eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
611 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ نحوه ملاقات جگرسوز فاطمه زهرا با سیدالشهداء عَلَيْهِماالسَّلَام در صحرای قیامت... رسول خدا «صلی الله علیه و آله» در روایتی فرمودند: چون روز قیامت شود فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» در میان جمعی از زنان خویشاوندش وارد محشر می‌شود. پس به او خطاب می‌گردد: به بهشت در آی. اما فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) می‌فرماید: لَا أَدْخُلُ حَتَّی أَعْلَمَ مَا صُنِعَ بِوَلَدِی مِنْ بَعْدِی ▪️ به بهشت نمی روم تا اینکه بدانم پس از من با فرزندم چه کردند. پس خطاب می‌رسد: انْظُرِی فِی قَلْبِ الْقِیَامَةِ فَتَنْظُرُ إِلَی الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَائِماً لَیْسَ عَلَیْهِ رَأْسٌ ▪️به قلب محشر نظر کن. وقتی که فاطمه زهرا «سلام الله علیها» نگاه می‌کند و فرزندش حسین علیه السلام را می‌بیند که بی سر ایستاده است. فَتَصْرُخُ صَرْخَةً فَأَصْرُخُ لِصُرَاخِهَا وَ تَصْرُخُ الْمَلَائِکَةُ لِصُرَاخِنَا ▪️در این هنگام فریادی می‌کشد و من هم از فریاد او فریاد بر می‌کشم، و همه فرشتگان از شیون ما ناله و فریاد بر می‌آورند. 📚ثواب الاعمال: ص ٢١۷ 📚بحارالانوار ج ٧، ص ١٢٧ ♦️ در روایتی دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: موقعی که روز قیامت فرا می‌رسد، قبّه ای از نور برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر پا خواهد شد. وَ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ رَأْسُهُ فِی یَدِهِ ▪️ امام حسین علیه السّلام در حالی که سر بریده خود را در دست گرفته جلو می‌آید. فَإِذَا رَأَتْهُ شَهَقَتْ شَهْقَةً لَا یَبْقَی فِی الْجَمْعِ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَی لَهَا ▪️ وقتی چشم فاطمه زهرا به امام حسین علیهماالسّلام می‌افتد، ضجه ای می‌زند و آنچنان به گریه می‌افتد که هر چه ملک و پیغمبر و مؤمنی که در محشر حاضرند، گریان خواهند شد. 📚ثواب الاعمال: ص ۲۵۸ 📚بحارالانوار ج ۴۳، ص ۲۲۱ @majnon1396
◾️جسارت ابوسفیان به سَر مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام... ⚡️ کارِ ابوسفیان، دل را به کجاها که نکشانْد... تاریخ می‌نویسد: پس از مُثله شدن حمزه علیه‌السلام، «حُلَيس بن زبّان»، از سران سپاه شرك، ديد كه ابوسفيان با نوك نيزه به شقيقه آن حضرت فشار می‌دهد و می‌گويد: ذُق يا عُقَق ▪️بِچِش اى كسى كه از جانب بُت‌ها عاق شدى! 🔻حُليس به او گفت: ببين، عجب كار شرم آورى! كسى كه خود را رئيس قومش می‌داند، با پسر عمويش كه تكه گوشتى بيش نيست، با چه خشونت و تحقير برخورد مى كند! ابوسفيان گفت: وَيحَك اُكْتُمها عَنّي فَإِنَّها كانَتْ زلّةً ▪️لغزشى بود روى داد، فاش نكن.(۱) ✍ آه آه آه... کاش فقط یک نفر با چوب‌دستی‌اش به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام هم جسارت می‌کرد؛ اما چه کنیم و چگونه گریه کنیم که نوشته‌اند: ➖ وقتی که سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را در میان طشتی پیش ابن‌زیاد ملعون گذاشتند، فَجعَلَ يَنكُثُ ثَناياهُ بِقَضيبٍ بِيدِه، و يَقول: مٰا أحسَنَ ثغرَ أبي عَبداللّه. ▪️با چوب‌دستی‌اش بر دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام میزد و می‌گفت: حسین چه دندان‌های زیبایی دارد...(۲) ➖ کار، به همین‌جا تمام نشد... چند روز بعد، سر مطهر را جلوی یزید لعین گذاشتند، فَدَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ فَجَعَلَ يَنكُثُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليه‌السلام ▪️یزید خواست تا چوب خیزرانش را برایش آوردند و با آن به دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام می‌زد و می‌گفت: لَقَد كانَ أبو عَبدِاللّه ِحَسَنَ المَنطِقِ! ▪️از این قرار که حسین، خوش سخن بوده است (۳) کَیفَ رَأَیتَ الضَّربَ یا حُسَینُ؟! ▪️حال، ضربه‌شصتم را چگونه می‌بینی ای حسین!؟(۴) 📚 منابع: (۱)سيره ابن هشام،ج۳، ص۳۷ (۲)شرح الأخبار، ج۳ ص۱۷۰ (۳)الفتوح ج۵ ص۱۲۹ (۴)مقتل الحسين عليهالسلام،المقرّم، ص۴۸۸ @majnon1396
