eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
613 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم شهادت_و_مصائب_اهل_بیت - -لطمه زنی..حق شعر اداشود کم دست وپادیگربزن ، تادق نکردم گودال دیدی دم مزن، تادق نکردم موهای نازتوبدست شمرافتاد چیزی بگو ای بی کفن تا دِق نکردم بارفتنت بیچاره کردی زینبت را بامن بگو از پیرُهَن تادِق نکردم دلداره من تنها شدن داغِ کمی نیست همدردِ من شو ، جان من تا دِق نکردم اَنداختی ازپا مرا؛ با این وداعت بامن بمان قرآنِ من تادِق نکردم بعداز توباخولی شودزینب گلاویز لَب واکُن اِی آرامِ تَن تادق نکردم گوال بود وشمربودو حنجر تو حالم بپرس ای بی کفن تادِق نکردم برسینه ات با،پانشسته شمرملعون حرفی بگو، ای پاره تن ،تادِق نکردم شاعر: غلامی _(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم الحسین خونش چکید زمین؛ دانه دانه در گودال عمرش به پایان میرسد پروانه در گودال انگشترش در دست مانده در هجومی سخت خون می چکد از صورتِ جانانه در گودال شمروسنان با خاطری آسوده میگفتند افتاده دیگر صید زخمیِ این میخانه در گودال کاش و نبیند دخترش رویِ کبودش را موی رقیه(س)شد بدون شانه؛ در گودال سینه شکسته! نیزه خورده سخت بازویش مجروح می پیچد به خود دردانه در گودال درزیرخنجر عاشقانه از علی(ع) میگفت جانِ دو عالم با غمی جانانه در گودال یارب جوابِ «خنجرملعون » تبسم بود از درد می لرزید نای چانه در گودال دستان قاتل روی خنجر رفت ودیدم شد دلخوشی هابادلم بیگانه؛ در گودال شدازقفاباخنجری حنجر پرازخون انگشتهایش شدبریده،دانه در گودال -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم اشعارکردی - (چوب خیزران) قافله سالاره گی له خوین نشانم، هاله کو بوشه سالاره سپاهه آسمانم ، هاله کو رشته ی دلبستگیم له تنه، سربی جیا با صفا چو حالت آو ه روانم، هاله کو سینه ی مواج اقیانوس م چیه، له دس برق آسا همچو صدتیر کمانم ، هاله کو یه سره، پر خوین له ،بینه طشت زر له کوفه بی تشنه لب له ژیره چوب خیزرانم، هاله کو چو حسین بن علی له شاهراه بندگی وه لب تشنه بدون سایبانم هاله کو جوره سالار شهیدان له نبرد ه خصم دون او علی ی اصغره شیرین زوانم، هاله کو روژه عاشورا پی فرمان سلطان ازل کشته یاره. خنجر و تیر و سنانم هاله کو گر ژن و آیلیله زاره، کردیه یارب وداع بوش علی ی اکبر له خوین تپانم هاله کو داغ غربت وه دل اهل حرم نایه ارا یارب، او مانگ شویله بی نشانم هاله کو طعنه گانه ظالم غدار ه زارم کردیه له ره کرببلا نامه رسانم هاله کو طفل زیبا چو علی اصغر، له دسم چی خدا بهر قربانی، علیه بی نشانم هاله کو گردن خوی ژیر تیغ اشقیا بردی ارا اومقام و منصب و نام و کیانم هاله کو وای بردی حرمله دردانه .له دس رباب کوشتیه.ای بی حیا تنیانیشانم هاله کو چو کبوتر له فضا باید له سمته پر بیم طفلکی م.اصغر شیرین زوانم هاله کو چی ودس م حسین واصغر وعباس برام صد نشان و نام و نان و آشیانم هاله کو دام دنیای دنی باید له یک پاشیده بو قافله سالاره گی تنیامکانم هاله کو گر وصال حضرت حق له خدا کردی طلب بوشه ماه هاشمی له آسمانم هاله کو ننگ ذلت تو نباید هیچ له گردن بنی م اسیر کوفیانم .آو و نانم هاله کو "آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)"
