در مست چشمانت حیرانم؛ چه بگویم!!!

#اولین_فحاشی‌به_حضرت‌زهرا 👈ابوهلال عسكری در كتاب جمهرة المثال و ابن أبی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه نقل می كنند كه وقتی حضرت فاطمه(س) به مسجد آمد و آن خطبه غرا را خواند و سپس برای اثبات این كه فدك مال شخصی خود بوده است امیرالمومنین را به عنوان شاهد معرفی كرد ابوبكر بر بالای منبر رفت و سخنان بسیار زشت و توهین آمیزی را نسبت به ایشان و امیرالمومنین بر زبان جاری كرد كه پیش از آن سابقه نداشته است اى مردم، گوش دادن به سخن هر زن سخنگو چه معنى دارد؟! این ادعا ها در زمان رسول خدا كجا بود؟ هر كس كه مى شنود باید بگوید و هر كس كه حاضر است باید مطرح كند كه او روباهى است كه شاهدش دم اوست! پرورش دهنده تمام فتنه ها اوست اوست كه مى گوید شتر ما بعد از پیرى دوباره جوان شده! از ضعیفان كمك مى خواهد و از زنان یارى میخواهد هرچند كه ابوهلال با توجه به تعصب سنی گریش مشخص نكرده است كه منظور ابوبكر چه كسی بوده است اما واضح است كه غیر از حضرت فاطمه(س) امیرالمومنین كس دیگری نمی تواند مقصود ابوبكر باشد چرا كه از اصحاب تنها امیرالمومنین بود كه زنی نیز او را پشتیبانی كرد و با ابوبكر درگیر شد 👈👈 ابن أبی الحدید معتزلی همین مطلب را نقل و سپس به روشنی می گوید كه مراد ابوبكر از روباه و دم او امیرالمومنین و حضرت فاطمه بوده است: زمانی که ابوبكر خطبه فاطمه را شنید سخنان فاطمه بر او سنگین آمده بر منبر رفت و گفت: اى مردم، گوش دادن به سخن هر زن سخنگو چه معنى دارد؟! این ادعا ها در... .سپس از منبر پایین آمده و فاطمه به منزلش رفت این روایت را براى نقیب ابى یحیى جعفر بن یحیى خواندم و پرسیدم به چه كسى كنایه مى زد؟ گفت: كنایه نمى زد صریح صحبت مى كرد! گفتم اگر صریح گفته بود از تو نمى پرسیدم خندید و گفت: به على بن ابى طالب علیه السلام به او گفتم: تمام این سخنان به على بود! در پاسخ گفت آرى اى فرزندم، بحث در مورد حكومت است 📚دالئل اإلمامة، طبري، ص 24 📚لسقیفة و فدك، جوهري، ص 3 📚جمهرة المثال، ج 1 ،ص 554 و 553 / سایر چاپ ها ج 0 ،203 و 205 📚شرح نهج البالغة، ج 02 ،ص 22 📚تحقیق محمد عبد الكریم النمری یا ص 20 #برعمر لعنتتتت🔥

سنت 🔥در پی دی اف بالا و حالا #شهادت_حضرت_زهرا_در‌کتب‌شیعه👇 👈بحث اول:🖤 مقدمات هجوم 📜 بَعَثَ أَبُوبَكْرٍ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ إِلَى عَلِيٍّ حِينَ‏ قَعَدَ عَنْ‏ بَيْعَتِهِ‏ وَ قَالَ ائْتِنِي بِهِ بِأَعْنَفِ الْعُنْف‏ 👈هنگامی‌که علی(ع) از بیعت با ابوبکر کناره‌گیری کرد، ابوبکر عمربن‌خطاب را به سوی علی(ع) فرستاد و گفت او را با سخت‌ترین تندی و عتاب به نزد من بیاور برای بیعت گرفتن.. 📚الشافی فی الامامه ج۳، ص۲۴۰ 📚تلخیص الشافی، شیخ طوسی ص۷۵ 📚انوار الیقین، حسینی زیدی ص۳۷۹ 📚غایة المرام، علامه بحرانی ج۵، ص۳۳۱ 📚بحار الانوار ج۲۸، ص۳۸۸ 📜ابوبكر: … إِنْ‏ أَبَوْا [عليك] فَقَاتِلْهُم‏ ابوبکر گفت … اگر امتناع کردند با آنها بجنگ.. 📚طرائف، سید بن طاووس ص۲۳۹ 📚نهج الحق علامه حلی ص۲۷۱ 📚بحار الانوار ج۲۸، ص۳۳۹؛ 📚الغدیر، علامه امینی ج۷، ص۷۷ 📚الکنی و الالقاب، قمی، ج۱، ص۳۵۲ 🖤۲) جمع کردن هیزم روایت طبری عن ابي جعفر علیه السلام: وَ ذَلِكَ‏ الْحَطَبُ‏ عِنْدَنَا نَتَوَارَثُه 👈امام باقر(ع): آن هیزم (که از آتش زدن درب باقی مانده) نزد ما موجود است و آن را (به عنوان سند مظلومیت فاطمۀ زهرا (علیها السلام) از یک‌دیگر به ارث می‌بریم 📚دلائل الامامة، طبری شیعی ص۲۳۸ و ص۴۵۵ 🖤۳) حرکت با آتش به سوی خانه😭 روایت شریف مرتضی 🍃إنَّ اَبَابَكْرَ أرْسَلَ إلی عَلِيٍّ [علیه السلام] يُرِيْدُ البَيْعَةَ، فَلَمْ يُبَايِع، فَجَاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتِيْلَة [قَبَس] فَتَلَقَّتْهُ [فَلَقِيتْهُ] فَاطِمَةُ عَلَی البَابِ… ابوبکر، سراغ علی فرستاد تا از وی بیعت بگیرد ولی او بیعت ننمود لذا عمر در حالیکه مشعل را به دست داشت آمد، و فاطمه(س)او را بر درب خانه‌اش مشاهده کرد... 📚الشافی،الشریف المرتضی ج۳، ص۲۴۱ 📚غایة المرام، بحرانی ج۵، ص۳۳۱ 📚بحار الانوار مجلسی ج۲۸، ص۳۸۹ 📚الکنی و الالقاب، قمی، ج۱، ص۳۸۷ 👈روایت سید بن طاووس فَأَقْبَلَ عُمَرُ [بِشَيءٍ] بِقَبَسٍ مِنْ‏ نَارٍ عَلَى‏ أَنْ‏ يُضْرِمَ‏ عَلَيْهِمُ الدَّار… عمر با پاره‌ای از آتش پیش آمد تا خانه را به آتش بکشد… 📚طرائف، سید بن طاووس ص۲۳۹ 📚کامل بهائی، الطبری ص۳۰۷ 📚نهج الحق علامه حلی ص۲۷۱ 📚اثبات الهداة، حر عاملی ج۳، ص۳۵۹ 📚احقاق الحق، التستری ص۲۲۸ 📚بحار الانوار،مجلسی ج۲۸، ص۳۳۹ 📚الغدیر، علامه امینی، ج۷، ص۷۷ 🖤۴) تهدید و فرمان به آتش زدن 👈روایت سلیم بن قیس فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ لِقُنْفُذٍ ارْجِعْ فَإِنْ خَرَجَ وَ إِلَّا فَاقْتَحِمْ [فَاهْجُم] عَلَيْهِ بَيْتَهُ فَإِنِ امْتَنَعَ‏ فَأَضْرِمْ‏ عَلَيْهِمْ‏ بَيْتَهُمُ النَّار… ابوبکر به قنفذ گفت: بازگرد به خانه علی اگر از خانه خارج شد که هیچ، وگرنه بر (خانه) او هجوم برید و اگر از خروج برای بیعت امتناع کرد خانه‌اش را به آتش بکشید.. 📚کتاب سلیم، صفحه ۱۵۱ 📚احتجاج، طبرسی ج۱، ص۱۰۹ 📚غایة المرام، بحرانی ج۵، ص۳۱۷ 📚بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۸۳ 👈روایت تفسیر امام عسکری(ع) و امالی شیخ مفید: فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ أَضْرِمُوا عَلَيْهِمُ‏ الْبَيْتَ‏ نَاراً… پس عمر گفت خانه را بر آنها آتش بزنید … 📚تفسیر امام عسکری، ص۱۰۸ 📚امالی، شیخ مفید ص۴۹ 📚غایة المرام، بحرانی ج۵، ص۳۳۴ 📚بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۳۱ روایت ابن قتیبه و طبری: فَقَالَ [عُمَرُ]: وَ اللَّهِ‏ لَأُحْرِقَنَّ‏ عَلَيْكُمْ‏ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ إِلَى الْبَيْعَةِ عمر گفت به خدا قسم یا برای بیعت بیرون می‌آیید یا خانه را به رویتان آتش می‌زنم... 📚طرائف، سید بن طاووس ص۲۳۸ 📚نهج الحق علامه حلی ص۲۷۱ 📚احقاق الحق، تستری ص۲۲۸ 📚اثبات الهداة، حرعاملی ج۳، ص۳۵۸ 📚بحار الانوار،  ج۲۸، ص۲۳۸ ۲۸/۲۳۸ #پست یک 👆و ادامه دارد👇

⚫️ بحث دوم: مراحل و موارد هجوم 📜 روایت یعقوبی: وَ بَلَغَ اَبَابَكْرَ وَ عُمَرَ إنَّ جَمَاعَةً مِنَ المُهَاجِرِيْنَ وَالأنْصَارِ فَقَدِ اجْتَمِعُوا مَعَ عَلِيِّ بْنِ أبِي‌طَالِبِ فِي مَنْزِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ فَأَتَوْا فِي جَمَاعَةٍ حَتَّی هَجَمُوا الدَّارَ … به ابابکر و عمر خبر رسید که عده‌ای از مهاجرین و انصار با علی‌ بن‌ ابیطالب در خانه فاطمه دختر رسول خدا اجتماع نموده‌اند پس (عمر) با جماعتی آمدند تا اینکه به خانه هجوم آوردند.. 📚تاریخ یعقوبی، یعقوبی ج۲، ص۱۲۶ روایت مسعودی در اثبات الوصیة فَوَجَّهُوا إِلَى‏ مَنْزِلِهِ‏ فَهَجَمُوا عَلَيْه‏ … پس به سوی منزل او (امیرالمؤمنینعلیه السلام) شتافتند و بر او یورش بردند…💔 📚بحار الانوار، ج۲۸، ص۳۰۸ 📚بیت الاحزان، محدث قمی، ص۱۳۱ هجوم به خانه‌ی فاطمه زهرا بنا‌بر آنچه‌که ابن قتيبه ذکر نموده، دو مرتبه تکرار شده است: ✅📜هجوم اول در کلام ابن قتیبه إنَّ اَبَابَكْرَ تَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَيْعَتِهِ عِنْدَ عَلِيٍّ (علیه السلام) فَبَعَثَ اِلَيْهِمْ عُمَرَ فَجَاءَ فَنَادَاهُمْ وَ هُمْ فِي دَارِ عَلِيٍّ (علیه السلام) فَأَبَوا أن يَخْرُجُوا، فَدَعَا بِالْحَطَبِ، وَ قَالَ: وَالَّذِي نَفْسَ عَمَرَ بِيَدِهِ لَتَخْرُجَنَّ أو لَأَحْرُقَنَّهَا عَلَی مَنْ فِيهَا فَقِيلَ لَهُ: يَا أبَاحَفْصَ إنَّ فِيهَا فَاطِمَةَ. قَالَ: وَ إنْ! فَخَرَجُوا فَبَايِعُوا إلاّ عَلِياً(علیه السلام) ابابکر گروهی را جویا شد که از بیعت با او تخلّف کرده و نزد علی(ع) می‌باشند پس عمر را به سوی آنها فرستاد عمر نزد آنها آمده و آنها را صدا زد و حال آنکه ایشان در خانه‌ی علی(ع) بودند ولی آنها از خارج شدن اباء و امتناع ورزیدند پس عمر هیزم طلب کرد وگفت به آن خدایی که جان عمر در دست اوست، یا از خانه خارج می‌شوید یا خانه را با تمام کسانی‌که در آن هستند می‌سوزانم به عمرگفته شد ای اباحفص فاطمه(س) در این خانه است عمر گفت: گرچه فاطمه در خانه باشد پس آن گروه خارج شده و با ابوبکر بیعت کردند جز علی ✅📜 هجوم دوم در کلام ابن قتیبه: فَأَتَى عُمَرُ أَبَا بَكْرٍ فَقَالَ لَهُ أَلَّا تَأْخُذَ هَذَا الْمُتَخَلِّفَ‏ عَنْكَ‏ بِالْبَيْعَةِ فَقَالَ أَبُو بَكْرُ لِقُنْفُذٍ (وَ هُوَ مَوْلًى لَهُ) اذْهَبْ فَادْعُ لِي عَلِيّاً … فَقَالَ عُمَرُ الثَّانِيَةَ لَا تَمْهَلُ هَذَا الْمُتَخَلِّفَ‏ عَنْكَ‏ بِالْبَيْعَةِ فَقَالَ أَبُو بَكْرُ لِقُنْفُذٍ عُدْ إِلَيْهِ فَقُلْ لَهُ خَلِيْفَةُ رَسُولِ الله يَدْعُوكَ لِتُبَايِعَ … ثُمَّ قَامَ عُمَرُ فَمَشَى مَعَهُ جَمَاعَةٌ حَتَّى أَتَوْا بَابَ فَاطِمَةَ [علیها السلام] فَدَقُّوا الْبَابَ فَلَمَّا سَمِعَتْ أَصْوَاتَهُمْ نَادَتْ بِأَعْلَى صَوْتِهَا يَا أبَتِ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا ذَا لَقِينَا بَعْدَكَ مِنِ ابْنِ الْخَطَّابِ وَ ابْنِ أَبِي قُحَافَةَ؟ فَلَمَّا سَمِعَ الْقَوْمُ صَوْتَهَا وَ بُكَاءَهَا انْصَرَفُوا بَاكِينَ وَ كَادَتْ قُلُوبُهُمْ تَنصَدَعُ وَ أَكْبَادُهُمْ تَنفَطَرُ وَ بَقِيَ عُمَرُ وَ مَعَهُ قَوْمٌ فَأَخْرَجُوا عَلِيّاً وَ مَضَوْا بِهِ إِلَى أَبِي بَكْرٍ فَقَالُوا لَهُ بَايِعْ. فَقَالَ[علیه السلام]: إِنْ لَمْ أَفْعَلْهُ فَمَهْ؟ قَالُوا: إِذاً وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ نَضْرِبُ عُنُقَك‏. پس عمر نزد ابابکر آمد و به او گفت: آیا از این کسی که تخلف نموده بیعت نمی‌گیری؟ پس ابوبکر به قنفذ (و او مولای قنفذ بود) گفت برو و علی(ع) را بخوان … برای بار دوم عمر گفت به این کسی که از بیعت با تو تخلف نموده مهلت نده  بعد ابوبکر به قنفذ گفت برگرد به سوی او و به او بگو خلیفه‌ی رسول‌الله(ص) تو را می‌خواند که با او بیعت کنی سپس عمر برخاست و گروهی با او حرکت کردند تا به درب خانه‌ی فاطمه(س) رسیدند پس درب را کوبیدند فاطمه چون صدای آنها را شنید با ندای بسیار بلند فرمود: ای پدر ای رسول خدا، بعد از تو از ابن‌خطاب و ابن‌ابی‌قحافه چه‌ها برسر ما آمد، پس جمعی از آن گروه چون صدای فاطمه و گریه‌اش را شنیدند بازگشتند در حالیکه اشک می‌ریختند ونزدیک بودکه دل‌هایشان از جا کنده شود و جگرهایشان پاره پاره شود ولی عمر با جمعی باقی ماند پس آنها علی را از خانه بیرون کشیده و او را به سوی ابوبکر بردند، و به او گفتند بیعت کن پس فرمود: اگر بیعت نکنم چه می‌کنید؟ گفتند بنابراین قسم به خدایی که جز او خدایی نیست گردنت را خواهیم زد 📚بحارالانوار، ج۲۸، ص۳۵۶ 📚الغدیر، علامه امینی، ج۵ ص۳۷۳ #پست دوم👆و ادامه دارد👇

⚫️ بحث سوم کیفیت هجوم ۱) آتش زدن درب🔥😭 📜 روایت مسعودی در اثبات الوصیه وَجَّهُوا إِلَى مَنْزِلِهِ‏ فَهَجَمُوا عَلَيْهِ‏ وَ أَحْرَقُوا بَابَهُ وَ اسْتَخْرَجُوهُ مِنْهُ كُرْها … پس راه خانۀ علی را در پیش گرفتند و به او یورش بردند، درب خانه‌اش را آتش زدند، و او را به زور بیرون کشیدند .. 📚بحار الانوار، ج۲۸، ص۳۰۸ 👈📜 روایت ابراهیم بن محمد ثقفی در الغارات رَوَى إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعِيدٍ الثَّقَفِيُّ عَنْ أَحْمَدِ بْنِ عَمْرٍو الْبَجَلِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ حَبِيبٍ الْعَامِرِيِّ عَنْ حُمْرَانِ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: وَ اللَّهِ مَا بَايَعَ عَلِيٌّ حَتَّى‏ رَأَى‏ الدُّخَانَ‏ قَدْ دَخَلَ [عَلَیْه] بَيْتَهُ 👈امام صادق(ع) فرمودند: به خدا قسم علی علیه السلام بیعت نکرد تا این‌که دید دود داخل خانه‌اش شده است 📚الشافی، شریف مرتضی ج۳، ص۲۴۱ 📚تلخیص الشافی،طوسی ج۳، ص۷۶ 📚طرائف، سید بن طاووس ص۳۹۲ 📚بحار الانوار ج۲۸ ص۳۹۰-۴۱۱ ۲)فشار بین درب و دیوار...😭 📜 إنَّهُ حَصَرَ فَاطِمَةَ فِي الباَبِ حَتَی اَسْقَطَتْ مُحْسِناً عمر، فاطمه علیها السلام را چنان در میان در فشرد که محسن علیه السلام را سقط کرد 📚صراط المستقیم، العاملی ج۳، ص۱۲ 📚اثباة الهداة، حرعاملی، ج۳، ص۳۹۸ 📚شرح احقاق الحق ؛ مرعشی ج۲ ص۲۷۲ ۳) داخل شدن بدون اجازه به خانه😔 📜 روایت یعقوبی: وَبَلَغَ أَبَابَكرَ وَعُمَرَ أنَّ جَمَاعَةً مِنَ المُهَاجِرينَ وَالأنصَارِ قَد اجْتَمَعُوا مَعَ عَلِيَّ بنِ أبِي طَالِبٍ فِي مَنْزِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ، فَأَتُوا فِي جَمَاعَةٍ حَتَى هَجَمُوا الدَّارَ، وَخَرَجَ عَلِيٌّ وَمَعَهُ السِّيفَ، فَلَقِيه عُمَرُ، فَصَارَعَهُ عُمَرُ فَصَرَعُهُ، وَكَسَرَ سَيْفَهُ، وَ دَخَلُوا الدَّارَ فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ فَقَالَتْ: وَالله لَتُخْرِجَنَّ أو لَأكْشِفَنَّ شَعْرِي وَلَأعِجَنَّ إلَى الله!… به ابابکر و عمر خبر رسید که عده‌ای از مهاجرین و انصار با علی‌بن‌ابیطالب در خانه فاطمه دختر رسول خدا اجتماع نموده‌اند پس (عمر) با جماعتی آمدند تا اینکه به خانه هجوم آوردند و علی در حالی که شمشیری با او بود بیرون آمد و با عمر بر خورد نموده و عمر بر ایشان حمله نموده و ایشان را بر زمین زده و شمشیرش را شکست و آن‌ها (عمر با آن جماعت) داخل خانه شدند، پس فاطمه بیرون آمده و فرمودند: به خدا قسم باید از خانه‌ام خارج شوید یا (در پیشگاه خداوند) مویم را برهنه ساخته و به جانب او ناله و زاری می‌کنم 📚تاریخ یعقوبی، یعقوبی ج۲، ص۱۲۶ 📜 روایت متفق بین شیعه و اهل تسنن وَدِدْتُ (لَيتَنِي) أَنِّي‏ لَمْ‏ أَكُنْ‏ كَشَفْتُ‏ (فَتَّشتُ) بَيْتَ فَاطِمَةَ عَلَيْهَاالسَّلام (وَ تَرَكْتُهُ) … ترجمه: (ابوبکر گفت:) دوست می‌داشتم (ای کاش من) نمی‌گشودم (تفتیش نمی‌کردم) خانۀ فاطمه(علیها السلام) را، (و خانه او را واگذاشته بودم)… عبارت فوق با تفاوت اندکی در این منابع موجود است منابع شیعه: 📚الایضاح، ابن شاذان ص۱۶۰-۱۶۱ 📚تاریخ یعقوبی ج۲، ص۱۳۷ 📚خصال، شیخ صدوق ص۱۷۲ 📚تقریب المعارف، حلبی ص۳۶۶-۳۹۷ 📚تلخیص الشافی،طوسی،ج۳، ص۱۷۰ 📚مثالب النواصب، شهر آشوب ص۱۲ 📚کامل بهائی، طبری، قزوینی ص۳۵۵ 📚نهج الحق علامه حلی ص۲۶۵ 📚منهاج الکرامة، علامه حلی ص۱۸۰ ۴) سیلی..