❣﷽❣
🔰#روضه_امام_رضا_ع
🥀#روضه_امام_رضا_ع
🔰#شب_جمعه
#حاج آرمین غلامی
🥀#دعبل
هرچند ناتوان شدی امّا ز پا نیفت
ای هشتمین عزیز عزیز خدا نیفت
میترسم آنکه دست بگیری به پهلویت
باشد ز پا بیفت ولی بیهوا نیفت
کوچه به آلفاطمه خیری نداشته
دیوار را بگیر و در این کوچهها نیفت
😭😭
مردم میان شهر، تماشات کنند
اینبار را بهخاطر زهرا بیا نیفت
دامان هیچکس به سرت سر نمیزند
حالا که نیست خواهر تو، پس ز پا نیفت
تکّه حصیر خویش از این حجره جمع کن
امّا به یاد نیمهشب و بوریا نیفت
😭😭
ای وای اگر به کربوبلا بوریا نبود
راهی برای دفن شه کربلا نبود
ابری سیاه، چشم ترش را گرفته بود
زهری، توان مختصرش را گرفته بود
معلوم بود از وجناتش که رفتنیست
یعنی که رخصت سفرش را گرفته بود
😭😭
از بس شبیه مادرش افتاد بر زمین
در انتهای کوچه، سرش را گرفته بود
تا روبروی حجره خمیدهخمیده رفت
از درد بیامان، کمرش را گرفته بود
چشمانتظار دیدن روی جواد بود
خیلی بهانهی پسرش را گرفته بود
😭😭
بر روی خاک بود که پیچید بر خودش
آثار تشنگی، جگرش را گرفته بود
افتاد یاد جدّ غریبی که خواهرش
در بین قتلگه خبرش را گرفته بود
دیگر توان دیدن اهلحرم نداشت
از بسکه نیزه دور و برش را گرفته بود
😭😭
وقتی که شمر آمد و کارش تمام شد
خلخال کودکی، نظرش را گرفته بود
⏪شب جمعه ست با امام رضا(ع) بریم کربلای معلی،کربلایی که امام صادق علیه السلام فرمود:مادرم فاطمه حاضر میشه،نزد زوار قبر جد بزرگوارم حسین ....،اولین کاری که مادرم میکنه اینه : "فتستغفر لهم ذنوبهم" مادرم برا گنه کارا،اونایی که زائر حسینن،استغفار می کنه،امشب فاطمه مادرش کربلاست ...
🌾 وقتی دعبل آمد محضر امام رضا(ع) حضرت فرمود شنیدم برا جد غریب ما مرثیه گفتی؟عرض کرد بله یابن رسول الله" فرمود قدری تامل کن،قبل از اینکه دعبل قصیدش رو بخونه،میگه دیدم امام رضا بلند شد،پارچه ای بین ما و محارم زد" دستور داد زن ها اومدن پشت پارچه، همه قصیده ی من دعبل رو بشنون،بعد به من فرمود "ارثل الحسین" حالا قصیدت رو برا جد غریبم بخون، دعبل قصیده رو اینجور شروع کرد:
⚜افاطم لو خلت الحسین مجدلا ....
*به بهانه ی امام رضا بریم زیارت کربلا*
⚜افاطم لو خلت الحسین مجدلا ....
وقد مات عطشانا بشط فرات ....
*یعنی بی بی جان حسینتو بین دو نهر آب ، با لب تشنه سر از بدنش جدا کردن ...." آماده ای یا نه؟!!
📿میدونی امام رضا با این شعر چه کرد دعبل خزاعی میگه قصیدم هنوز توم نشده بود
🌾 *وبكَاء رضا بُكَاءً شَدِيداً* دیدم امام رضا به شدت داره گریه میکنه ....
🌾واتامی علیهم مَرَّتَيْن"ِ اونقدر گریه کرد دو مرتبه از حال رفت
( الله اکبر..)
💔شنیدم صدای ناله زن ها روز پشت پرده "و علی سراخ من وراء السطح" زنها لطمه به صورت میزدن،آماده ای یا نه ..."
🍁اگر این است تاثیر شنیدن
🍁آخ ..شنیدن کی بود مانند دیدن ..
امان از آون ساعتی که دختر امیرالمومنین عقیله بنی هاشم بالای بلندی داشت میدید ، عزیز فاطمه رو محاصره کردن ، هر کی با هر چی دستشه داره پسر فاطمه رو میزنه ، چه کرد دختر علی؟!!
دست روی سر گذاشت، شنیدن هی می گه: "يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ"،اما دیدن لحن مناجات زینب عوض شد...
هی زمین میخوره،هی بلند میشه میگه وا حسینا ...
" اخه دید:«و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه ....» هر جا نشستی ناله بزن .... یا حسین ....
گر بینم تنی عریان به خاک افتاده، می سوزم
وگر دربند نی بینم سر آزاده، می سوزم
برادر! تا سرت بر نیزه هر دم پیش چشمم هست
به آتش نیست حاجت، با نگاهی ساده می سوزم
سر عباس حتی روی نی هم قوّت قلب است
سر اصغر ولی بر نی، نوا سر داده، می سوزم
هر جا نشستی ناله بزن .... یا حسین ....
چنان پروانه ای در چلچراغ افتاده می سوزم
کدامین داغ را گویم؟ پدر؟ مادر؟ برادرها؟
من آن شمعم، کزآن روزی که مادر زاده می سوزم
به قصد بوسه بر زیر گلویت سجده آوردم
چو رگ های تو مُهرم شد، سر سجّاده می سوزم
گذشت آن روزهایی که زنی پرده نشین بودم
کنون حال مرا بنگر، به بزم باده می سوزم
قرار ما بدون هم سفر رفتن نبود، اینک
به هر گامی که بی تو می نهم بر جاده، می سوزم
#مداح.حاج آرمین غلامی
#بیست و چهارم صفر_۱۴۰۳
#حسینیه آیت الله جلیلی(ره)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