eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
613 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعارکردی نکه تو بی قراری ،گشكسه کم شکانی عهدیاری،گشکسه کم له ماله چوله م،چیده ن له زاری خدا ريشت دراری، ،گشكسه کم   ******************* له مال چو له گم،تنیا كسم بید و روژ بي كسي عاصاي دسم بید نزانستم که داخت،سخته نازار فراخ دوریت خريه خسم بید , غلامی (مجنون کرمانشاهی) *****************
اشعارکردی نکه تو بی قراری ،گشكسه کم شکانی عهدیاری،گشکسه کم له ماله چوله م،چیده ن ،وشادی خدا ريشت دراری، ،گشكسه کم , غلامی (مجنون کرمانشاهی) *********
له مال چو له گم،تنیا كسم بید و روژ بي كسي عاصاي دسم بید نزانستم که داخت،سخته نازار فراخ دوریت خريه خسم بید , غلامی (مجنون کرمانشاهی) *********
خلاصه کن به یادخود، تمـامِ عشق و باورم غـزل سرای من تویی غـرورِ نـابِ دفتـرم برای هرنگاه تو،شعله ی آتشین منم میان هرنگاه تو، مانده نگاه آخرم گُسسته خاطراتِ خود،به هرگره که میزنم چـو آیـنـه‌، نگارمن سحـر نشیـن برابرم تورنگِ عاشقی بِکِش، به بومِ نقاشی من پُر از سیاهی ام ولی ،تو روشنی فروهرم شروعِ جاده دلم بی مددا زچشمِ تـو نیست چلچـله افتاده زپا، بُریده بـالِ کفترم تبسمی اگر کنی، به گوشه ای زشعرمن بی توتمـامِ میشود، حس نگاه شاعرم _غلامی_ (مجنون کرمانشاهی)
شعله در جان من افسرده ،غوغاکرده است اولش خاموش، بعد ش پا به پایم گریه کن "بی سرانجامی‌ مرا،یک عمرکرده مبتلا آب گردیدم،به پایت، تو برایم گریه کن ... غلامی (مجنون کرمانشاهی)
فکررفتن نازنینم ازگذر ،هرگزمکن رفتن ازاین خانه ورفتن ز در،هرگزمکن دلبرابروکمان، در کنج غم‌هایت بمان فکرپروازت بدون بال و پر هرگزمکن پا مکش تواز گلیم خانه ی شاهانه ام فکر خودرا،درهوای این سفر هرگزمکن دربر ابروکمانان، آخرش رسوایی است فکرتیردلبران،تو بی سپر هرگزمکن میدهدافسار خود را دست ساحل موج دل فکراین دریای طوفانی دگر هرگزمکن نخل پهناور توازقانون جنگل‌ها مترس ریشه داری فکررفتن با تبر هرگزمکن (مجنون کرمانشاهی)
برسر گیسوی تو،گُلزار می‌ریزَد به‌هَم درهوایت دامن گُلدار می‌ریزَد به‌هَم گرد آن زلف پریشان، تاسحر کف میزنم روزگار خِلقتم انگار می‌ریزَد به‌هم میکند چشمانِ زیبایِت مراخانه خراب درهوایت لحظه‌ی دیدار می‌ریزَد به‌هم گرکه با ابروی کَج،آیی بره دکان دل مُطمئناً قیمتِ بازار می‌ریزَد به‌هَم ازتو ای جانا، بوقت حکم اجرای قِصاص اِقتِدارِ چوبه‌هایِ دار می‌ریزَد به‌هم مطمعنا یک شبی ، آن یارزیبامی‌رسَد"* زیرِ خاک از بوی او عَطّار می‌ریزَد به‌هم پُشتِ سر چون میروی،آهِسته‌ آن در را ببَند میروی تنها نه من، دیوار می‌ریزَد به‌هَم.. ‎ _غلامی_ (مجنون کرمانشاهی)
برعشق نگار آرزو بایدکرد این گریه و خنده رو به روبایدکرد معناگر جاده ای و اندوه سفر چون بال پرنده جستجوبایدکرد ا مواج نشاط،واین سنگی كوه از آتش و آب گفتگوبایدکرد گل بوده ای و به دشت‌ها روییدی من باد شدم سوی توروبایدکرد ، ای باده‌فروش،ودورگرد،درکوچه باتو هوس جام و سبوبایدکرد دارم به برت ترانه ی عشق وسرور ای عشق! می ات رابه گلوبایدکرد _غلامی_ (مجنون کرمانشاهی)
هرشب نفسم گرد دوچشمان تو بند است قيمت بده ای نازکه لبخند تو چند است؟ شاكى شده برنازنگاهت همه شب ماه پشت سر هم غر،زده زیرا گِله مند است بی تاب شدم،ازتو وچادر به سرت كن ابروی کج تو بخدا عامه پسند است جاناتوخبر از دل عشاق ندارى شانه مزن آن زلف،اگر موى،كمند است افتاده ام از تیرنظرهای نگاهت زخمم بزنی باز به شيرينى قند است با قافيه ها دمخورم ازیادنگاهت اشعار همه، قبل نگاه توچرند است غلامی (مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا