eitaa logo
ای‌اجتماع‌ ِسیزده‌ماه‌‌وستاره ؛
1هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
54 فایل
شیعه به دنیا آمده‌ایم ؛ ك مؤثر در امر ظهور باشیم🌱. - در رَه منزل لــیلـی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن‌ است كِ مــجنـون باشی🕊☁. - جهتِ ارتباط : [ @HMMZ8889 ] - کپی‌؟ حلال‌ به‌ شرط دعا برایِ شهادت و تلاوت‌ دعای‌ِ عهد .
مشاهده در ایتا
دانلود
@Elteja | کانال اِلتجا4_6023678159327594585.mp3
زمان: حجم: 5.32M
داستان تشرف حاج غلامعلی قصاب به محضر مولای عالم عجل الله تعالی فرجه الشریف در مجلس روضه سیدالشهداء سلام الله علیه "بسیار شنیدنی" @ مجنون لیلی...
ابراهیم افشاری4_5981149771119726282.mp3
زمان: حجم: 2.98M
تشرف میرزا محمد نائینی به محضر عجل الله تعالی فرجه الشریف ابراهیم افشاری... 🔶🔶مجنون لیلی...
3.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تشرف سید ابوالحسن اصفهانی خدمت (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) @ مجنون لیلی....
استاد عالیتشرف خدمت امام زمان .mp3
زمان: حجم: 4.16M
📚تشرف شاگرد آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی محضر عجل الله تعالی فرجه الشریف 📌علت اینکه منبر ایشان عجیب می گرفت؟؟ ... @ مجنون لیلی.....
27.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 داستان تشرف به خدمت ارواحنافداه 🔺 "وصال یار عجب تماشایی دارد"... https://eitaa.com/masereatesal.... @مجنون لیلی....
آیت‌الله کاشانی فرمودند: شخصی به نام نوروزی برای من نقل کرد: پسرم مریض شد ‌وقتی دکتر بردم گفتند سرطان است، چندین دکتر مراجعه کردم، همه گفتند درد ایشان درمان ندارد، ناچار پسرم را به انگلستان بردم، تا آنجا هم بعد از چند روز آزمایش و عکسبرداری همین تشخیص را دادند و گفتند اگر عمل هم بکنید فایده ندارد، بارها به خدا عرض کردم که خدایا این همه ثروت را که به من عنایت فرموده ای از من بگیر، فقط این یک پسر را برای من نگه دار، عاقبت پسرم را از بیمارستان انگلستان مرخص کردم، سوار هواپیما شدیم به طرف تهران، در حالی که سرم دستش بود و از شدت درد ضعیف و رنجور شده بود. یک نفر در هواپیما به من گفت این مریض را چرا اینجا آوردی؟ گفتم کجا ببرم؟ گفت: مسجد مقدس جمکران! این جور مریض ها را باید حضرت صاحب الزمان علیه السلام شفا بدهد. من در همان هواپیما نذر کردم که اگر خداوند پسرم را شفا دهد یک بیمارستان به نام مسجد مقدس جمکران بنا کنم، شروع کردم در هواپیما با امام زمان علیه السلام راز و نیاز کردن، عرض کردم: ای پسر فاطمه به حق فاطمه زهرا سلام الله علیها به این پسر شفا عنایت فرما! در همین حال بودم که یک مرتبه پسرم از خواب بیدار شد و گفت: بابا به من انار بده! گفتم: چشم، تهران برای شما انار می دهم. بار دوم از خواب بیدار شد و گفت: بابا به من بیسکویت بده! معلوم شد که در خواب دیده سید بزرگواری برای ایشان انار آورده و فرموده شما خوب شدید سرم را بیرون بیاورید! چون تهران رسیدیم سرم را از دست ایشان بیرون آوردم دیدم حالش خیلی خوب است چند روز در تهران ماندیم، به دکترها مراجعه کردم آزمایش و عکسبرداری گفتند پسر شما سالم است! چون قبلا دیده بودند گفتند این فقط معجزه بود که خداوند به حرمت حضرت صاحب الزمان علیه السلام و مسجد مقدس جمکران ایشان را شفا داده است. 📚شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام، ج٣ @mahdimovud313... @مجنون لیلی.... ‌