بسم الله الرحمن الرحیم ابن الحیدر والزهرا_س مقتل....حقش اداشود به خاک وخون تن مرا، رها کنید، کافی است به کشتنم، نیزه وتیر،رهاکنید، کافی است قبول... گرچه این تنم سنگ خورد ازهمه کس برای کشتنم فقط دعا کنید کافی است کسی که بی کس وغریب شود، غریب می شود مرابه زیر دشنه ها رها کنید کافی است زخانه در به در شدم، دوباره خون جگر شدن به مقتلم در انابه وا کنید... کافی است... سلاح نخواستم، همین ، برادرم رامکشید مرا فقط همین که مبتلا کنید، کافی است میان مقتلی مرا، به گوشه ای سرببرید به کشتنم به خنجری جفاکنید، کافی است قسم به ربنای زینبم به این شکسته دل خیام آل بیت رارها کنید، کافی است کناره مقتلم زنی ،دل شکسته ناله زد که گفت دلبر مرا رها کنید‌... کافی است... به سوی کوفه خواهرم به دست بسته می برید ز روی دختر نبی حیا کنید... کافی است... شاعر: _غلامی_مجنون کرمانشاهی
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️منظور از عبارت «اشبه الناس خَلقا و خُلقا و منطقا بر سولك...» درباره حضرت (ع) چيست؟ 🔷 (ع) شش فرزند داشت يكي از آنها بود كه در كربلا شهيد شد، نام مادر ليلي دختر ابي مرّه بن عروة بن مسعود ثقفي بوده است.[۱] كنيه اش ابوالحسن و ميباشد، چون بزرگترين فرزند (ع) بود، لذا به اين لقب، ملقب شده است. بنابر نقل برخي از مورخان و محققان پس از شهادت اصحاب امام حسين(ع) (ع) نخستين كسي بود كه از بني هاشم به ميدان جنگ رفت و به رسيد.[۲] او با ديدن تنهايی پدر، براي اجازه از پدر سوار بر اسب به حضورش رسيد و از آن حضرت اجازه خواست و امام حسين(ع) او را بدرقه كرد و در حين بدرقه در حاليكه زيباترين و نيكوخوترين مردم را با چشمان اشك بار به ميدان جنگ ميفرستاد چنين فرمود: خدايا گواه باش كه جواني به مبارزه ايشان ميفرستم كه از همه ي مردم اخلاق و اندام و گفتارش به (ص) است، ما هر وقت شوق ديدار پيامبرت را داشتيم به او می نگريستيم...[۳] 🔷جمله «..... اَشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسولك ....» يعني مردم از نظر رفتار و و از نظر گفتار به پيامبرت؛ اين جمله (ع) سه شباهت حضرت (ع) به (ص) را بيان مينمايد. آنچه از اين روايت استفاده ميشود اين است كه حضرت (ع) و پسنديده داشت و در اين نيك خُلقي به پيامبر اكرم(ص) كه   آن حضرت را تحسين مينمايد، شباهت داشت، حُسن اخلاق پيامبر اسلام(ص) مورد و حيرت قرآن كريم ميباشد، چنانكه ميفرمايد: «انك لعلي خلق عظيم ....»[۴] و بر اثر همين و نوع برخورد پيامبر با مردم بود كه با سرعت چشمگيري رونق و گسترش يافت، چنانكه قرآن کریم در اين باره سخن گفته است. با اين اوصاف اخلاق حضرت (ع) شباهت كامل به پيامبر(ص) داشت كه امام حسين(ع) آن را اظهار مينمايد. 🔷شباهت ديگری كه مورد توجه امام بوده است و جسمانی است كه با عبارت در روايت مطرح شده، بنابر اظهار امام(ع)، حضرت (ع) از نظر قيافه و شمايل به پيامبر اكرم(ص) شباهت كامل داشته است، اين شباهت نيز در بين اصحاب پيامبر(ص) كه آن جناب را ديده بودند، معروفيت داشت و تمام بنی هاشم و اصحاب پيامبر(ص) كه ياد پيامبر(ص) مي افتادند به زيارت (ع) ميرفتند، چنانكه از عبارت حديث امام حسين(ع) اين مطلب روشن ميشود.[۵] اما شباهت حضرت (ع) به پيامبر اكرم(ص) از نظر منطق، شباهت در نطق و گفتار است، چنانكه ميدانيد پيامبر اكرم(ص) بياني بسيار زيبا و فصيح داشت و بسيار روشن و واضح سخن ميگفت، خوش بيان، ‌خوش لحن و خوش صدا بود. لذا از اين حيث، حضرت (ع) در اين خصوصيات از جدش رسول خدا ارث برده بود و كاملاً شبيه آن حضرت سخن ميگفت. 🔺پي نوشت ها: [۱] . الارشاد، ج ۳، ص ۱۳۵ [۲] . اعيان الشيعه، ج ۱، ص ۶۰۷ [۳] . مثير الاحزان، ص ۶۸ و الفتوح، ص ۹۰۷ [۴] . قلم/۴. [۵] . موسوعة كلمات الامام حسين(ع)، ص ۶۱۰ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
