eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
630 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.4هزار ویدیو
946 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
شب هفت _اباعبدالله الحسین_سلام_الله_علیه   در شام ودرکوفه تن یارم کشیدند باکعب نیزه، سمتِ بازارم کشیدند این معجری را كه سرم دارم کشیدند این جا چه شأنی دارد این معجر، کجایی!   ای مرغ عشق من تورا بی پَر نمودند جسمِ توراباخنجری بی سر نمودند خنده به اشک دیده ی خواهر نمودند افتاده روی تلِّ خاكستر کجایی   دست پلیدی کرده بر رویم جسارت باشمروخولی وسنان رفتم اسارت دیدم تن وامامه ات رفته به غارت ای سربریده، هستی خواهر-کجایی  درزیرچکمه پیکرت از حال افتاد خولی پی دزدیدن اموال افتاد دیدم تنت درگوشه ی گودال افتاد تسبیح عبا عمامه انگشتر ، کجایی بر روی نیزه چشم تر داری ،برایم آیا زدخترها خبر داری،برایم اصلاً دلی خونین جگر داری، برایم دیدم نگاه آخرت را در کجایی این پیچش بادصبا ازجانب توست بروی نیزه این دعاازجانب توست دارالشِفای این دواازجانب توست افتاده ام در گوشه ی بستر، کجایی!   اینجا مسیرِ كوفه تا شام بلابود یامقصداینِ مردهاشام بلابود ازبعداین کرب وبلاشام بلابود از بس فنا گردیده ام من در کجایی   (مجنون کرمانشاهی)
شب هفت _اباعبدالله الحسین_سلام_الله_علیه   در شام ودرکوفه تن یارم کشیدند باکعب نیزه، سمتِ بازارم کشیدند این معجری را كه سرم دارم کشیدند این جا چه شأنی دارد این معجر، کجایی!   ای مرغ عشق من تورا بی پَر نمودند جسمِ توراباخنجری بی سر نمودند خنده به اشک دیده ی خواهر نمودند افتاده روی تلِّ خاكستر کجایی   دست پلیدی کرده بر رویم جسارت باشمروخولی وسنان رفتم اسارت دیدم تن وامامه ات رفته به غارت ای سربریده، هستی خواهر-کجایی  درزیرچکمه پیکرت از حال افتاد خولی پی دزدیدن اموال افتاد دیدم تنت درگوشه ی گودال افتاد تسبیح عبا عمامه انگشتر ، کجایی بر روی نیزه چشم تر داری ،برایم آیا زدخترها خبر داری،برایم اصلاً دلی خونین جگر داری، برایم دیدم نگاه آخرت را در کجایی این پیچش بادصبا ازجانب توست بروی نیزه این دعاازجانب توست دارالشِفای این دواازجانب توست افتاده ام در گوشه ی بستر، کجایی!   اینجا مسیرِ كوفه تا شام بلابود یامقصداینِ مردهاشام بلابود ازبعداین کرب وبلاشام بلابود از بس فنا گردیده ام من در کجایی   (مجنون کرمانشاهی)
❁﷽❁ ▄▅▆▇█▓▒░محسنیه░▒▓█▇▆▅▄▃▂ ازهمان ضربت پابود تنم درد گرفت ازهمان مشت ولگدها بدنم درد گرفت وسط بسترم وازنفسم خون آید بدن زخم زیر پيرهنم درد گرفت دست بیمارمن ازکار دگر افتاده دست بشکسته ی من مطمئنم درد گرفت سر زده آمده ای دیدن زهرای جوان وقت برخواستنم این بدنم درد گرفت ناتوان گشته ام ودست به ديوار شدم کمرم موقع برخواستنم درد گرفت من محال است سرسفره خجالت نكشم بانگاهم دیده گان حسنم درد گرفت گره ی موي مرا کاش نبینی هرگز دل توبود که با سوختنم درد گرفت روز آخر شده و باتو وصیت دارم دل زهرا زغم بیكفني درد گرفت (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله القاصم الجبّارین درغزه،امال یهودی تاروماراست اینجافلسطین ،مسجدالاقصای یاراست اینجافلسطین است این آغاز راه است این سرزمین برمسلمینش قبلگاه است از خاوران پرسیده ام احوال این ماه گفتا که اشغال است در دستان گمراه اینجا زمین خواری به دست صهیونیسم است اینجایهودی های صهیون ،چون اتیسم است شعله به کام مسجدالاقصی چومیریخت خاک مرا با خون و بامرداب آمیخت خاک فلسطین ،خانه ی حمّاله هرگز بيت المقدّس آخور گوساله ،هرگز اینجافلسطین است خاک پاک مردان این قبلگاه اولین هرمسلمان دست یهودی از زمینت دور بادا چشم تمام صهیونیسمت،کوربادا . . (مجنون کرمانشاهی) .
