eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
613 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑⚫️🛑 اسراری که باید پنهان می‌ماند ▪️به مناسبت سالروز شهادت حضرت امام جعفرصادق علیه‌السلام: حضرت امام جعفرصادق علیه السلام تفکر انقلابی اسلامی را که پادشاهان اموی حاضر به تحمل آن نبودند در میان مسلمان‌ها رایج کرد‌، به طوری که در سراسر جهان اسلام، امام خودش در مدینه بود، در حجاز، در عراق، در خراسان، در سیستان، در یمن، در مصر، در تمام آفاق وسیع اسلامی کسانی بودند که معتقد به امامت امام صادق بودند و علاقه‌مند به آن حضرت بودند و اسلام را از دیدگاه امام صادق می‌شناختند و بس. اما، حضرت به این اکتفا نمی‌کرد. در میان این هزاران هزار انسانی که به او معتقد و علاقه‌مند بودند یک جمع کوچکی را، که یک تشکیلات پنهانی و مخفی را تشکیل می‌دادند به وجود آورده بود، جمع شیعیان مخلص و فداکار. آنهایی را که اسرار امام دست آنهاست، آنهایی که اگر پادشاهان و امرای بنی‌امیه آنها را می‌شناختند، با بدترین وضعی به شهادت می‌رساندند و در میان یاران امام صادق کسانی هستند که با همین وضع، با شدت، در زیر شکنجه جان سپردند بدون اینکه حاضر باشند کلمه‌ای از اسرار امام صادق را بیان کنند. اینها آن جمع شیعیان خاص بودند، اصحاب نزدیک. ▪️ البته این جمع از زمان حضرت امیرالمؤمنین علیه‌ الصلات والسلام سابقه دارد؛ از بعد از شهادت امیرالمؤمنین و از هنگام صلح حضرت امام حسن علیه السلام با معاویه نشانه‌های این جمع متشکل را که دور ائمه را می‌گرفتند و کارهای دشوار و حساس را انجام می‌دادند دیده‌ام تا زمان حضرت حسین‌ بن‌ علی علیه‌السلام و بعد در زمان حضرت امام سجاد و بعد زمان حضرت امام محمدباقر (علیهم‌السلام) اما گسترش این جمع در زمان حضرت امام صادق بود. البته امام صادق‌ در رابطه‌ با این جمع با کمال تقیه رفتار می‌کرد. دائماً به آنها سفارش می‌کرد که اسرار او را بر ملا نکنند، افشا نکنند، حرف‌ها را نزنند. بعضی خیال می‌کنند اسرار امام صادق که مثلا به معلی‌ بن‌ خنیس یا دیگران، می‌گوید آنها را نگویید، اینها اسرار الهی است. اسرار الهی را امام صادق چرا مخفی کند. اسرار الهی، احکام فقه، معارف گوناگون را امام صادق برملا می‌کرد، پخش می‌کرد، همه جا می‌گفت، اما یک چیزهایی هم بودند که آنها را نباید کسی بداند، آنها همان چیزهایی بودند که در دل شیعیان امام صادق، شیعیان نزدیک، این امید را به وجود آورده بود که امام صادق قائمی است که قیام خواهد کرد و حکومت علوی را و حکومت آل محمد را برقرار خواهد ساخت و امام صادق‌ در این مبارزه‌ طولانی، توفیقات زیادی داشت. بعضی خیال می‌کنند که امام صادق به سیاست کاری نداشت، علیه دستگاه فعالیتی نمی‌کرد، در صدد ایجاد حکومت الهی و علوی نبود، این خطاست؛ که متأسفانه مشاهده می‌شود که، با اینکه این قضیه بارها گفته شده و اهل فضل و اهل فن، باید دنبال کنند و بروند مدارک را ببینند به نکات توجه کنند و البته این کار هم انجام می‌گیرد به وسیله‌ عده‌ زیادی از صاحبان ذوق سلیم؛ اما باز گوشه و کنار کسانی پیدا می‌شوند که در نوشته‌ها و گفته‌های خودشان، توجه به این نکته نمی‌کنند که امام صادق علیه‌الصلات والسلام، ماهیت مبارزه‌اش یک ماهیت سیاسی بود، کار فرهنگی او هم کار سیاسی بود، وقتی امام صادق می‌گوید من امامم، امام یعنی چه؟ امام یعنی حاکم جامعه، امام یعنی رئیس ‌جامعه، یعنی من همان کسی هستم که این خلیفه‌ غاصب بی‌دین، جای مرا گرفته. خب این حرف آیا یک حرف سیاسی است یا یک حرف فرهنگی است؟ 📚 انسان ۲۵۰ ساله 🍀اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم 🍀 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 ⚫️ علیه السلام ┈┈••✾•⚫️•✾••┈┈ کانال جنت المهدی۳۱۳ ╭┅─────────┅╮ ⚫️⚫️ ╰┅─────────┅╯ 〰〰〰〰〰
📋حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست / بخش دوم صوت (ع) ویژه (ع) مداحی‌های حاج آرمین غلامی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *یکی از صحابه اومد خدمت امام صادق(ع) ؛ آقا دید داره گریه میکنه. فرمود چرا گریه می‌کنی؟ مگه چی شده؟ گفت آقاجان، تو راه که میومدم دیدم یه زنی زمین افتاد. وسط کوچه‌ها تا زمین خورد شروع کرد قاتلین مادر شما رو لعنت کنه. مأمورین نظام تا دیدنش با یه وضعی این خانم رو بردن. تا این حرف رو زد آقا هم گریه کردن. فرمودن سریع پاشو بریم مسجد دعا کنیم خدا کمک کنه این زن زودتر رها بشه... ماهم امشب اومدیم برا یه خانمی گریه کنیم که تو کوچه‌ها بدجور زمین خورد.* (در خونه‌ی امام صادق میخوایم بریم از در خونه‌ی مادرش بریم بهتره‌‌ها.) وقتی آن بی‌صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سَرِ دعوا انداخت دید از پیش بنایش به زمین خوردن نیست تازیانه زد و از پشت عبا را انداخت حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست یکی عمامه‌ی آن مرد خدا را انداخت ذکر "یافاطمه" بر روی لبش داشت ولی ضربه‌ی سیلی آن مرد صدا را انداخت وسط کوچه که افتاد صدا زد مادر.... *شبونه ریختن تو خونه‌ی این آقا. اومدن وسط حیاط خونه. آقا لباس خونه به تن داشتن. روایت میگه یه شال هم دور کمر بسته بودن، مشغول نماز خوندن بودن. تا وارد شدن آقا رو با سروپای برهنه از خونه بیرون کشیدن. آقا فرمودن اجازه بدید عمامه رو سرم بذارم، نعلین بپوشم، عبا بپوشم. گفتن اجازه نمیدیم. با همون وضعی که بود آقا رو تو کوچه‌ها رو زمین میکشوندن. اما اونی که آدم رو میکشه اینه: همچین که اومد تو قصر منصور، صدا زد: منصور٬ هرکی رو میخوای دنبال من بفرستی بفرست؛ اما این نامرد رو دیگه دنبال من نفرست. - چرا؟ مگه چی‌کار کرده؟ -همش تو راه توهین می‌کرد. بد و بیراه به مادرم فاطمه می‌گفت.... همچین که آقا اومد. منصور اومد شمشیر رو از غلاف بیرون بِکشه، تا نیمه ها هم کشید اما دوباره جا زد. برای بار دوم بیشتر شمشیر رو بیرون آورد دوباره غلاف کرد. بار سوم شمشیر رو کلا از غلاف بیرون کشید تا آقای ما رو به شهادت برسونه. دوباره شمشیر رو تو غلاف قرار داد. همچین که رفتن، اون ملعون نامرد از منصور پرسید چرا پس نکُشتیش؟ گفت آخه لحظه‌ای که شمشیر رو از غلاف بیرون کشیدم دیدم رسول‌الله ظاهر شد به من غضب کرد، من جرأت نکردم این آقا رو بُکشم. بار دوم، بار سوم. بار سوم اینقدر رسول‌الله به من نزدیک شده بود که نتونستم آقا رو بُکشم... اینجا آقا رسول‌الله نذاشت این نامرد امام صادق رو به شهادت برسونه. من میخوام فقط یه چیز بگم: یارسول‌الله، کجا بودی اون لحظه و ساعتی که شمر وارد گودال شد؛ خنجر کشید، آقا رو برگردوند... حسین..... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می‌کند / بخش اول صوت (س) ویژه (ع) مداحی‌های حاج آرمین غلامی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روزی‌ام را روزگارم تا که آجر می‌کند ظرف خالی مرا صاحب زمان پُر می‌کند من کمی سختی که می‌بینم شکایت می‌کنم آدم عاقل ولی اول تفکر می‌کند مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم... ...روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می‌کند آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد آدم از این نوع برخوردش تحیر می‌کند سنگ‌دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش... ... سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می‌کند یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد در میان روضه‌ی مادر مرا حُر می‌کند نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند سینه‌ام می‌سوزد این ایام تا ذهنم کمی چادری را زیر دست و پا تصور می‌کند مطمئنم زیر دست‌وپا که می‌افتد زنی بازویش را ضربه‌ها هم‌رنگ چادر می‌کند
📋 / بخش سوم صوت (ع) ویژه (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثل امروزی عجب تشییعی تو شهر مدینه شد. روایت میگه موسی‌ابن‌جعفر به این بدن نماز خوند. بهترین کفن ها رو آوردن، عمامه‌ی امام سجاد رو هم آوردن، این آقا رو با این پارچه‌ها کفن کنن. چهارهزار شاگرد داشته این آقا. همه جمع شدن، احترام کردن. عجب تشییعی تو شهر مدینه به‌پا شد. شهر مدینه غوغایی شد از جمعیت. آقا رو با عزت و احترام تو قبرستان بقیع به خاک سپردن. این یه تشییع بود تو این شهر.... (دلت کجا رفت؟) همچین که صبح شد اومدن درِ خونه‌ی این آقا: کجاست فاطمه؟ ما می‌خوایم به این بدن نماز بخونیم. اومد بیرون؛ گفت چی میگی؟ دیشب امیرالمؤمنین این بدن رو برد شبانه دفن کرد. وصیت خود فاطمه(س) بود... تا این حرف رو زد، خیلی ناراحت شد؛ چنان سیلی به صورت عمار زد، عمار زمین افتاد. شاید تا زمین افتاد گفت ای نامرد عجب دستای محکمی داری. سیلی تو منِ مرد رو از پا در آورد؛ با مادر ما فاطمه چی کار کرد... اومدن قبرستان گفتن الان میریم قبرها رو نبش میکنیم، بدن فاطمه رو از خاک در میاریم. ما باید به این بدن نماز بخونیم... (این روضه غیرتیه باید غیرتی هم ناله بزنی.) همچین که برا علی خبر آوردن: چه نشستی! این نانجیب‌ها دارن تو قبرستان دنبال قبر فاطمه می‌گردن. همچین که شنید، لباس رزم رو پوشید. دستمال زرد رنگی که همیشه برای رزم می‌بست رو به سر بست. اومد تو قبرستان؛ صدا زد اگه سنگی از این قبرستان جابه جا بشه یک نفرتون هم زنده نمیذارم. تا این رو شنیدن همه فرار کردن.... اما چی میخوام بگم؛ اینجا یه‌جا بود اومدن نبش قبر کنن این آقا نذاشت. علی جان کجا بودی کربلا... اون لحظه‌ای که نیزه‌دارها پشت خیمه‌ها نیزه به زمین میزدن. همچین که نیزه رو بالا آورد، دیدن بدن علی‌اصغر حسینه... حسین.... چقدَر نیزه بلند است نیفتی پسرم چنگ این حرمله‌ی پَست نیفتی پسرم یاحسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نوحه حضرت صادق.ع.mp3
2.95M
