#شبهات_فاطمیه
💢آیا امیرالمومنین حضرت علی(ع) در هنگام هجوم به خانه اش #گریخت ؟
✅ طرح شبهه
« هنگامیکه ابوبکر و عمر به خانه حضرت علی هجوم بردند حضرت علی همسر و فرزندان خود را در خانه #تنها گذاشت و به بیرون از مدینه به سمت منطقه العالیه #گریخت که در آنجا ثابت بن قیس یکی از اصحاب پیامبر حضرت علی را دید و علت را جویا شد حضرت علی در پاسخ فرمود: عمر به خانه ام #حمله کرده است ثابت بن شماس در پاسخ به حضرت علی گفت : من تو را پناه می دهم
زمانیکه ثابت بن قیس حضرت علی را به منزلش رساند دید که حضرت فاطمه کنار منزلش ایستاده است.
📚أمالي المفيد : ص 49 / 50
✅پس از آنکه غصب خلافت صورت گرفت دستگاه خلافت برای مشروعیت بخشیدن به خلافتش ناگزیر از گرفتن بیعت علی برای ابوبکر بود لذا تصمیم به هجوم به خانه حضرت علی گرفتند.
✅طبری می نویسد:
« عمربن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند .عمر رو به آنان کرد و گفت به خدا سوگند خانه را به آتش می کشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید .زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد و دیگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند»
📚تاریخ طبری ج2 ص443
همین مضمون را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل می کنند؛
📚انساب الاشراف بلاذری ج1 ص586
📚الامامه و السیاسه، ابن قتیبه ص12
✅این مضمون در روایات ما نیز آمده است؛
✅مرحوم طبرسی نقل می کند؛
« عمر با جماعتی به منزل علی آمدند و گفتند با ابوبکر بیعت کنید .زبیر با شمشیر بر آنان حمله کرد اما شکست خورد »
📚الاحتجاج یک جلدی ص43-47
✅در روایت دیگر آمده است:
« عمر آتش خواست و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را با فشار باز کرد و داخل شد .زهرا پیامبر را ندا داد او با غلاف شمشیر بر پهلوی فاطمه زد .فاطمه دو مرتبه پیامبر را ندا داد عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه کوبید .علی خود را به عمر رساند و گریبان او را بگرفت و او را با شدت بر زمین زد و چنان ضربتی بر بینی و گوش او نواخت که گویی خواست او را بکشد»
📚کتاب سلیم بن قیس ص568
پس از این بر علی هجوم آوردند و او را به زور برای بیعت به مسجد بردند.
✅ امام صادق(ع) فرمود:
« علی را به زور در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته و او را می کشیدند برای بیعت به مسجد بردند»
📚الاختصاص ص274
✅ امام باقر فرمود:
« علی را در حالی به مسجد می بردند که ریسمان بر گردن او آویخته بودند»
📚رجال کشی ص7 رقم16
در روایت دیگر آمده است؛
« عمر با ضربتی درب خانه را شکست و داخل شدند و علی را در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته بودند خارج کردند و زهرا اعتراض می کرد»
📚تفسیر عیاشی ج2 ص67
✅ابن قتیبه از علمای اهل سنت هم نقل می کند:
« عمر با گروهی علی را خارج کردند و نزد ابوبکر بردند و به او گفتند بیعت کن که اگر نکنی گردنت را می زنیم»
📚الامامه و السیاسه ص13
✅ حضرت امیر در نهج البلاغه نیز اشاره به این جریان کرده است و خطاب به معاویه می نویسد:
« تو گفته ای که مرا همچون شتر افسار زده ای می کشیدند تا بیعت کنم به خدا سوگند خواسته ای مذمت کنی ولی مدح و ثنا گفته ای و خواسته ای رسوا کنی ولی خودت رسوا شده ای این امر برای یک مسلمان عیب نیست که مظلوم واقع شود مادام که در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شک نکند»
📚نهج البلاغه نامه 28
✅ بنابراین روشن میشود که علی از صحنه هجوم نگریخت بلکه او را به زور به مسجد بردند.
