eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
630 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
946 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسیاز جانسوز فاطمیه آرمین غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عزیزان 3یا4تا از این زنهای انصار رو تو چند روز فرستادن عیادت اینا رفتن خبردادن کار خرابه قضیه جدیه مادر سادات پوست به استخوان چسپیده خود بی بی فرمود وسبطُ کَل خَیال یه شبحی از من مونده بود خجالت میکشم چجوری روی تابوت ببرنم اینم یادتون نره ابن دو سه روزه روایت صحیح میگه... بی بب از جبرئیل تعلیم گرفته یه تابوت بسازن چون مردم روی در مییت میزاشتن میبردن فرمود من شبم دوست ندارم این جور روی در بزارنم حجم بدنم معلوم چیزی نمونده بود از زهرا فرمود اما نمیخوام حجم بدنم پیدا باشه امیر مومنین تو منزل نی می اورد با این نی ها تابوتی ..قد بی بی رو اندازه گرفتن حالا این بچه ها نگاه میکنن بابا چی میسازه... چی داره باباشون میسازه این دو سه روزه زینب کبرا اومدن از امام مجتبی پرسیده چه گذشت بر علی مظلوم عالم فرمود نفسی الا ظَفراتها محفوظً خبر ب اون دو ملعون رسید گفتند وضع خیلی وخیمه مردم فریبی ...گفتند بریم به عیادت دختر پیغمبر امدند بی بی اجازه نداد.. رفتن صحرا..نخلستان بود. از امیرالمومنین اجازه بگیرند ببینید این اقا چقدر رحمت داره.. قاتلین همسرش.اومدن میگن میخوایم بریم عیادت.. مردم حرف میزنن..خلاصه.ووو.. شما واسطه بشید..اقا فرمود برم...اومدمنزل گفت.. بی بی فرمود البیت بیتوک منزل منزل شماست ونسائُک امائُک زنهام کنیز شماست هر چه شما دستور بدهید.. بیان..فرمود اقا پس بفرمایید فضه و اسماء یه پارچه ی ذخیم بیارن رو بدنم بکشن.. روصورتم بکشن... جَوّفاءاصصوبَه..پارچه رو یه جور بندازید نکشید حجم دیده بشه زیرش خالی باشه.. اینا اومدن سلام کردن بی بی جواب نداد.. اصول کافی..جواب سلام مسلمان واجبه...نه کافر فرمود از این سر باشما صحبت نمیکنم تا خدا ک پدرم رسول الله را ملاقات کنم بگم چه کردید .... یه وقت بی بی ذکر مصیبت خوب گوش کن تو رو خدا... بی بی یه وقت به اسماءوفضه حولا وجهی صورتمو برگردونید دست کردن زیرپارچه صورت بی بی رو برگردوندن از زیر پارچه نبینه اینها این پررو ها پاشدن اون ور نشستن باز فرمود حولا وجهی صورتمو برگردونید حالا اونا پا شدن رفتن و چه گفتن بماند سوال از شما... گردن بی بی چه شده بودبرا چی صورتشو نمیتونست برگردونه.... چیزی هم نقل نمیکنید.. اما یه روایت اشاره داره امام صادق ع فرمود.. درست تو اون کوچه اون سه چهار نفر نزدیک شدند اما فرمود به اون راوی هر چه با هر چه داشت به بدن جدهءما جسارت کردند پدرم علی خودشو سپر قرار داد بود تازیانه ها به بدن امیر المومنین سر حضرت برهنه شد... دیگه هر کی با هر چه داشت چی میشه ....ها.... این بود که کربلا نیزه دار با نیزه شمشیر دار با شمشیر یه عده نی اتش زدند..پرت کردن یه عده دامن ها رو پر از سنگ کردن به طرف بدن اباعبدالله هر جا نشستی بگو حسین... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️