ﷻ 💥مرحوم مجلسی فرموده است: این قضیه را شخصی که مورد وثوق من است به من گفت که: خانه قدیمی که الان من در آن سکونت دارم مال مردی از اهل خیر و صلاح بود که او را‌ "حسین مدلل" می گفتند. او نزدیک صحن حضرت امیرالمۆمنین علیه السّلام در محلی که آن را ساباط "حسین مدلل" می گفتند، زندگی می کرد. او به ناگاه مریض شد و بعد از مدتی هر دو پایش مثل چوب خشكید و خانه‌نشین شد. چون نمی‌توانست كار بكند، دچار فقر و نیازمند مردم شد و زن و بچه‌هایش روزگار سختی را می گذرانیدند. ✨💫✨ در یكی از شب‌ها به خاطرش آمد كه خداوند در قرآن مجید فرموده: وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ ‌مِنْ حَبْلِ الْوَرید. ما از رگ گردن به آدمی نزدیكتریم. وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند و گفت: خدایا این دنیا صاحبی دارد. از تو می‌خواهم كه مرا به وسیله‌ی او شفا دهی. در همان شب، وقتی همسر و فرزندانش از خواب بیدار شدند، دیدند كه نوری فضای منزل را روشن و زمین و آسمان را منور كرده است، به حدی كه چشم‌ها را خیره می‌كند. از حسین پرسیدند: چه خبر است؟ گفت: الان فریاد رس بیچارگان حضرت صاحب الزمان علیه السّلام این جا بود. كنار بسترم آمد و به من فرمود: ای حسین! از جا برخیز. عرض كردم: ای سید و مولایم، من را می بینید که نمی‌توانم برخیزم. پس در كمال محبت و مهربانی دستم را گرفتند و بلندم كردند. ✨💫✨ من فورا حالم خوب شد و دیدم هیچ گونه درد و مرضی ندارم و به من فرمودند: این ساباط راه من است که من از این راه به حرم جدم امیرالمؤمنین می روم. در آن را هر شب ببندید. عرض کردم: شنیدم و اطاعت می کنم. سپس آن حضرت برخاستند و از همانجا به زیارت حرم حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام رفتند و این نور اثر قدم مبارک آن حضرت است. 📚منتخب الاثر ص ۳۶۱ و ملاقات با امام زمان ص ۴۸ =صَــــدَقِہ جاریِہ  أین صاحِبُــنا؟! @ayna_sahebona110
@ayna_sahebona11068-Tasharof Mohammad Ali Joola.mp3
زمان: حجم: 7.72M
🔺یاران او در زمین گمنام اند و در آسمانها معروف داستان_تشرف حاج محمدعلی جولا (نسّاج) به محضر علیه السلام https://eitaa.com/masereatesal
ابراهیم افشاری1_981140882_۱۰۹.mp3
زمان: حجم: 2.98M
تشرف میرزا محمد نائینی به محضر عجل الله تعالی فرجه الشریف ... ابراهیم افشاری
🔹جناب آقای نعمتی نویسنده کتاب راهی بسوی نور می نویسند: یکی از روحانیین شیفته و طلاب بافضیلت چند سال قبل در خواب دیده بود: من و او در محضر مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فداه هستیم و مردم با آنکه آن حضرت را می بینند ولی به آن بزرگوار توجه نداشته و سرگرم کارهای خود هستند. او می گفت: سپس امام عصر رو به شما کرده و فرمودند: 👈"چرا به مردم نمی گویی من مظلوم هستم، مردم مرا فراموش کرده و از یاد برده اند، برو بگو امام زمانم مظلوم و غریب است." 🔹شبی که آن دوست عزیز خوابش را برایم گفت چنان غم و اندوه مرا فرا گرفت که نمی توانستم خود را کنترل کنم و مرتب گریه می کردم و با خود و امام زمانم می گفتم مگر من کوتاهی کرده ام؟ من که دائم از شما حرف می زنم. ولی همان شب محبوبم، امام زمانم، در خواب از من دلجویی فرموده و به من فهماندند که منظورمان این است که تبلیغات خود را درباره ما گسترش دهید. از آن به بعد وظیفه خود دانستم که هرچه در توان دارم در این راستا بکار گرفته و مردم را متوجه غربت و تنهایی امام عصر کنم. 📚راهی بسوی نور ص۲۴ و در اوج تنهایی ص ۱۰۷
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای راننده کامیونی که با امام زمان (عجل الله فرجه) دیدار کرد... -| پیشنهاد دانلود .