بسم الله القاصم الجبّارین درغزه،امال یهودی تاروماراست اینجافلسطین ،مسجدالاقصای یاراست اینجافلسطین است این آغاز راه است این سرزمین برمسلمینش قبلگاه است از خاوران پرسیده ام احوال این ماه گفتا که اشغال است در دستان گمراه اینجا زمین خواری به دست صهیونیسم است اینجایهودی های صهیون ،چون اتیسم است شعله به کام مسجدالاقصی چومیریخت خاک مرا با خون و بامرداب آمیخت خاک فلسطین ،خانه ی حمّاله هرگز بيت المقدّس آخور گوساله ،هرگز اینجافلسطین است خاک پاک مردان این قبلگاه اولین هرمسلمان دست یهودی از زمینت دور بادا چشم تمام صهیونیسمت،کوربادا . . (مجنون کرمانشاهی) .
بسم الله الرحمن الرحیم کردی (مجنون کرمانشاهی) هاتیه مرگ تو،دایه ی باوفا شانه‌ی زینب،ارات بیه عصا‌ دایه بیدن، آفتابی له غروب بغضِ زینب،له گلوبیه رُسوب دایه دیده، کوچه‌ گانه بی‌کسی زینبت مأنوسه،گر دلواپسی‌ دره،ایره اضطراب و واهمه‌ کردیه له کویچه غوغا فاطمه دره ایره انقلابی له سجود صورتت دایه،وه سیلی بی کبود دیده دایه، ضربه‌یِ سنگینِ مرگ سیلی و دیوار و کویچه گان تنگ دایه دری، هر قدم یه باره آه دردُدل گر،نخل و تنگستان و چاه‌‌ بیده دایه،غسل له گرده لباس ارغوانی دیمه،م بازویِ یاس دایه دیمه داستانِ سایه‌بان‌ بیت‌الاحزانِ خراب وبی نشان دایه دیمه، آستینی له دَهن نیمه‌شو غسل و کفن  بغضِ حسن دایه دیمه، دربِ مالت اگره سینه‌گد،سوزیا،له میخ وله در ه دایه دیده ،کودکانت هاج‌ وُ واج‌ دریدن له خوین سینه، دایه تاج دیه زینب، قورِ بی شمع و چراغ اشتیاقِ دیدنت دیره ،فراق دایه بیدن، کوثری مخفی له خم دایه بیدن پیکرِی زخمی له خم دایه یعنی فاطمه  یعنی فدک پاسخِی دایده،تو،له حقِّ نمک دایه یعنی دالگی ،له چاوه تار چادره بوخاکی و بوغصه دار نیه دایه،دویتگد زار وُ صبور غصّه و غم‌ ،لیره بیه،سوت وُ کور ناله،بهره فاطمیون کفتیه له میانِ لخته‌یِ خون کفتیه دایه بیدن، آه شعر وُ ماهِ شور انتظارِ ایمه ،له ریه ظهور کردی (مجنون کرمانشاهی)
نوحه فاطمیه.........mp3
زمان: حجم: 3.16M
بسم الله الرحمن الرحیم کردی ..آرمین_غلامی_(مجنون کرمانشاهی) 🏴 عزاداری ایام فاطمیه_اول۱۴۰۲ /آذرماه/حسینیه مهرابی هاتیه مرگ تو،دایه ی باوفا شانه‌ی زینب،ارات بیه عصا‌ دایه بیدن، آفتابی له غروب بغضِ زینب،له گلوبیه رُسوب دایه دیده، کوچه‌ گانه بی‌کسی زینبت مأنوسه،گر دلواپسی‌ دره،ایره اضطراب و واهمه‌ کردیه له کویچه غوغا فاطمه دره ایره انقلابی له سجود صورتت دایه،وه سیلی بی کبود دیده دایه، ضربه‌یِ سنگینِ مرگ سیلی و دیوار و کویچه گان تنگ دایه دری، هر قدم یه باره آه دردُدل گر،نخل و تنگستان و چاه‌‌ بیده دایه،غسل له گرده لباس ارغوانی دیمه،م بازویِ یاس دایه