◾️ بر سر سفره‌ای که إمام صادق علیه‌السلام نشسته بودند، «شراب»‌ حاضر کردند... راوی گوید: وقتی امام صادق علیه‌السلام به نزد منصور دوانیقی آوردند، در خدمت امام علیه‌السلام بودیم. یکی از فرماندهان منصور، یک مهمانی را در قصر منصور تدارک دیده بود. امام صادق علیه‌السلام نیز بین مهمانان حضور داشت؛ سر سفره وقتی‌که مهمانان مشغول خوردن غذا بودند، یک نفر از آنها آب خواست و قدحی که شراب در آن بود، آوردند؛ همین که قدح به‌دست آن مرد رسید، امام صادق علیه السّلام از جا برخاست. پرسیدند: آقا! چرا بلند شدید؟ إمام علیه‌السلام فرمود: جدّم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ جَلَسَ عَلَی مَائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْرُ. ▪️هر کس بر سر سفره‌ای بنشیند که شراب در آن سفره خورده می‌شود، ملعون است. 📚الکافی ج۶ ص۲۶۸ ✍ آه یا امام صادق... همین‌که یک شیعهٔ جعفری، می‌شنود که بر سر سفره‌ای که شما نشسته بودید، شراب آوردند، قلب او درد می‌گیرد... امّا تا اسم «شُرب خمر» می‌آید، مصائبی را به تصویر میکشد که نزدیک است قلب انسان متلاشی شود... ➖ یکی از سربازان لشکر عمر بن سعد ملعون می‌گوید: وَ کُنَّا إِذَا أَمْسَیْنَا وَضَعْنَا الرَّأْسَ فِی التَّابُوتِ وَ شَرِبْنَا الْخَمْرَ حَوْلَ التَّابُوتِ ▪️در مسیر بین کربلا تا شام، هنگامی که شب می‌شد، سَر إمام حسین علیه‌السلام را در میان صندوقی می‌نهادیم و در اطراف آن می‌نشستیم و مشغول شُرب خمر می‌شدیم.(۱) ➖ یا امام صادق ... اگر بر سر سفره شما شراب آوردند، دیگر شراب بر سَر و روی‌تان نریختند؛ اما بمیریم برای آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: إنّ يَزيدَ شَرِبَ الخَمرَ و صَبَّ مِنها عَلَى الرّأسِ الشّريف ▪️يزيد ملعون شراب می‌خورد و تَه‌مانده آن را بر سر مطهر سیدالشهداء عليه‌السّلام می‌ريخت.(۲) 📚منابع: (۱)لهوف ص١۵٢ (۲)نفس المهموم، ص۴۳۹ معالي السّبطين، ج۲ص۵۸
◼️ آن جایی که پا گذاشتی، رسول الله صلی الله علیه و آله، دهانش را می‌گذاشت... هشام بن محمد نقل می کند: چون سر مبارك امام حسين سلام اللّه علیه در پيش روي ابن‌زياد ملعون گذاشتند؛ زن كاهنه‌ای(جادوگر) در آنجا حاضر بود. آن زن به ابن‌زياد گفت كه: برخيز و پاي خود بر دهان دشمنت بگذار. پس آن حرامزاده پاي نجس خود را بر دهان مبارك گذاشت. پس از آن به زيد بن ارقم گفت كه: چگونه مي‌بيني؟ زيد گفت كه: قسم به خدا كه هر آينه ديدم رسول خدا صلی اللّه علیه وآله را كه دهان خود را در موضع قدم تو گذاشته بود و آن لب و دهان را می‌بوسید. 📚اکلیل المصائب فی مصائب الاطائب ص۵٧٠
◼️ یکی دیگر از کرامات رأس مطهر سیدالشهدا علیه السلام... همینکه شمر و لشکریانش(در مسیر به شام) خواستند به شهر موصل وارد شوند، نزد حاكم شهر نامه فرستادند كه توشه و آذوقه براى آن‌ها فراهم كند و شهر را آزين بندند. اهل موصل متحد شدند كه هرچه خواهند، براى آن‌ها فراهم كنند؛ ولى از آن‌ها درخواست كنند كه به شهر نيايند و بيرون شهر منزل كنند و از هم آن جا بروند و وارد شهر نشوند.آن‌ها در يك فرسخى شهر منزل كردند و سر شريف را روى سنگى نهادند و از آن سر قطره خونى بر آن سنگ چكيد و مانند چشمه اى از آن خون مى جوشيد و مردم از اطراف آن جا جمع مى شدند و مراسم عزا و ماتم برپا مى كردند و اين شيوه تا دوران عبد الملك بن مروان به جا بود و او دستور داد آن سنگ را از آن جابه جاى ديگر بردند و اثر آن محو شد، ولى در آن جا گنبدى ساختند و آن را "مشهد النقطه" ناميدند. 📚نفس المهموم ص۴۲۵ 📚معالي السّبطين ج۲ ص۱۲۹