(ع) ..حاج آرمین غلامی بزم عزای حضرت صادق بپا شد سرتاسر عالم پر از شور و نوا شد قلب همه دنیا برای او شکسته گویا مدینه از غمش کرببلا شد مهدی عزادار غمش عالم گرفته ماتمش و واویلا صحن بقیعت قبله ی اهل مناجات خاک مزارت گشته بر ما باب حاجات سینه زن و نوحه گرت شد کل عالم گریه کنان روضه ات اهل سماوات چشم فلک گریان تو جّن و ملَک نالان تو و واویلا یاحضرت صادق به قربان مرامت باخون دل شد مکتب شیعه بنامت اهل مدینه مردمی نامرد و پستن گردیده طی با غصه و غم صبح و شامت یاصادق آل عبا آقا نگاهی کن به ما و واویلا غم بر روی قلب پُر از خونت نشسته دشمن جسارت کرده و حُرمت شکسته پای برهنه ای عزیز جان زهرا در کوچه ها کشاندنت با دستِ بسته با یاد مادر می روی با ذکر حیدر می دَوی و واویلا آقا اگر این غصه ها آمد سر تو دیگر کسی سیلی نزد بر دختر تو بر اهل خانه ات نشد آقا جسارت زیر ثم اسبان نرفته پیکر تو با یاد شاه سر جدا دل پرکشیده کربلا و واویلا 🖌 ونوحه حضرت صادق(ع) جمعه ۱۴اردیبهشت بیات .حاج _آرمین_ غلامی👇👇
مدح امام زمان.عج..۳.mp3
1.67M
. علیه السلام ..حاج آرمین غلامی تنها مقیم خاک غریبان ولی عصر ای زائر دیار حبیبان ولی عصر یک گو‌شه ی بقیع شده خیمه ی عزات خاک بقیع، گِل شده از اشک ندبه هات نه گنبدی ست تا که شود سایه ی سرت نه گریه کن که لطمه زند پای منبرت حرف از ضریح و مرمر پای مزار نیست حق می دهم که چشم ترت را قرار نیست با اشک ِ شرم، از تو نوشته چنین قلم قبر رییس مذهب شیعه ست بی حرم شیخ الائمه ای که هزاران بلا کشید از کینه های دشمن ظالم شده شهید از چه شده ست بی حرم وصحن و بارگاه پیش مزار خاکی او روضه شد گناه روضه برای حمله ی دشمن به خانه اش شعله زدن به راز و نیاز شبانه اش او را عدو بدون عبا برده با غضب خیلی جفا کشیده از او نیمه های شب او را کشانده روی زمین، خصم بی ادب با ناسزای او شده هر لحظه جان به لب در کوچه ها دویده و اشکش روان شده با یاد داغ روز دوشنبه کمان شده روز دوشنبه ای که به زهرا کتک زدند بر زخم قلب حضرت حیدر نمک زدند روز دوشنبه ای که حسن دید مادرش افتاده بین کوچه و بشکسته یک پرش کم کم گریز روضه شده کوچه های شام ناموس اهل بیت و گذر بین ازدحام بودند عمه ها سپر سنگ بغض بام سنگی رسیدو نقش زمین شد سر امام در بین کوچه قامت عمّه شده کمان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . ونوحه حضرت صادق(ع) /ردیبهشت۱۴۰۳ مهرابی .حاج _آرمین_ غلامی👇
نوحه...mp3
1.8M
. و یا علیه السلام علیه‌السلام ..حاج آرمین غلامی پیرمردی بین آتش از نوا افتاده است رهبری تنها میان کوچه ها افتاده است با رخی نیلی به یاد مادرش فریاد زد ماجرای کوچه بهرم خوب جا افتاده است ضرب سیلی جای خود اما امان از حرف بد! پور زهرا گیر مردی بی حیا افتاده است دست بسته،مو پریسان،صورتش خاکی شده با دلی پرغصه یاد کربلا افتاده است دست بر زانو فقط میگفت: یازینب مدد یاد آتش سوزیِ آن خیمه ها افتاده است باز هم او مرد بودو هر دو دستش باز شد یاد دسته بسته و شام بلا افتاده است درد زینب این بُوَد در کل تاریخ بلا کِی چهل منزل سر از پیکر جدا افتاده است بنت حیدر دیدو کاری بر نمی آمد ز او راس سلطان از سر نی زیر پا افتاده است بی جهت سقا به نی سر برنمی گرداند چون چشم نا محرم به ناموس خدا افتاده است ✍ .👇 ونوحه حضرت صادق(ع) /ردیبهشت۱۴۰۳ مهرابی .حاج _آرمین_ غلامی👇