روضه بعدعاشورا۱۰.mp3
زمان:
حجم:
4.58M
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#محرم/
#نوحه_زمزمه
#هفتمین_روز_شهادت_امام_حسین_ع
#مداح.حاج آرمین غلامی
هفت روزه که حسینِ من/ به زور ازَت جدا شدم
هفت روزه که همسفرِ /سرِ رو نیزه ها شدم
این همه سال نبوده که /چن روز ازَت جدا باشم
نبوده تو این همه سال / بینِ نامحرما باشم
ببین که زینبت کجا / کوچه و بازار کجا؟
اهل حرم کجا و این / مجلس اغیار کجا؟
اگر که طاقت بیارم /توو راه کوفه تا به شام
زنده بمونم و یه سر / به سمت کربلا میام
داغ دلم تازه میشه/ با دیدن سرت داداش
باور نمی کنم چطور/ نمرده خواهرت داداش
این هفت روز برای من/ مثالِ هفت سال گذشت
از خاطرم هزار بار/ روضه گودال گذشت
به یاد خنجری که شد/ شرمنده از گلوی تو
کُند شد و نمی بُرید / گلو ز ِ روبروی تو
یادم نمیره که تو رو / چطور اَزَم گرفتنت
چطور جلو چشم همه /سرت جدا شد از تنت
یادم نمیره بعدِ تو / آتیش زدن به خیمه ها
چه وحشتی افتاده بود / بین تموم بچه ها
بین همین آتیش و دود / سَرا به نیزه ها شدن
این بچه ها قربونیِ / سیلیِ بی هوا شدن
با این همه جسارتا / ولی بدون ، برادرم
حتی یه لحظه هم حسین!/ نرفته معجر از سرم
زینب تو نذاشته تا /دستی به معجر برسه
جسارتی به چادرِ / خاکیِ مادر برسه
اگر که خواهر تو رفت / به مجلس اِبن زیاد
با خطبه های خواهرت /هیبتشون رفت به باد
اگرچه داغ دیده ام / نشد سرم ، یه لحظه خَم
با عزت و صلابتم / شکسته شد کاخ ستم
اگر چه دیدم سرِ تو /میوون تشت خون،ولی
زنده شد از خطبه ی من/ کلام و گفتار علی
بسم رب الحسین(۱۰)
#نوحه_زمزمه
#اسارت_محرم
شعر_آرمین غلامی(مجنون)
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
سرتوبرنیزه ناله کشیدم من
اسارت کوفه،به جان خریدم من
(به پای مرکب تا کوفه دویدم من)
وقتی که خولی رو ، دورِ تو دیدم من
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سرتوبرنیزه،بردره دروازه
ازسر نی اه،تــو رو شنیــــدم من
نــوای قرآنت ، آتیــش به جـــونــم زد
تومجلس کوفه ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
زینب وزندان و،بی احترامی ها
زینب وچشمان،هرزه ی کوفی
ها
زینب ودیواره ،کوچه واین مردان
نظاره گربودن،توکوفه بر زنها
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نالـه زدم داداش ، تومسیرکوفه
شمــرلعین پای ، سرتو دیدم من
به ســـر زنان آمد خواهرتوزینب
برای دیدار تــو پر کشیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســــری به دروازه، برابرم دیدم
امـــان از ایـن کوفه، دیر رسیدم من
مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون
پای سرت کوفه، سنــــان و دیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
میون این کوفه، خــون به دلم کردند
بــه روی زخمـــایِ سرت چکیـــدم من
بوســــه زدم وقتــــی ،سرتورا ،ازنی
میان این کوفه ، نالــه کشیـــدم مـن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دیدی به غارت رفت النگوای ما
خیمه به غارت رفت دیگـــه بریــدم من
یادته آتیش زد خیمه ی ماهارا
به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من
غــریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کاش علمت هرگز، نیفتـــد از شــــونه م
مقــــاومـت کــردم ،چون نخَـمیــــدم من
پیــام این نهــضــت،زیبایی وعشق است
رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من
وای از دل زینب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر_آرمین غلامی(مجنون)
#دهه دوم محرم۱۴۰۳
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
بسم رب الحسین(۱۰)
#نوحه_زمزمه
#اسارت_محرم
شعر_آرمین غلامی(مجنون)
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
سرتوبرنیزه ناله کشیدم من
اسارت کوفه،به جان خریدم من
(به پای مرکب تا کوفه دویدم من)
وقتی که خولی رو ، دورِ تو دیدم من
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سرتوبرنیزه،بردره دروازه
ازسر نی اه،تــو رو شنیــــدم من
نــوای قرآنت ، آتیــش به جـــونــم زد
تومجلس کوفه ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
زینب وزندان و،بی احترامی ها
زینب وچشمان،هرزه ی کوفی
ها
زینب ودیواره ،کوچه واین مردان
نظاره گربودن،توکوفه بر زنها
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نالـه زدم داداش ، تومسیرکوفه
شمــرلعین پای ، سرتو دیدم من
به ســـر زنان آمد خواهرتوزینب
