eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
611 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ❣﷽❣🤞🤞 ➖ روضه_امام_سجاد_ع ➖ ع ➖ .حاج آرمین غلامی شده عنان گیر دلم قصه ویرانه شام زآنچه با آل علی گشت به کاشانه شام از ازل کاش نمی گشت بنا خانه شام که بلا موج زنان گشت ز پیمانه شام هر زمان یاد ز دروازه ساعات کنم به خرابی سخن ازپیر خرابات کنم بهردیدار اسیران حبش خیل تتار آمد از شام تماشایی ، هشتاد هزار همه آکنده دل از کین رسول مختار همه را بغض نبی کین علی آمده کار همه مزمار ونی وچنگ ودف و تار زدند کوس شادی سر هر کوچه و بازار شدند سر بی پیکر شاه شهدا زیور نی ز جلو آن سر و هجده سر ببریده ز پی ⬅️ (( سوال کردن از امام زین العابدین تو این سفر با این همه مصیبت کجا به شما خیلی سخت گذشت سه بار فرمود الشام از الشام ، کربلا تیرها به بدن ها اصابت می‌کرد اما شام به جگرها می خورد - سر بریده حجت خدا را به هم نشان می دادن می‌گفتن هذا راس خارجی )) ◀️(( آنقدر پشت دروازه ساعات نگهشون داشتند تا شهر و آذین بستند)) سر بی پیکر شاه شهدا زیور نی ز جلو آن سر و هیجده سر ببریده ز پی محمل پرده گیان آمده اندر پی وی چه بنات النعش افتاده به دنبال جدی بسته سر سلسله قوم چه در سلسله بود از بلا سلسله بر گردن آن سلسله بود گاهی از خیل یهود آتش کین بر سرشان گاهی از سنگ ستم خسته شده پیکرشان بسته اندر غل و زنجیر تن سرورشان در برابر بسر نیزه سر اکبرشان پیر زالی بسر غرقه از سنگ جفا وامصیبت که شکست آینه عرش خدا () 💠(( اول سنگشان زدن ، خاک و خاکستر به سرشان ریختند مقابلشان زدن و رقصیدن امان از دل زینب خیلی که تو شهر گرداندن خسته شدند یه جایی رو زمین نشاندن سراها را به شاخه آویزان کردند روضه من همین جمله است نگهبان سر ها میگه از خستگی سرم را به قبضه شمشیر گذاشتم از گوشه چشم نگاه می کردم دیدم یه دختر بچه ای آرام بلند شد اومد مقابل سر بریده بابا دستهای کوچکش دراز کرد سر رو بغل بگیره قدش نمیرسه میگه دیدم شاخه خم شد سر بابا رو بغل گرفت صورت بابا رو می بوسه سرهم دختر رو داره میبوسه حسین جان)) با زبانی پر گلایه مقتل تحریر شد آیه های غربت من یک به یک تفسیر شد تو غریب کربلا و من غریب شهر شام ماجرای غربتم مثل تو عالم گیر شد گزارش صوتی امام سجاد(ع) سجاد_اسارت زینب آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم کرم_کرمانشاه یکشنبه ۷مرداد👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
‍ ❣﷽❣🤞🤞 ➖ روضه_امام_سجاد_ع ➖ ع ➖ .حاج آرمین غلامی شده عنان گیر دلم قصه ویرانه شام زآنچه با آل علی گشت به کاشانه شام از ازل کاش نمی گشت بنا خانه شام که بلا موج زنان گشت ز پیمانه شام هر زمان یاد ز دروازه ساعات کنم به خرابی سخن ازپیر خرابات کنم بهردیدار اسیران حبش خیل تتار آمد از شام تماشایی ، هشتاد هزار همه آکنده دل از کین رسول مختار همه را بغض نبی کین علی آمده کار همه مزمار ونی وچنگ ودف و تار زدند کوس شادی سر هر کوچه و بازار شدند سر بی پیکر شاه شهدا زیور نی ز جلو آن سر و هجده سر ببریده ز پی ⬅️ (( سوال کردن از امام زین العابدین تو این سفر با این همه مصیبت کجا به شما خیلی سخت گذشت سه بار فرمود الشام از الشام ، کربلا تیرها به بدن ها اصابت می‌کرد اما شام به جگرها می خورد - سر بریده حجت خدا را به هم نشان می دادن می‌گفتن هذا راس خارجی )) ◀️(( آنقدر پشت دروازه ساعات نگهشون داشتند تا شهر و آذین بستند)) سر بی پیکر شاه شهدا زیور نی ز جلو آن سر و هیجده سر ببریده ز پی محمل پرده گیان آمده اندر پی وی چه بنات النعش افتاده به دنبال جدی بسته سر سلسله قوم چه در سلسله بود از بلا سلسله بر گردن آن سلسله بود گاهی از خیل یهود آتش کین بر سرشان گاهی از سنگ ستم خسته شده پیکرشان بسته اندر غل و زنجیر تن سرورشان در برابر بسر نیزه سر اکبرشان پیر زالی بسر غرقه از سنگ جفا وامصیبت که شکست آینه عرش خدا () 💠(( اول سنگشان زدن ، خاک و خاکستر به سرشان ریختند مقابلشان زدن و رقصیدن امان از دل زینب خیلی که تو شهر گرداندن خسته شدند یه جایی رو زمین نشاندن سراها را به شاخه آویزان کردند روضه من همین جمله است نگهبان سر ها میگه از خستگی سرم را به قبضه شمشیر گذاشتم از گوشه چشم نگاه می کردم دیدم یه دختر بچه ای آرام بلند شد اومد مقابل سر بریده بابا دستهای کوچکش دراز کرد سر رو بغل بگیره قدش نمیرسه میگه دیدم شاخه خم شد سر بابا رو بغل گرفت صورت بابا رو می بوسه سرهم دختر رو داره میبوسه حسین جان)) با زبانی پر گلایه مقتل تحریر شد آیه های غربت من یک به یک تفسیر شد تو غریب کربلا و من غریب شهر شام ماجرای غربتم مثل تو عالم گیر شد گزارش صوتی امام سجاد(ع) سجاد_اسارت زینب آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم کرم_کرمانشاه یکشنبه ۷مرداد👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