✅روایت مورد استناد معاند که با تحریف معنا مورد استدلال قرار گرفته است می گوید «علی پس از این جریان جهت اظهار حزن و اندوه به منطقه ای رفت تا تنها باشد و در آنجا ثابت بن قیس را ملاقات کرد. « خرج » یعنی خارج شد نه فرار کرد .
✅ ثابت بن قیس از علی در مورد اتفاقات افتاده سوال کرد .علی در پاسخ عرضه داشت آنان هتک حرمت اهل بیت پیامبر کردند و اراده آتش زدن منزلم را داشتند و ابوبکر بر منبر تقاضای بیعت داشت و همگان من را تنها گذاشته بودند و کسی نبود مرا یاری کند.ثابت گفت من تو را تنها نمی گذارم و با آنان نبرد می کنم .آنان به مدینه بازگشتند و فاطمه بر درب منزل ایستاده و هیچ کس از دستگاه خلافت آنجا نبود و حضرت زهرا خطاب به مهاجمین می گفت من با شما بدان عهد و پیمانی ندارم .شما جنازه رسول خدا را در نزد ما گذاشته و خود جهت غصب خلافت رفتید و در خلافت ما را مد نظر قرار ندادید و حق ما را نادیده گرفتید و کارهای ناشایست دیگری از جمله هجوم به منزل ما و هتک حرمت اهل بیت پیامبر را انجام دادید»
📚امالی مفید ص50
#مباهله_قرن_21
#ایام_فاطمیه
#شبهات_وهابیت
💢 چرا با وجود حضرت علي(ع)، فاطمه زهرا (س) پشت در رفت؟
در پیام قبلی اسناد تاریخی و موقعیت حضور حضرت زهرا(س) در نزدیکی #درب خانه ذکر شد.
#قسمت_دوم
✅حضرت صديقه شكي نداشت كه جمعيت بدون اذن داخل منزل نخواهند شد؛ چون نص قرآن است كه بدون اجازه وارد خانه كسي نشويد:
اي افرادي كه ايمان آورده ايد! در خانه هايي غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام كنيد اين براي شما بهتر است شايد متذكّر شويد!
و اگر كسي را در آن نيافتيد، وارد نشويد تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگرديد!» بازگرديد اين براي شما پاكيزه تر است و خداوند به آنچه انجام مي دهيد آگاه است!.
✅ خانه فاطمه، برتر از خانه پيامبران:
و از طرفي خانه انبياء احترام ويژه اي دارد كه كسي حق ورود بدون اجازه ندارد:
اي افرادي كه ايمان آورده ايد! در خانه هاي پيامبر داخل نشويد مگر به شما داده شود.
و شكي نيست كه خانه حضرت صديقه طاهره خانه پيغمبر محسوب مي شود همانطوري كه در تفاسير متعدد اهل سنت ذيل آيه شريفه:
در خانه هايي كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت ] آن ها رفعت يابد و نامش در آن ها ياد شود. در آن [خانه ] ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مي كنند.
سيوطي و ديگران از قول ابوبكر از نبي مكرم (ص) نقل كرده اند كه خانه علي و زهرا عليهما السلام از با فضيلت ترين خانه هاي انبياء محسوب مي شود:
رسول خدا (ص) اين آيه را تلاوت فرمود، شخصي پرسيد: اين كدام خانه ها است؟ فرمود: خانه هاي پيامبران. ابوبكر پرسيد: آيا خانه علي و فاطمه هم از همان خانه ها است؟ فرمود: بلي، از بر ترين آن است.