برای دیدار تــو پر کشیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســــری به دروازه، برابرم دیدم
امـــان از ایـن کوفه، دیر رسیدم من
مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون
پای سرت کوفه، سنــــان و دیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
میون این کوفه، خــون به دلم کردند
بــه روی زخمـــایِ سرت چکیـــدم من
بوســــه زدم وقتــــی ،سرتورا ،ازنی
میان این کوفه ، نالــه کشیـــدم مـن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دیدی به غارت رفت النگوای ما
خیمه به غارت رفت دیگـــه بریــدم من
یادته آتیش زد خیمه ی ماهارا
به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من
غــریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کاش علمت هرگز، نیفتـــد از شــــونه م
مقــــاومـت کــردم ،چون نخَـمیــــدم من
پیــام این نهــضــت،زیبایی وعشق است
رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من
وای از دل زینب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر_آرمین غلامی(مجنون)
#دهه دوم محرم۱۴۰۳
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
بسم رب الحسین(۱۰)
#نوحه_زمزمه
#اسارت_محرم
شعر_آرمین غلامی(مجنون)
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
سرتوبرنیزه ناله کشیدم من
اسارت کوفه،به جان خریدم من
(به پای مرکب تا کوفه دویدم من)
وقتی که خولی رو ، دورِ تو دیدم من
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سرتوبرنیزه،بردره دروازه
ازسر نی اه،تــو رو شنیــــدم من
نــوای قرآنت ، آتیــش به جـــونــم زد
تومجلس کوفه ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
زینب وزندان و،بی احترامی ها
زینب وچشمان،هرزه ی کوفی
ها
زینب ودیواره ،کوچه واین مردان
نظاره گربودن،توکوفه بر زنها
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نالـه زدم داداش ، تومسیرکوفه
شمــرلعین پای ، سرتو دیدم من
به ســـر زنان آمد خواهرتوزینب
برای دیدار تــو پر کشیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســــری به دروازه، برابرم دیدم
امـــان از ایـن کوفه، دیر رسیدم من
مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون
پای سرت کوفه، سنــــان و دیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
میون این کوفه، خــون به دلم کردند
بــه روی زخمـــایِ سرت چکیـــدم من
بوســــه زدم وقتــــی ،سرتورا ،ازنی
میان این کوفه ، نالــه کشیـــدم مـن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دیدی به غارت رفت النگوای ما
خیمه به غارت رفت دیگـــه بریــدم من
یادته آتیش زد خیمه ی ماهارا
به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من
غــریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کاش علمت هرگز، نیفتـــد از شــــونه م
مقــــاومـت کــردم ،چون نخَـمیــــدم من
پیــام این نهــضــت،زیبایی وعشق است
رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من
وای از دل زینب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر_آرمین غلامی(مجنون)
#دهه دوم محرم۱۴۰۳
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
اسارت آل الله۳.mp3
زمان:
حجم:
2.04M
بسم رب الحسین(۱۰)
#نوحه_زمزمه۱۴۰۴
#اسارت_دهه دوم محرم
شعر_آرمین غلامی(مجنون)
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
سرتوبرنیزه ناله کشیدم من
اسارت کوفه،به جان خریدم من
(به پای مرکب تا کوفه دویدم من)
وقتی که خولی رو ، دورِ تو دیدم من
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سرتوبرنیزه،بردره دروازه
ازسر نی اه،تــو رو شنیــــدم من
نــوای قرآنت ، آتیــش به جـــونــم زد
تومجلس کوفه ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
زینب وزندان و،بی احترامی ها
زینب وچشمان،هرزه ی کوفی
ها
زینب ودیواره ،کوچه واین مردان
نظاره گربودن،توکوفه بر زنها
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نالـه زدم داداش ، تومسیرکوفه
شمــرلعین پای ، سرتو دیدم من
به ســـر زنان آمد خواهرتوزینب
برای دیدار تــو پر کشیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســــری به دروازه، برابرم دیدم
امـــان از ایـن کوفه، دیر رسیدم من
مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون
پای سرت کوفه، سنــــان و دیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر_آرمین غلامی(مجنون)
#دهه دوم محرم۱۴۰۴
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─