eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
631 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
946 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه بعدعاشورا۱۰.mp3
زمان: حجم: 4.58M
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ / .حاج آرمین غلامی هفت روزه که حسینِ من/ به زور ازَت جدا شدم هفت روزه که همسفرِ /سرِ رو نیزه ها شدم این همه سال نبوده که /چن روز ازَت جدا باشم نبوده تو این همه سال / بینِ نامحرما باشم ببین که زینبت کجا / کوچه و بازار کجا؟ اهل حرم کجا و این / مجلس اغیار کجا؟ اگر که طاقت بیارم /توو راه کوفه تا به شام زنده بمونم و یه سر / به سمت کربلا میام داغ دلم تازه میشه/ با دیدن سرت داداش باور نمی کنم چطور/ نمرده خواهرت داداش این هفت روز برای من/ مثالِ هفت سال گذشت از خاطرم هزار بار/ روضه گودال گذشت به یاد خنجری که شد/ شرمنده از گلوی تو کُند شد و نمی بُرید / گلو ز ِ روبروی تو یادم نمیره که تو رو / چطور اَزَم گرفتنت چطور جلو چشم همه /سرت جدا شد از تنت یادم نمیره بعدِ تو / آتیش زدن به خیمه ها چه وحشتی افتاده بود / بین تموم بچه ها بین همین آتیش و دود / سَرا به نیزه ها شدن این بچه ها قربونیِ / سیلیِ بی هوا شدن با این همه جسارتا / ولی بدون ، برادرم حتی یه لحظه هم حسین!/ نرفته معجر از سرم زینب تو نذاشته تا /دستی به معجر برسه جسارتی به چادرِ / خاکیِ مادر برسه اگر که خواهر تو رفت / به مجلس اِبن زیاد با خطبه های خواهرت /هیبتشون رفت به باد اگرچه داغ دیده ام / نشد سرم ، یه لحظه خَم با عزت و صلابتم / شکسته شد کاخ ستم اگر چه دیدم سرِ تو /میوون تشت خون،ولی زنده شد از خطبه ی من/ کلام و گفتار علی
بسم رب الحسین(۱۰) شعر_آرمین غلامی(مجنون) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ سرتوبرنیزه ناله کشیدم من اسارت کوفه،به جان خریدم من (به پای مرکب تا کوفه دویدم من) وقتی که خولی رو ، دورِ تو دیدم  من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ سرتوبرنیزه،بردره دروازه ازسر نی اه،تــو رو شنیــــدم من نــوای قرآنت ، آتیــش به جـــونــم زد تومجلس کوفه ، ناله کشیـــدم من غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زینب وزندان و،بی احترامی ها زینب وچشمان،هرزه ی کوفی ها زینب ودیواره ،کوچه واین مردان نظاره گربودن،توکوفه بر زنها 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نالـه زدم داداش ، تومسیرکوفه شمــرلعین پای ، سرتو دیدم من به ســـر زنان آمد خواهرتوزینب برای  دیدار   تــو  پر  کشیـــدم  مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســــری به دروازه، برابرم دیدم امـــان از ایـن کوفه، دیر رسیدم من مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون پای سرت کوفه، سنــــان و دیـــدم مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ میون این کوفه، خــون به دلم کردند بــه روی  زخمـــایِ سرت چکیـــدم من بوســــه زدم وقتــــی ،سرتورا ،ازنی میان این کوفه ، نالــه کشیـــدم مـن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دیدی به غارت رفت النگوای ما خیمه به غارت رفت دیگـــه بریــدم من یادته آتیش زد خیمه ی ماهارا به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من غــریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کاش علمت هرگز، نیفتـــد از شــــونه م مقــــاومـت کــردم ،چون نخَـمیــــدم من   پیــام   این   نهــضــت،زیبایی وعشق است رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من وای از دل زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر_آرمین غلامی(مجنون) دوم محرم۱۴۰۳ ‌ ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
بسم رب الحسین(۱۰) شعر_آرمین غلامی(مجنون) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ سرتوبرنیزه ناله کشیدم من اسارت کوفه،به جان خریدم من (به پای مرکب تا کوفه دویدم من) وقتی که خولی رو ، دورِ تو دیدم  من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ سرتوبرنیزه،بردره دروازه ازسر نی اه،تــو رو شنیــــدم من نــوای قرآنت ، آتیــش به جـــونــم زد تومجلس کوفه ، ناله کشیـــدم من غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زینب وزندان و،بی احترامی ها زینب وچشمان،هرزه ی کوفی ها زینب ودیواره ،کوچه واین مردان نظاره گربودن،توکوفه بر زنها 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نالـه زدم داداش ، تومسیرکوفه شمــرلعین پای ، سرتو دیدم من به ســـر زنان آمد خواهرتوزینب برای  دیدار   تــو  پر  کشیـــدم  مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســــری به دروازه، برابرم دیدم امـــان از ایـن کوفه، دیر رسیدم من مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون پای سرت کوفه، سنــــان و دیـــدم مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ میون این کوفه، خــون به دلم کردند بــه روی  زخمـــایِ سرت چکیـــدم من بوســــه زدم وقتــــی ،سرتورا ،ازنی میان این کوفه ، نالــه کشیـــدم مـن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دیدی به غارت رفت النگوای ما خیمه به غارت رفت دیگـــه بریــدم من یادته آتیش زد خیمه ی ماهارا به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من غــریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کاش علمت هرگز، نیفتـــد از شــــونه م مقــــاومـت کــردم ،چون نخَـمیــــدم من   پیــام   این   نهــضــت،زیبایی وعشق است رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من وای از دل زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر_آرمین غلامی(مجنون) دوم محرم۱۴۰۳ ‌ ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
بسم رب الحسین(۱۰) شعر_آرمین غلامی(مجنون) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ سرتوبرنیزه ناله کشیدم من اسارت کوفه،به جان خریدم من (به پای مرکب تا کوفه دویدم من) وقتی که خولی رو ، دورِ تو دیدم  من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ سرتوبرنیزه،بردره دروازه ازسر نی اه،تــو رو شنیــــدم من نــوای قرآنت ، آتیــش به جـــونــم زد تومجلس کوفه ، ناله کشیـــدم من غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زینب وزندان و،بی احترامی ها زینب وچشمان،هرزه ی کوفی ها زینب ودیواره ،کوچه واین مردان نظاره گربودن،توکوفه بر زنها 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نالـه زدم داداش ، تومسیرکوفه شمــرلعین پای ، سرتو دیدم من به ســـر زنان آمد خواهرتوزینب برای  دیدار   تــو  پر  کشیـــدم  مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســــری به دروازه، برابرم دیدم امـــان از ایـن کوفه، دیر رسیدم من مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون پای سرت کوفه، سنــــان و دیـــدم مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ میون این کوفه، خــون به دلم کردند بــه روی  زخمـــایِ سرت چکیـــدم من بوســــه زدم وقتــــی ،سرتورا ،ازنی میان این کوفه ، نالــه کشیـــدم مـن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دیدی به غارت رفت النگوای ما خیمه به غارت رفت دیگـــه بریــدم من یادته آتیش زد خیمه ی ماهارا به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من غــریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کاش علمت هرگز، نیفتـــد از شــــونه م مقــــاومـت کــردم ،چون نخَـمیــــدم من   پیــام   این   نهــضــت،زیبایی وعشق است رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من وای از دل زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر_آرمین غلامی(مجنون) دوم محرم۱۴۰۳ ‌ ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
اسارت آل الله۳.mp3
زمان: حجم: 2.04M
بسم رب الحسین(۱۰) دوم محرم شعر_آرمین غلامی(مجنون) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ سرتوبرنیزه ناله کشیدم من اسارت کوفه،به جان خریدم من (به پای مرکب تا کوفه دویدم من) وقتی که خولی رو ، دورِ تو دیدم  من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ سرتوبرنیزه،بردره دروازه ازسر نی اه،تــو رو شنیــــدم من نــوای قرآنت ، آتیــش به جـــونــم زد تومجلس کوفه ، ناله کشیـــدم من غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زینب وزندان و،بی احترامی ها زینب وچشمان،هرزه ی کوفی ها زینب ودیواره ،کوچه واین مردان نظاره گربودن،توکوفه بر زنها 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نالـه زدم داداش ، تومسیرکوفه شمــرلعین پای ، سرتو دیدم من به ســـر زنان آمد خواهرتوزینب برای  دیدار   تــو  پر  کشیـــدم  مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســــری به دروازه، برابرم دیدم امـــان از ایـن کوفه، دیر رسیدم من مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون پای سرت کوفه، سنــــان و دیـــدم مــن غریب خــواهر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر_آرمین غلامی(مجنون) دوم محرم۱۴۰۴ ‌ ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