دیمه داستانِ سایه‌بان‌ بیت‌الاحزانِ خراب وبی نشان دایه دیمه، آستینی له دَهن نیمه‌شو غسل و کفن  بغضِ حسن دایه دیمه، دربِ مالت اگره سینه‌گد،سوزیا،له میخ وله در ه دایه دیده ،کودکانت هاج‌ وُ واج‌ دریدن له خوین سینه، دایه تاج دیه زینب، قورِ بی شمع و چراغ اشتیاقِ دیدنت دیره ،فراق دایه بیدن، کوثری مخفی له خم دایه بیدن پیکرِی زخمی له خم دایه یعنی فاطمه  یعنی فدک پاسخِی دایده،تو،له حقِّ نمک دایه یعنی دالگی ،له چاوه تار چادره بوخاکی و بوغصه دار نیه دایه،دویتگد زار وُ صبور غصّه و غم‌ ،لیره بیه،سوت وُ کور ناله،بهره فاطمیون کفتیه له میانِ لخته‌یِ خون کفتیه دایه بیدن، آه شعر وُ ماهِ شور انتظارِ ایمه ،له ریه ظهور کردی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله القاصم الجبّارین درغزه،امال یهودی تاروماراست اینجافلسطین ،مسجدالاقصای یاراست اینجافلسطین است این آغاز راه است این سرزمین برمسلمینش قبلگاه است از خاوران پرسیده ام احوال این ماه گفتا که اشغال است در دستان گمراه اینجا زمین خواری به دست صهیونیسم است اینجایهودی های صهیون ،چون اتیسم است شعله به کام مسجدالاقصی چومیریخت خاک مرا با خون و بامرداب آمیخت خاک فلسطین ،خانه ی حمّاله هرگز بيت المقدّس آخور گوساله ،هرگز اینجافلسطین است خاک پاک مردان این قبلگاه اولین هرمسلمان دست یهودی از زمینت دور بادا چشم تمام صهیونیسمت،کوربادا . . (مجنون کرمانشاهی) .
_اباعبدالله الحسین_سلام_الله_علیه   در شام ودرکوفه تن یارم کشیدند باکعب نیزه، سمتِ بازارم کشیدند این معجری را كه سرم دارم کشیدند این جا چه شأنی دارد این معجر، کجایی!   ای مرغ عشق من تورا بی پَر نمودند جسمِ توراباخنجری بی سر نمودند خنده به اشک دیده ی خواهر نمودند افتاده روی تلِّ خاكستر کجایی   دست پلیدی کرده بر رویم جسارت باشمروخولی وسنان رفتم اسارت دیدم تن وامامه ات رفته به غارت ای سربریده، هستی خواهر-کجایی  درزیرچکمه پیکرت از حال افتاد خولی پی دزدیدن اموال افتاد دیدم تنت درگوشه ی گودال افتاد تسبیح عبا عمامه انگشتر ، کجایی بر روی نیزه چشم تر داری ،برایم آیا زدخترها خبر داری،برایم اصلاً دلی خونین جگر داری، برایم دیدم نگاه آخرت را در کجایی این پیچش بادصبا ازجانب توست بروی نیزه این دعاازجانب توست دارالشِفای این دواازجانب توست افتاده ام در گوشه ی بستر، کجایی!   اینجا مسیرِ كوفه تا شام بلابود یامقصداینِ مردهاشام بلابود ازبعداین کرب وبلاشام بلابود از بس فنا گردیده ام من در کجایی   (مجنون کرمانشاهی)