📚الدر المنثور، ج 6، ص 203،
✅ افزون بر اين تصور اين بود كه با توجه به موقعيت حضرت زهرا (سلام الله عليها) و احترام رسول اكرم صلي الله عليه وآله مردم با ديدن حضرت صديقه خجالت بكشند و متعرض نشوند همچنان كه عدّه اي با شنيدن صداي حضرت صديقه برگشتند.
همراه عده اي به طرف خانه فاطمه آمد و در را كوبيد، فاطمه با شنيدن سر وصداي جمعيت با صداي بلند و همراه گريه فرياد زد: اي رسول خدا چه مصيبت هايي پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه مي بينيم. گروهي با شنيدن گريه فاطمه دلشان به درد آمد و با گريه آنجا را ترك كردند؛ اما عمر با گروهي ديگر باقي ماندند.
📚الامامه والسياسة، ج 1، ص 16،
بنابراين حضرت صديقه طاهره، هنگام هجوم، با ديدن عمر و همراهانش در را بست و نزديك دَر ايستاده بود و احتمال نمي داد كه با وجود آن حضرت متعرض خانه شوند و اين بي شرمي مهاجمان بود كه حرمت خانه و اهل آن را رعايت نكردند
#مباهله_قرن_21
#ادامه_دارد
#شبهات_فاطمیه
💢آیا امیرالمومنین حضرت علی(ع) در هنگام هجوم به خانه اش #گریخت ؟
✅ طرح شبهه
« هنگامیکه ابوبکر و عمر به خانه حضرت علی هجوم بردند حضرت علی همسر و فرزندان خود را در خانه #تنها گذاشت و به بیرون از مدینه به سمت منطقه العالیه #گریخت که در آنجا ثابت بن قیس یکی از اصحاب پیامبر حضرت علی را دید و علت را جویا شد حضرت علی در پاسخ فرمود: عمر به خانه ام #حمله کرده است ثابت بن شماس در پاسخ به حضرت علی گفت : من تو را پناه می دهم
زمانیکه ثابت بن قیس حضرت علی را به منزلش رساند دید که حضرت فاطمه کنار منزلش ایستاده است.
📚أمالي المفيد : ص 49 / 50
✅پس از آنکه غصب خلافت صورت گرفت دستگاه خلافت برای مشروعیت بخشیدن به خلافتش ناگزیر از گرفتن بیعت علی برای ابوبکر بود لذا تصمیم به هجوم به خانه حضرت علی گرفتند.
✅طبری می نویسد:
« عمربن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند .عمر رو به آنان کرد و گفت به خدا سوگند خانه را به آتش می کشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید .زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد و دیگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند»
📚تاریخ طبری ج2 ص443
همین مضمون را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل می کنند؛
📚انساب الاشراف بلاذری ج1 ص586
📚الامامه و السیاسه، ابن قتیبه ص12
✅این مضمون در روایات ما نیز آمده است؛
✅مرحوم طبرسی نقل می کند؛
« عمر با جماعتی به منزل علی آمدند و گفتند با ابوبکر بیعت کنید .زبیر با شمشیر بر آنان حمله کرد اما شکست خورد »
📚الاحتجاج یک جلدی ص43-47
✅در روایت دیگر آمده است:
« عمر آتش خواست و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را با فشار باز کرد و داخل شد .زهرا پیامبر را ندا داد او با غلاف شمشیر بر پهلوی فاطمه زد .فاطمه دو مرتبه پیامبر را ندا داد عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه کوبید .علی خود را به عمر رساند و گریبان او را بگرفت و او را با شدت بر زمین زد و چنان ضربتی بر بینی و گوش او نواخت که گویی خواست او را بکشد»
📚کتاب سلیم بن قیس ص568
پس از این بر علی هجوم آوردند و او را به زور برای بیعت به مسجد بردند.
✅ امام صادق(ع) فرمود:
« علی را به زور در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته و او را می کشیدند برای بیعت به مسجد بردند»
📚الاختصاص ص274
✅ امام باقر فرمود:
« علی را در حالی به مسجد می بردند که ریسمان بر گردن او آویخته بودند»
📚رجال کشی ص7 رقم16
در روایت دیگر آمده است؛
« عمر با ضربتی درب خانه را شکست و داخل شدند و علی را در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته بودند خارج کردند و زهرا اعتراض می کرد»
📚تفسیر عیاشی ج2 ص67
✅ابن قتیبه از علمای اهل سنت هم نقل می کند:
« عمر با گروهی علی را خارج کردند و نزد ابوبکر بردند و به او گفتند بیعت کن که اگر نکنی گردنت را می زنیم»
📚الامامه و السیاسه ص13
✅ حضرت امیر در نهج البلاغه نیز اشاره به این جریان کرده است و خطاب به معاویه می نویسد:
« تو گفته ای که مرا همچون شتر افسار زده ای می کشیدند تا بیعت کنم به خدا سوگند خواسته ای مذمت کنی ولی مدح و ثنا گفته ای و خواسته ای رسوا کنی ولی خودت رسوا شده ای این امر برای یک مسلمان عیب نیست که مظلوم واقع شود مادام که در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شک نکند»
📚نهج البلاغه نامه 28
✅ بنابراین روشن میشود که علی از صحنه هجوم نگریخت بلکه او را به زور به مسجد بردند.
✅روایت مورد استناد معاند که با تحریف معنا مورد استدلال قرار گرفته است می گوید «علی پس از این جریان جهت اظهار حزن و اندوه به منطقه ای رفت تا تنها باشد و در آنجا ثابت بن قیس را ملاقات کرد. « خرج » یعنی خارج شد نه فرار کرد .
✅ ثابت بن قیس از علی در مورد اتفاقات افتاده سوال کرد .علی در پاسخ عرضه داشت آنان هتک حرمت اهل بیت پیامبر کردند و اراده آتش زدن منزلم را داشتند و ابوبکر بر منبر تقاضای بیعت داشت و همگان من را تنها گذاشته بودند و کسی نبود مرا یاری کند.ثابت گفت من تو را تنها نمی گذارم و با آنان نبرد می کنم .آنان به مدینه بازگشتند و فاطمه بر درب منزل ایستاده و هیچ کس از دستگاه خلافت آنجا نبود و حضرت زهرا خطاب به مهاجمین می گفت من با شما بدان عهد و پیمانی ندارم .شما جنازه رسول خدا را در نزد ما گذاشته و خود جهت غصب خلافت رفتید و در خلافت ما را مد نظر قرار ندادید و حق ما را نادیده گرفتید و کارهای ناشایست دیگری از جمله هجوم به منزل ما و هتک حرمت اهل بیت پیامبر را انجام دادید»
📚امالی مفید ص50
#مباهله_قرن_21
#شبهات_فاطمیه
💢آیا امیرالمومنین حضرت علی(ع) در هنگام هجوم به خانه اش #گریخت ؟
✅ طرح شبهه
« هنگامیکه ابوبکر و عمر به خانه حضرت علی هجوم بردند حضرت علی همسر و فرزندان خود را در خانه #تنها گذاشت و به بیرون از مدینه به سمت منطقه العالیه #گریخت که در آنجا ثابت بن قیس یکی از اصحاب پیامبر حضرت علی را دید و علت را جویا شد حضرت علی در پاسخ فرمود: عمر به خانه ام #حمله کرده است ثابت بن شماس در پاسخ به حضرت علی گفت : من تو را پناه می دهم
زمانیکه ثابت بن قیس حضرت علی را به منزلش رساند دید که حضرت فاطمه کنار منزلش ایستاده است.
📚أمالي المفيد : ص 49 / 50
✅پس از آنکه غصب خلافت صورت گرفت دستگاه خلافت برای مشروعیت بخشیدن به خلافتش ناگزیر از گرفتن بیعت علی برای ابوبکر بود لذا تصمیم به هجوم به خانه حضرت علی گرفتند.
