد
لحظه جان دادن(مجنون)بیا بالین او
گفت زینب گوشه ی مقتل نگارم ذبح شد
-آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
# بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب_
******
ای قتیل نیزة اعدا ء حسین
ای ضیاء دیدة زهراحسین
شدسرت آغشته باخون وتراب
مادرت شسته سرت رابا گلاب
می کنم ازدور،بر رأس تو سَیر
گه به مقتل بوده ای ،گاهی به دَیر
ازچه، ای سرهمچولاله واشدی
پیش من زیباتراز،زیبا شدی
لعل لبهایت دم ازمحبوب زد
برلبانت ظالمی باچوب زد
دیدم آنجا،گِردآن سر دَف زدند
ازبرای کشتن توکف زدند
خولی آمدکرد بردورت عبور
نیمه شب انداخت رأست درتنور
پای تاسر،راهب آنجا،گوش شد
خوانده ای قرآن و اوبیهوش شد
گفت باسر،هستی عیسی،نیستی
گومحمدنیستی،توکیستی
گفت مجنون بوده ام نوردوعین
راهبا پورعلی،هستم حسین
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
______________________________
******
**** # بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب #دروازه_کوفه
#مصائب*
تورادیدم به محمل ماه تابان
نشستی روی نی ،مهرِدرخشان
بگویم روزمحشر،من به دنیا
به دامان ریختم اشکِ فُروزان
مخوان قرآن درون تشت جانا
لبت باشدبه زیرچوب عُدوان
به پای صوتِ قرآن خواندن تو
بدیدم خنده های مَی گُساران
کنارسفرة رنگین دشمن
بدیدم رأس خونینت،حسین جان
سرت دیدم میان می گساران
که می خوردبرلبت آن چوب خَزران
لبت ازخونِ سر،تَر شُد برادر
شدی ازسنگها،بشسکسته دندان
ببین مجنون عزای توگرفته
شدم تاروزمحشر،زار وگریان
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
______________________________
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب هفت حسین
چنین نوشته به مقتل .حسین راکشتند
فغان وناله بر آن روزگارتان میرفت
نوشته ظهر دهم شدشروع آه و نوا
مصیبت توچنین بود بر زبان میرفت
برای کشتن اصغر.سه تیر ه زهر آلود
سه بار حرمله هربار با کمان میرفت
ز صدر زین به گمانم که شاه افتاده
اگر غلط نکنم عرش در فغان میرفت
لهوف گفته که درعصر روزه عاشورا
بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان میرفت
چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی
برای کشتن تو گوییا سنان میرفت
چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی
به قصد حنجره ات شمر بی امان میرفت
چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی
میان هروله خواهر دوان دوان میرفت
به جسم پاره ی تو تیغ ونیزه ها میخورد
یکی به قصد تنت با عصازنان میرفت #ای_وای
چنین نوشته مقاتل. تنت به خاک افتاد
رسیدخولی و برکشتنت دوان میرفت
برای غارت انگشتر غنیمتی ات
چنان که غائله خوابید ساربان میرفت..
آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#قطعه
#روضه
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب هفت حسین
.
عدوی بی حیای توشرور است
تنت در زیر آن سم ستور است
سرت را درمیان کیسه بردند
گهی بر نی .گهی کنج تنور است..
.📝شعر آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب هفت حسین
#روضه_امام_حسین
بنویسیدتنى زيرلگدپیدابود
شمرملعون به روی سینه ی اوبا پا بود
بنویسید نگاه حرمله خيره بر اوست
که نگاه خسته اش به آسمان هاوا بود
بنویسیدميان لشكری بلوا شد
سره پیراهن كهنه بخدا دعوا بود
بنویسیدبراى ذبح سر آمده اند
شمر ملعون و سنان مقصدشان اینجا بود
بنویسیدکه غارت شده پیراهن او
مادری شاهداین واقعه در آنجا بود
به سرنعش حسین بود که آمدمادر
ناله زدفاطمه ،غش کردبه جسمی بی سر
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب هفت حسین
سر زلفت به روی نیزه رهابود حسین
گاه راست هدف سنگ بلابود حسین
سر تو بر سره. سرنیزه به هرسومیرفت
حنجره پاره ی تو چه بی صدابودحسین
کاش هرگز سرت ازنیزه نیفتدبه زمین
لیک دیدم سر توبه زیرپابودحسین
جای سنگی به لب وآن دهنت پیدابود
خواهرت ازغم توغرق نوابودحسین
باز بانیزه عدو بر سروپشتم زده است
ضرب شلاق عدو برتن مابود حسین
درمیان دشت گویا دخترت گم شده بود
دخترسه ساله ات بگوکجابودحسین
دل(مجنون)همه شب به اضطراب غم توست
به هوای تو دلم غرق بلا بود حسین
📝شعر .آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب هفت حسین
حسین جان..
سرتوبرفرازنیزه هابود
لبانت قاری طشت بود
سرت زخمی زسنگ کوفیان شد
سرت مجروح چوب خیزران بود
سرت از بهرمن دریای نور است
سرتو سرتوسوخته ی کنج تنوراست
لبانت بوسه گاه بوتراب است
سر توشاهدبزم شراب است
چودیدم نیزه ی روزخیانت
بدیدم جای چوبی برلبانت
عدومیزدمراباصدجسارت
ببین اموال مارا کرده غارت
تنت راپیش مامسلوب کردند
سرت آویزه بریک چوب کردند
طلای دختران غارت نمودند
ببین(مجنون)که معجر می ربودند
📝شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).