_اباعبدالله الحسین_سلام_الله_علیه   در شام ودرکوفه تن یارم کشیدند باکعب نیزه، سمتِ بازارم کشیدند این معجری را كه سرم دارم کشیدند این جا چه شأنی دارد این معجر، کجایی!   ای مرغ عشق من تورا بی پَر نمودند جسمِ توراباخنجری بی سر نمودند خنده به اشک دیده ی خواهر نمودند افتاده روی تلِّ خاكستر کجایی   دست پلیدی کرده بر رویم جسارت باشمروخولی وسنان رفتم اسارت دیدم تن وامامه ات رفته به غارت ای سربریده، هستی خواهر-کجایی  درزیرچکمه پیکرت از حال افتاد خولی پی دزدیدن اموال افتاد دیدم تنت درگوشه ی گودال افتاد تسبیح عبا عمامه انگشتر ، کجایی بر روی نیزه چشم تر داری ،برایم آیا زدخترها خبر داری،برایم اصلاً دلی خونین جگر داری، برایم دیدم نگاه آخرت را در کجایی این پیچش بادصبا ازجانب توست بروی نیزه این دعاازجانب توست دارالشِفای این دواازجانب توست افتاده ام در گوشه ی بستر، کجایی!   اینجا مسیرِ كوفه تا شام بلابود یامقصداینِ مردهاشام بلابود ازبعداین کرب وبلاشام بلابود از بس فنا گردیده ام من در کجایی   (مجنون کرمانشاهی) دوم محرم
_اباعبدالله الحسین_سلام_الله_علیه   اول_صفر در شام ودرکوفه تن یارم کشیدند باکعب نیزه، سمتِ بازارم کشیدند این معجری را كه سرم دارم کشیدند این جا چه شأنی دارد این معجر، کجایی!   ای مرغ عشق من تورا بی پَر نمودند جسمِ توراباخنجری بی سر نمودند خنده به اشک دیده ی خواهر نمودند افتاده روی تلِّ خاكستر کجایی   دست پلیدی کرده بر رویم جسارت باشمروخولی وسنان رفتم اسارت دیدم تن وامامه ات رفته به غارت ای سربریده، هستی خواهر-کجایی  درزیرچکمه پیکرت از حال افتاد خولی پی دزدیدن اموال افتاد دیدم تنت درگوشه ی گودال افتاد تسبیح عبا عمامه انگشتر ، کجایی بر روی نیزه چشم تر داری ،برایم آیا زدخترها خبر داری،برایم اصلاً دلی خونین جگر داری، برایم دیدم نگاه آخرت را در کجایی این پیچش بادصبا ازجانب توست بروی نیزه این دعاازجانب توست دارالشِفای این دواازجانب توست افتاده ام در گوشه ی بستر، کجایی!   اینجا مسیرِ كوفه تا شام بلابود یامقصداینِ مردهاشام بلابود ازبعداین کرب وبلاشام بلابود از بس فنا گردیده ام من در کجایی   (مجنون کرمانشاهی) اول_صفر
❁﷽❁   بنویسید که زهرا حرفی ازرفتن مزن درد داردپهلویت خنده دگر بر من مزن   پیش پای من نفس هایت فتاده ازشمار لاله ی من حرفی ازویرانی گلشن مزن   گفت پیغمبر علی دریاب زهرای مرا گرکه باشد فاطمه حرفی توجوشن مزن   میروی اما توقع داشتم یافاطمه حرفی از چشمان بی سو درپی بستن مزن   باسرافتادی میان آن در آتش زده فاطمه حرفی زمن درپشت در اصلن مزن   بنویسیدبرایم فاطمه همسفراست فاطمه درخانه ام حرفی تواز رفتن مزن   بود ه انددور و برت اسما وفضه فاطمه حرفی ازتابوت مرگ خودبه پیش من مزن   پیرهن بهرحسینت بافتی با دست خود فاطمه جان حسینت ناله و شیون مزن (مجنون کرمانشاهی)