اشعارشهادت امام سجاد ع گریان شدی به وقت دعا زین العابدین باهربهانه درهمه جا زین العابدین. کابوس کربلا تن تو آب کرده است میسوزی وبدون صدا زین العابدین سجادی وتوکرببلای مجسمی گریان برای خون خدا زین العابدین پایین نرفته آب خوشی از گلوی تو داری به سینه واعطشا زین العابدین باخاطرات روز اسیری چه میکشی داری به سینه آه ونوا ز ین العابدین. بایاد موی خونی وسرهای روی نی گریان شدی به صبح ومسا زین العابدین. گریه مکن که چشم ترت درد میکشد هستی توغرق اشگ وعزا زین العابدین 📝.شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
یاسیدالساجدین..ع عمری به نوکری توسجاد ع. دلخوشیم ما از ازل عزای تو بر دوش می کشیم خدمتگزار بزم تو جبریل بود وبس مانیزپای این علمت تا ابد خوشیم 📓شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🔮🎐🔮🎐
..یعقوب کربلا یوسف بی سر برایت دیده ام یعقوب گشت/ چشمای من ز دوریت پدر مرطوب گشت/ آتشی افتاد بر امامه. ناگه سربسوخت / سنگها برسر زدن برشامیان محبوب گشت/ خوردچوبی برلبت .دندانت ای باباشکست/ وای لبهایت پدر بر چوبهامرغوب گشت .. الهم عجل لولیک الفرج 📕شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعارجانسوز شهادت امام سجاد من به زیر ضربت شلاقهاخوردم زمین بین این هلهله و سوز و نوا .خوردم زمین میکند زنجیرها با این سر وگردن چه ها هرکجابا گریه های بیصدا خوردم زمین بارها آمد نمازم را شکست آن بی حیا نیمه شب اندر قنوت یک دعا خوردم زمین پهلویم بشکسته و لاغر شده دربین راه بین آن کوچه به پیش عمه ها خوردم زمین بین کوفه عده ی از ما به زندان برده اند ناتوان بودم که بین کوچه ها خوردم زمین ضربه ها خوردم ز نامردان این شام بلا پیش آن مرد یهودی. بی هوا خوردم زمین کاش (مجنون)لحظه ای بودی ومیدیدی چرا من زسنگ شامیان بی حیا خوردم زمین.... 📕.شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعارجانسوز شهادت امام سجاد من به زیر ضربت شلاقهاخوردم زمین بین این هلهله و سوز و نوا .خوردم زمین میکند زنجیرها با این سر وگردن چه ها هرکجابا گریه های بیصدا خوردم زمین بارها آمد نمازم را شکست آن بی حیا نیمه شب اندر قنوت یک دعا خوردم زمین پهلویم بشکسته و لاغر شده دربین راه بین آن کوچه به پیش عمه ها خوردم زمین بین کوفه عده ی از ما به زندان برده اند ناتوان بودم که بین کوچه ها خوردم زمین ضربه ها خوردم ز نامردان این شام بلا پیش آن مرد یهودی. بی هوا خوردم زمین کاش (مجنون)لحظه ای بودی ومیدیدی چرا من زسنگ شامیان بی حیا خوردم زمین.... 📕.شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعارناب شهادت امام سجاد ع من همان شرح غم یعقوبم پیش خود لاله ی پرپر دیدم اصوه ی صبرم وچون ایوبم هیجده یوسف بی سر دیدم پیش خود دیده ام آن قائله را به برم یوسف بی پیروهنی صیدبشکسته پر حرمله ای توحسینی گل خونین کفنی پاره های پیکرت راجسته ام آن تن بی کفنت را.ای پدر تاکه دست از زندگانی شسته ام دفن بنمودم تنت را ای پدر دیده ام روی هلال کوفیان من فدایت ای شه خونین دهن کس امانت را نداد ای جان من بوریا برپیکرت باشدکفن.. ✏شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👆👆👆👆👆👆👆👆
یا امام سجاد ع یعقوب شدی به بزم عرفان سجاد ای پادشه فروغ ايمان سجاد ع سی سال زداغ پدرت گریانی درشام سرت سوخت به قرآن سجاد 📓 شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)