✅طبری می نویسد:
« عمربن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند .عمر رو به آنان کرد و گفت به خدا سوگند خانه را به آتش می کشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید .زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد و دیگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند»
📚تاریخ طبری ج2 ص443
همین مضمون را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل می کنند؛
📚انساب الاشراف بلاذری ج1 ص586
📚الامامه و السیاسه، ابن قتیبه ص12
✅این مضمون در روایات ما نیز آمده است؛
✅مرحوم طبرسی نقل می کند؛
« عمر با جماعتی به منزل علی آمدند و گفتند با ابوبکر بیعت کنید .زبیر با شمشیر بر آنان حمله کرد اما شکست خورد »
📚الاحتجاج یک جلدی ص43-47
✅در روایت دیگر آمده است:
« عمر آتش خواست و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را با فشار باز کرد و داخل شد .زهرا پیامبر را ندا داد او با غلاف شمشیر بر پهلوی فاطمه زد .فاطمه دو مرتبه پیامبر را ندا داد عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه کوبید .علی خود را به عمر رساند و گریبان او را بگرفت و او را با شدت بر زمین زد و چنان ضربتی بر بینی و گوش او نواخت که گویی خواست او را بکشد»
📚کتاب سلیم بن قیس ص568
پس از این بر علی هجوم آوردند و او را به زور برای بیعت به مسجد بردند.
✅ امام صادق(ع) فرمود:
« علی را به زور در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته و او را می کشیدند برای بیعت به مسجد بردند»
📚الاختصاص ص274
✅ امام باقر فرمود:
« علی را در حالی به مسجد می بردند که ریسمان بر گردن او آویخته بودند»
📚رجال کشی ص7 رقم16
در روایت دیگر آمده است؛
« عمر با ضربتی درب خانه را شکست و داخل شدند و علی را در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته بودند خارج کردند و زهرا اعتراض می کرد»
📚تفسیر عیاشی ج2 ص67
✅ابن قتیبه از علمای اهل سنت هم نقل می کند:
« عمر با گروهی علی را خارج کردند و نزد ابوبکر بردند و به او گفتند بیعت کن که اگر نکنی گردنت را می زنیم»
📚الامامه و السیاسه ص13
✅ حضرت امیر در نهج البلاغه نیز اشاره به این جریان کرده است و خطاب به معاویه می نویسد:
« تو گفته ای که مرا همچون شتر افسار زده ای می کشیدند تا بیعت کنم به خدا سوگند خواسته ای مذمت کنی ولی مدح و ثنا گفته ای و خواسته ای رسوا کنی ولی خودت رسوا شده ای این امر برای یک مسلمان عیب نیست که مظلوم واقع شود مادام که در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شک نکند»
📚نهج البلاغه نامه 28
✅ بنابراین روشن میشود که علی از صحنه هجوم نگریخت بلکه او را به زور به مسجد بردند.
✅روایت مورد استناد معاند که با تحریف معنا مورد استدلال قرار گرفته است می گوید «علی پس از این جریان جهت اظهار حزن و اندوه به منطقه ای رفت تا تنها باشد و در آنجا ثابت بن قیس را ملاقات کرد. « خرج » یعنی خارج شد نه فرار کرد .
