eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
613 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه کن به یادخود، تمـامِ عشق و باورم غـزل سرای من تویی غـرورِ نـابِ دفتـرم برای هرنگاه تو،شعله ی آتشین منم میان هرنگاه تو، مانده نگاه آخرم گُسسته خاطراتِ خود،به هرگره که میزنم چـو آیـنـه‌، نگارمن سحـر نشیـن برابرم تورنگِ عاشقی بِکِش، به بومِ نقاشی من پُر از سیاهی ام ولی ،تو روشنی فروهرم شروعِ جاده دلم بی مددا زچشمِ تـو نیست چلچـله افتاده زپا، بُریده بـالِ کفترم تبسمی اگر کنی، به گوشه ای زشعرمن بی توتمـامِ میشود، حس نگاه شاعرم _غلامی_ (مجنون کرمانشاهی)
شعله در جان من افسرده ،غوغاکرده است اولش خاموش، بعد ش پا به پایم گریه کن "بی سرانجامی‌ مرا،یک عمرکرده مبتلا آب گردیدم،به پایت، تو برایم گریه کن ... غلامی (مجنون کرمانشاهی)
فکررفتن نازنینم ازگذر ،هرگزمکن رفتن ازاین خانه ورفتن ز در،هرگزمکن دلبرابروکمان، در کنج غم‌هایت بمان فکرپروازت بدون بال و پر هرگزمکن پا مکش تواز گلیم خانه ی شاهانه ام فکر خودرا،درهوای این سفر هرگزمکن دربر ابروکمانان، آخرش رسوایی است فکرتیردلبران،تو بی سپر هرگزمکن میدهدافسار خود را دست ساحل موج دل فکراین دریای طوفانی دگر هرگزمکن نخل پهناور توازقانون جنگل‌ها مترس ریشه داری فکررفتن با تبر هرگزمکن (مجنون کرمانشاهی)
برسر گیسوی تو،گُلزار می‌ریزَد به‌هَم درهوایت دامن گُلدار می‌ریزَد به‌هَم گرد آن زلف پریشان، تاسحر کف میزنم روزگار خِلقتم انگار می‌ریزَد به‌هم میکند چشمانِ زیبایِت مراخانه خراب درهوایت لحظه‌ی دیدار می‌ریزَد به‌هم گرکه با ابروی کَج،آیی بره دکان دل مُطمئناً قیمتِ بازار می‌ریزَد به‌هَم ازتو ای جانا، بوقت حکم اجرای قِصاص اِقتِدارِ چوبه‌هایِ دار می‌ریزَد به‌هم مطمعنا یک شبی ، آن یارزیبامی‌رسَد"* زیرِ خاک از بوی او عَطّار می‌ریزَد به‌هم پُشتِ سر چون میروی،آهِسته‌ آن در را ببَند میروی تنها نه من، دیوار می‌ریزَد به‌هَم.. ‎ _غلامی_ (مجنون کرمانشاهی)
برعشق نگار آرزو بایدکرد این گریه و خنده رو به روبایدکرد معناگر جاده ای و اندوه سفر چون بال پرنده جستجوبایدکرد ا مواج نشاط،واین سنگی كوه از آتش و آب گفتگوبایدکرد گل بوده ای و به دشت‌ها روییدی من باد شدم سوی توروبایدکرد ، ای باده‌فروش،ودورگرد،درکوچه باتو هوس جام و سبوبایدکرد دارم به برت ترانه ی عشق وسرور ای عشق! می ات رابه گلوبایدکرد _غلامی_ (مجنون کرمانشاهی)
هرشب نفسم گرد دوچشمان تو بند است قيمت بده ای نازکه لبخند تو چند است؟ شاكى شده برنازنگاهت همه شب ماه پشت سر هم غر،زده زیرا گِله مند است بی تاب شدم،ازتو وچادر به سرت كن ابروی کج تو بخدا عامه پسند است جاناتوخبر از دل عشاق ندارى شانه مزن آن زلف،اگر موى،كمند است افتاده ام از تیرنظرهای نگاهت زخمم بزنی باز به شيرينى قند است با قافيه ها دمخورم ازیادنگاهت اشعار همه، قبل نگاه توچرند است غلامی (مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸ای‌سلمان ! فاطمه «سلام‌الله‌علیها» را دریاب؛ که اگر نفرین کند ، مدينه اهلش را می‌بلعد... در روایت آمده است: وقتی که امیرالمومنین علی علیه‌السلام را از خانه خارج کردند، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها (به مسجد) آمد و خطاب به ابوبکر فرمود: ای ابوبکر! آیا می‌خواهی مرا بیوه کنی؟ وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَکُفَّ عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی وَ لَأَشُقَّنَ جَیْبِی وَ لَآَتِیَنَّ قَبْرَ أَبِی وَ لَأَصِیحَنَّ إِلَی رَبِّی 🔻به خدا سوگند اگر علی علیه‌السلام را رها نکنی، موهایم را پریشان کرده و پیراهن خود را پاره می‌کنم و بر سر قبر پدرم می‌روم و به سوی پروردگارم ناله بر می‌آورم. 📜فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها دست امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را گرفت و به سمت قبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله راه افتاد. 💢 در این‌جا بود امیرالمؤمنین علیه‌السلام (در حالی که با طناب دست و پایش بسته بود و گردن مبارکش به زیر تیغ عمر بود به سلمان فرمود : أَدْرِکْ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ فَإِنِّی أَرَی جَنْبَتَیِ الْمَدِینَةِ تُکْفَئَانِ 🔹دختر محمد «صلی الله علیه و آله»، را دریاب؛ دارم می‌بینم که دو طرف مدینه دارد بر روی هم قرار می‌گیرد [کنایه از اینکه مدینه دارد زیر و رو می‌شود] وَ اللَّهِ إِنْ نَشَرَتْ شَعْرَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ أَتَتْ قَبْرَ أَبِیهَا وَ صَاحَتْ إِلَی رَبِّهَا لَا یُنَاظَرُ بِالْمَدِینَةِ أَنْ یُخْسَفَ بِهَا وَ بِمَنْ فِیهَا 🔻به خدا سوگند اگر او موهایش را پریشان کرده و پیراهن خود را پاره کند و بر سر قبر پدرش برود و به سوی پروردگارش ناله برآورد، در اندک زمانی، مدینه تمام کسانی که در آن هستند را خواهد بلعید. 📜 سلمان، خود را به ایشان رساند و عرض کرد: ای دختر محمد! خداوند پدرت را برای رحمت مبعوث نموده است، برگردید. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: یَا سَلْمَانُ یُرِیدُونَ قَتْلَ عَلِیٍّ مَا عَلَیَّ صَبْرٌ فَدَعْنِی حَتَّی آتِیَ قَبْرَ أَبِی فَأَنْشُرَ شَعْرِی وَ أَشُقَّ جَیْبِی وَ أَصِیحَ إِلَی رَبِّی 🔹ای سلمان! این‌ها می‌خواهند علی علیه‌السلام را بکشند، من نمی‌توانم صبر کنم، پس بگذار بر سر قبر پدرم بروم و موهایم را پریشان کرده و پیراهنم را پاره کنم و به سوی پروردگارم ناله برآورم. 📜 سلمان گفت: من می‌ترسم که زمین، مدینه را در خود فرو ببرد، علی علیه‌السلام مرا پیش شما فرستاده تا به شما بگویم که به خاطر او به خانه برگردید و از این کار منصرف شوید. صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها (تا اسم مولا علی علیه‌السلام را شنیدند) فرمودند: إِذاً أَرْجِعُ وَ أَصْبِرُ وَ أَسْمَعُ لَهُ وَ أُطِیعُ 🔻حال که مولایم علی علیه‌السلام اینگونه فرموده، پس بر می‌گردم و صبر می‌کنم و به امر ایشان گوش کرده و از ایشان اطاعت می‌کنم. 📚 تفسیر عیاشی ج٢ ص۶٧ 📚 بحارالانوار ج ٢٨ص٢٢٩
پندیات(کردی) ################# دمی انسان و فکر دیگران بو نکه غفلت   براگیان  مهربان بو وه  دنیای  دنی دل بسته بیده رسه پیری ,وه فکر آو جهان بو گلستان   گر   که بو،  دنیا   چ فایده وهارت   طی بیه  فکر خزان بو اگر دیری سرای  امن  و   راحت وه  فکر  مردم  بی آشیان   بو وه حال  بینوا تو جستجو   که وه  فکر   خستگان   ناتوان بو کمی  اطراف خود  بینه مسلمان وه  فکر  کودک  بی خانمان بو اجل اطرافمانه، روز و هرشو وه فکررفتنت،وه ای جهان بو بکه وه ،مردمیل  خود  تو یاری تو  انسانی  وه  فکر دیگران بو غلامی (مجنون کرمانشاهی)
مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) /آبان