eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
616 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم تلاوت سوره توحیددرهمه یا یکی از جمعه های ماه رجب 1) عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ قَرَأَ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ مِنْ رَجَبٍ مِائَةَ مَرَّةٍ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»، كَانَ لَهُ نُوراً يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَسْعَى بِهِ إِلَى الْجَنَّةِ. رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در همه روزهای جمعه ماه رجب، صد بار سوره توحید را بخواند، روز قیامت برای وی نوری خواهد بود که به واسطه آن به سوی بهشت رهنمون می گردد. 📚مستدرک الوسائل جلد۷صفحه ۵۳۵ 2) رُوِیَ فِي حَدِيثٍ أَنَّ مَنْ قَرَأَ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ مِنْ رَجَبٍ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» مِائَةَ مَرَّةٍ، كَانَ لَهُ نُوراً يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَسْعَى بِهِ إِلَى الْجَنَّةِ. رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در روز جمعه ماه رجب، صدمرتبه مرتبه سوره توحید را بخواند، روز قیامت برای وی نوری خواهد بود که به واسطه آن به سوی بهشت رهنمون می گردد. 📚اقبال الاعمال صفحه۱۳۵ 📚وسائل الشیعه جلد۱۰صفحه۴۸۴ تلاوت صد مرتبه سوره توحید درجمعه های ماه رجب فراموش نشود ختم کنید عجل لولیک الفرج
🖤شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیه ویژه برادران و خواهران 🧕🧑‍💼 📍 کرمانشاه ••✾◆✾••••✾◆✾••• 🔹در انتشار مراسمات سهیم باشید
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
........🍃🌸 تصویرمراسم شب میلاد با سعادت امیرالمومنین امام علی علیه السلام ..حاج آرمین غلامی پنجشنبه۵/بهمن ۱۴۰۲ کرمانشاه
🖤شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیه ویژه برادران و خواهران 🧕🧑‍💼 📍 کرمانشاه ••✾◆✾••••✾◆✾••• 🔹در انتشار مراسمات سهیم باشید
🖤شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیه ویژه برادران و خواهران 🧕🧑‍💼 📍 کرمانشاه ••✾◆✾••••✾◆✾••• 🔹در انتشار مراسمات سهیم باشید
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.......🖤تصویرمجلس شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیه چهلم بانو زهرا موسی زاده #,مداح..حاج آرمین غلامی العلما،عصرجمعه۶/بهمن 📍 کرمانشاه ••✾◆✾••••✾◆✾••• 🔹در انتشار مراسمات سهیم باشید
🩸بسترش را به زیر آفتاب انداخت و پیرهن پاره‌پاره برادر را بر روی سینه‌اش گذاشت... در برخی از نقل‌ها آمده است: لحظات آخر عمر پر محنت و درد زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرارسیده بود، تا اينكه نيمه های ظهر به همسر خويش عبدالله فرمود:‌ «بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده.» 🥀 عبدالله بن جعفر گوید: آن بانوی مظلومه را در حياط به زیر آفتاب جای دادم كه متوجه شدم چيزی را به روی سينه خويش نهاده و مدام زير لب سخنی می‌گوید. به او نزديك شدم ... 📋 و أخَذَتْ بَقمیصِ أخیهَا، المُلَطَّخِ بِالدِّماءِ و صارَتْ تَشُمُّهُ ▪️ديدم پيراهن پاره پاره و غرق در خون برادرش حسين عليه‌السلام را بر روی سينه نهاده و آن را می‌بویَد. 🥀 نزدیک‌تر شدم که بشنوم چه بر لب دارد؟! شنیدم که مدام می‌گويد: «حسين، حسين، حسين!... » لحظاتی نگذشت که دیگر روح مطهرش از این عالم مفارقت نمود. برگرفته از: 📚العبرة الساکتة،ج۲ ص ۴۲۴ 📚زینب قهرمان، ص۱۳۰ 📚عقیله بنی هاشم،محلاتی، ص۵٧ ✍ هر دَم به آخرین سخنت گریه می‌کنم یاد غروب و زخم تنت گریه می‌کنم یکدَم بیا ببین که فتادم ز پا حسین دائم به غصه و محنت گریه می‌کنم پیراهنت به سینه گرفتم بیا ببین بر خون روی پیرهنت گریه می‌کنم یادم نمی‌رود که چه دیدم به قتلگاه با یاد دست و پا زدنت گریه می‌کنم در زیر آفتابم و یادِ تنِ توأم از طرز زیر و رو شدنت گریه می‌کنم شد بوریا کفن به تن نعل خورده‌ات هر لحظه من، بر آن کفنت گریه می‌کنم کی میرود ز خاطر من مجلس شراب بر چوب دشمن و دهنت گریه می‌کنم
🩸داغ رقيه «سلام‌الله‌علیها» کمرم را شکست و مویم را سفید کرد ... در نقلی آمده است: زنان مدینه در برگشت اهل بیت از شام، در خانه زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها برای عزاداری جمع شدند و حضرت قضایای کربلا و کوفه و شام را بیان می‌کرد و زن های مدینه اشک می‌ریختند. 🥀 سپس حضرت فرمودند: 📋 و أمّا مُصیبَةُ وَفاةِ رُقَیّة فِی خَربَة الشّام،فَقَد إحدُودَبَ لَها ظَهْری و شابَ لَها رأسي ▪️بدانید که داغ رقيه سلام‌الله‌علیها در خرابه شام، کمرم را شکست و قدّم را خمید و مویم را سفید کرد! 📚 ناسخ التواریخ حضرت زینب علیهاالسلام، (طراز المذهب) ج۲ ص۵۲۶ 📚الطریق،کاشی، ج۲ ص۲۴۹ ✍ طفلی که بار محنت ایّام بُرده بود در عین خردسالگی‌اش سالخورده بود سر زخم و شانه زخم و کمر زخم و چهره زخم از زخم ها تمام وجودش فسرده بود از بس که زخم داشت، شبانگاه وقت خواب جای ستاره زخم تنش را شمرده بود بر صورتش که بُرده شباهت به فاطمه ردّی کبود داشت! مگر ارث برده بود؟ مُردم ازین مصیبت و جا داشت حین غسل غساله گر ز غصه‌ی آن طفل مُرده بود دانی چه بود علت جان دادنش "یتیم" وقتی به سینه، رأس پدر را فشرده بود... ... می‌خواست بر لبان پدر بوسه بسپرد جان را به جای بوسه بر آن لب سپرده بود ارزان لبانِ‌تشنه مپندار بوسه زد! بوسیدنش به قیمتِ جان، آب خورده بود