✅ ثابت بن قیس از علی در مورد اتفاقات افتاده سوال کرد .علی در پاسخ عرضه داشت آنان هتک حرمت اهل بیت پیامبر کردند و اراده آتش زدن منزلم را داشتند و ابوبکر بر منبر تقاضای بیعت داشت و همگان من را تنها گذاشته بودند و کسی نبود مرا یاری کند.ثابت گفت من تو را تنها نمی گذارم و با آنان نبرد می کنم .آنان به مدینه بازگشتند و فاطمه بر درب منزل ایستاده و هیچ کس از دستگاه خلافت آنجا نبود و حضرت زهرا خطاب به مهاجمین می گفت من با شما بدان عهد و پیمانی ندارم .شما جنازه رسول خدا را در نزد ما گذاشته و خود جهت غصب خلافت رفتید و در خلافت ما را مد نظر قرار ندادید و حق ما را نادیده گرفتید و کارهای ناشایست دیگری از جمله هجوم به منزل ما و هتک حرمت اهل بیت پیامبر را انجام دادید»
📚امالی مفید ص50
#مباهله_قرن_21
#شبهات_فاطمیه
💢آیا امیرالمومنین حضرت علی(ع) در هنگام هجوم به خانه اش #گریخت ؟
✅ طرح شبهه
« هنگامیکه ابوبکر و عمر به خانه حضرت علی هجوم بردند حضرت علی همسر و فرزندان خود را در خانه #تنها گذاشت و به بیرون از مدینه به سمت منطقه العالیه #گریخت که در آنجا ثابت بن قیس یکی از اصحاب پیامبر حضرت علی را دید و علت را جویا شد حضرت علی در پاسخ فرمود: عمر به خانه ام #حمله کرده است ثابت بن شماس در پاسخ به حضرت علی گفت : من تو را پناه می دهم
زمانیکه ثابت بن قیس حضرت علی را به منزلش رساند دید که حضرت فاطمه کنار منزلش ایستاده است.
📚أمالي المفيد : ص 49 / 50
✅پس از آنکه غصب خلافت صورت گرفت دستگاه خلافت برای مشروعیت بخشیدن به خلافتش ناگزیر از گرفتن بیعت علی برای ابوبکر بود لذا تصمیم به هجوم به خانه حضرت علی گرفتند.
✅طبری می نویسد:
« عمربن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند .عمر رو به آنان کرد و گفت به خدا سوگند خانه را به آتش می کشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید .زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد و دیگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند»
📚تاریخ طبری ج2 ص443
همین مضمون را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل می کنند؛
📚انساب الاشراف بلاذری ج1 ص586
📚الامامه و السیاسه، ابن قتیبه ص12
✅این مضمون در روایات ما نیز آمده است؛
✅مرحوم طبرسی نقل می کند؛
« عمر با جماعتی به منزل علی آمدند و گفتند با ابوبکر بیعت کنید .زبیر با شمشیر بر آنان حمله کرد اما شکست خورد »
📚الاحتجاج یک جلدی ص43-47
✅در روایت دیگر آمده است:
« عمر آتش خواست و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را با فشار باز کرد و داخل شد .زهرا پیامبر را ندا داد او با غلاف شمشیر بر پهلوی فاطمه زد .فاطمه دو مرتبه پیامبر را ندا داد عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه کوبید .علی خود را به عمر رساند و گریبان او را بگرفت و او را با شدت بر زمین زد و چنان ضربتی بر بینی و گوش او نواخت که گویی خواست او را بکشد»
📚کتاب سلیم بن قیس ص568
پس از این بر علی هجوم آوردند و او را به زور برای بیعت به مسجد بردند.
✅ امام صادق(ع) فرمود:
« علی را به زور در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته و او را می کشیدند برای بیعت به مسجد بردند»
📚الاختصاص ص274
✅ امام باقر فرمود:
« علی را در حالی به مسجد می بردند که ریسمان بر گردن او آویخته بودند»
📚رجال کشی ص7 رقم16
در روایت دیگر آمده است؛
« عمر با ضربتی درب خانه را شکست و داخل شدند و علی را در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته بودند خارج کردند و زهرا اعتراض می کرد»
📚تفسیر عیاشی ج2 ص67
✅ابن قتیبه از علمای اهل سنت هم نقل می کند:
« عمر با گروهی علی را خارج کردند و نزد ابوبکر بردند و به او گفتند بیعت کن که اگر نکنی گردنت را می زنیم»
📚الامامه و السیاسه ص13
✅ حضرت امیر در نهج البلاغه نیز اشاره به این جریان کرده است و خطاب به معاویه می نویسد:
« تو گفته ای که مرا همچون شتر افسار زده ای می کشیدند تا بیعت کنم به خدا سوگند خواسته ای مذمت کنی ولی مدح و ثنا گفته ای و خواسته ای رسوا کنی ولی خودت رسوا شده ای این امر برای یک مسلمان عیب نیست که مظلوم واقع شود مادام که در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شک نکند»
📚نهج البلاغه نامه 28
✅ بنابراین روشن میشود که علی از صحنه هجوم نگریخت بلکه او را به زور به مسجد بردند.
✅روایت مورد استناد معاند که با تحریف معنا مورد استدلال قرار گرفته است می گوید «علی پس از این جریان جهت اظهار حزن و اندوه به منطقه ای رفت تا تنها باشد و در آنجا ثابت بن قیس را ملاقات کرد. « خرج » یعنی خارج شد نه فرار کرد .
✅ ثابت بن قیس از علی در مورد اتفاقات افتاده سوال کرد .علی در پاسخ عرضه داشت آنان هتک حرمت اهل بیت پیامبر کردند و اراده آتش زدن منزلم را داشتند و ابوبکر بر منبر تقاضای بیعت داشت و همگان من را تنها گذاشته بودند و کسی نبود مرا یاری کند.ثابت گفت من تو را تنها نمی گذارم و با آنان نبرد می کنم .آنان به مدینه بازگشتند و فاطمه بر درب منزل ایستاده و هیچ کس از دستگاه خلافت آنجا نبود و حضرت زهرا خطاب به مهاجمین می گفت من با شما بدان عهد و پیمانی ندارم .شما جنازه رسول خدا را در نزد ما گذاشته و خود جهت غصب خلافت رفتید و در خلافت ما را مد نظر قرار ندادید و حق ما را نادیده گرفتید و کارهای ناشایست دیگری از جمله هجوم به منزل ما و هتک حرمت اهل بیت پیامبر را انجام دادید»
📚امالی مفید ص50
#مباهله_قرن_21
#شبهات_فاطمیه
💢آیا امیرالمومنین حضرت علی(ع) در هنگام هجوم به خانه اش #گریخت ؟
✅ طرح شبهه
« هنگامیکه ابوبکر و عمر به خانه حضرت علی هجوم بردند حضرت علی همسر و فرزندان خود را در خانه #تنها گذاشت و به بیرون از مدینه به سمت منطقه العالیه #گریخت که در آنجا ثابت بن قیس یکی از اصحاب پیامبر حضرت علی را دید و علت را جویا شد حضرت علی در پاسخ فرمود: عمر به خانه ام #حمله کرده است ثابت بن شماس در پاسخ به حضرت علی گفت : من تو را پناه می دهم
زمانیکه ثابت بن قیس حضرت علی را به منزلش رساند دید که حضرت فاطمه کنار منزلش ایستاده است.
📚أمالي المفيد : ص 49 / 50
✅پس از آنکه غصب خلافت صورت گرفت دستگاه خلافت برای مشروعیت بخشیدن به خلافتش ناگزیر از گرفتن بیعت علی برای ابوبکر بود لذا تصمیم به هجوم به خانه حضرت علی گرفتند.
✅طبری می نویسد:
« عمربن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند .عمر رو به آنان کرد و گفت به خدا سوگند خانه را به آتش می کشم مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید .زبیر از خانه بیرون آمد در حالی که شمشیر کشیده بود ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد و دیگران بر او هجوم آوردند و او را گرفتند»
📚تاریخ طبری ج2 ص443
همین مضمون را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل می کنند؛
📚انساب الاشراف بلاذری ج1 ص586
📚الامامه و السیاسه، ابن قتیبه ص12
✅این مضمون در روایات ما نیز آمده است؛
✅مرحوم طبرسی نقل می کند؛
« عمر با جماعتی به منزل علی آمدند و گفتند با ابوبکر بیعت کنید .زبیر با شمشیر بر آنان حمله کرد اما شکست خورد »
📚الاحتجاج یک جلدی ص43-47
✅در روایت دیگر آمده است:
« عمر آتش خواست و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را با فشار باز کرد و داخل شد .زهرا پیامبر را ندا داد او با غلاف شمشیر بر پهلوی فاطمه زد .فاطمه دو مرتبه پیامبر را ندا داد عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه کوبید .علی خود را به عمر رساند و گریبان او را بگرفت و او را با شدت بر زمین زد و چنان ضربتی بر بینی و گوش او نواخت که گویی خواست او را بکشد»
📚کتاب سلیم بن قیس ص568
پس از این بر علی هجوم آوردند و او را به زور برای بیعت به مسجد بردند.
✅ امام صادق(ع) فرمود:
« علی را به زور در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته و او را می کشیدند برای بیعت به مسجد بردند»
📚الاختصاص ص274
✅ امام باقر فرمود:
« علی را در حالی به مسجد می بردند که ریسمان بر گردن او آویخته بودند»
📚رجال کشی ص7 رقم16
در روایت دیگر آمده است؛
« عمر با ضربتی درب خانه را شکست و داخل شدند و علی را در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته بودند خارج کردند و زهرا اعتراض می کرد»
📚تفسیر عیاشی ج2 ص67
✅ابن قتیبه از علمای اهل سنت هم نقل می کند:
« عمر با گروهی علی را خارج کردند و نزد ابوبکر بردند و به او گفتند بیعت کن که اگر نکنی گردنت را می زنیم»
📚الامامه و السیاسه ص13
✅ حضرت امیر در نهج البلاغه نیز اشاره به این جریان کرده است و خطاب به معاویه می نویسد:
« تو گفته ای که مرا همچون شتر افسار زده ای می کشیدند تا بیعت کنم به خدا سوگند خواسته ای مذمت کنی ولی مدح و ثنا گفته ای و خواسته ای رسوا کنی ولی خودت رسوا شده ای این امر برای یک مسلمان عیب نیست که مظلوم واقع شود مادام که در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شک نکند»
📚نهج البلاغه نامه 28
✅ بنابراین روشن میشود که علی از صحنه هجوم نگریخت بلکه او را به زور به مسجد بردند.
✅روایت مورد استناد معاند که با تحریف معنا مورد استدلال قرار گرفته است می گوید «علی پس از این جریان جهت اظهار حزن و اندوه به منطقه ای رفت تا تنها باشد و در آنجا ثابت بن قیس را ملاقات کرد. « خرج » یعنی خارج شد نه فرار کرد .
✅ ثابت بن قیس از علی در مورد اتفاقات افتاده سوال کرد .علی در پاسخ عرضه داشت آنان هتک حرمت اهل بیت پیامبر کردند و اراده آتش زدن منزلم را داشتند و ابوبکر بر منبر تقاضای بیعت داشت و همگان من را تنها گذاشته بودند و کسی نبود مرا یاری کند.ثابت گفت من تو را تنها نمی گذارم و با آنان نبرد می کنم .آنان به مدینه بازگشتند و فاطمه بر درب منزل ایستاده و هیچ کس از دستگاه خلافت آنجا نبود و حضرت زهرا خطاب به مهاجمین می گفت من با شما بدان عهد و پیمانی ندارم .شما جنازه رسول خدا را در نزد ما گذاشته و خود جهت غصب خلافت رفتید و در خلافت ما را مد نظر قرار ندادید و حق ما را نادیده گرفتید و کارهای ناشایست دیگری از جمله هجوم به منزل ما و هتک حرمت اهل بیت پیامبر را انجام دادید»
📚امالی مفید ص50
#مباهله_قرن_21