😭😭 📜 روایت صدوق عَنِ النَّبِي قَالَ: أَبْكِي‏ مِنْ‏ ضَرْبَتِكَ‏ عَلَى‏ الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا. پیامبر اکرم فرمودند: (یا علی) گریه می‌کنم از ضربت بر فرق تو و سیلی بر گونه فاطمه... 📚امالی، شیخ صدوق ص۱۹۷ 📚مناقب ابن شهر آشوب ج۲، ص۵۲ 📚ذوب النضار، ابن نما حلی ص۱۱ 📚اثبات الهداة، شیخ حر ج۱، ص۲۸۱ 📚بحارالانوار مجلسی ج۲۸، ص۵۱ 📜 روایت شیخ مفید عن الصادق:… فَقَالَ (عمر) هَلُمِّيهِ‏ إِلَيَّ‏ فَأَبَتْ‏ أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَيْهِ … ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَت‏… ترجمه: از امام صادق نقل شده عمر به حضرت زهرا گفت نامه رد فدک را به من بده، حضرت از دادن نامه امتناع کردند… سپس عمر، سیلی به صورت او زد گویا می‌بینم که (بر اثر سیلی او) گوشواره از گوشش بر زمین افتاد 📚اختصاص، شیخ مفید ص۱۸۵ 📚بحار الانوار ج۲۹، ص۱۹۲ #پست سوم 👆و ادامه دارد👇

۵) لگد😭 📜 حدیث مفضل قال الصادق ( للمفضّل ) :… وَ لَا كَيَوْمِ‏ مِحْنَتِنَا بِكَرْبَلَا وَ إِنْ كَانَ كَيَوْمِ السَّقِيفَةِ وَ إِحْرَاقِ الْبَابِ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ زَيْنَبَ وَ أُمِّ كُلْثُومٍ وَ فِضَّةَ وَ قَتْلِ مُحَسِّنٍ بِالرَّفْسَةِ لَأَعْظَمُ [وَ أعْظَمْ وَ اَدْهَی] وَ أَمَرُّ لِأَنَّهُ أَصْلُ يَوْمِ العَذَابِ [الْفِرَاشِ]. 👈امام صادق به مفضل فرمودند: … هیچ روزی همچون مصیبت ما، در کربلا نیست اگرچه روز سقیفه و آتش زدن درب خانه امیرالمؤمنین حسن وحسین و فاطمه و زینب و ام‌کلثوم و فضه و قتل محسن در اثر لگدی که به شکم مادرش زدند بزرگ‌تر و ناگوارتر و تلخ‌تر است چراکه آن روز، اصل روز عذاب است… 📚هدایة الکبری ص۴۱۷ 📚نوائب الدهور، علامه میر جهانی، ص۱۹۴ 📜 روایت شیخ مفید فَقَالَ (عمر): هَلُمِّيهِ‏ إِلَيَ‏ فَأَبَتْ‏ أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَيْهِ فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِابْنٍ اسْمُهُ الْمُحْسِنُ فَأَسْقَطَتِ الْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِهَا ترجمه: عمرگفت نامه فدک را به من بده! حضرت زهرا از دادن نامه به عمر امتناع کرد عمر لگدی به فاطمه زد در حالیکه او باردار بود به پسری که نامش محسن بود و در اثر آن لگد محسن را سقط کرد... 📚اختصاص، شیخ مفید ص۱۸۵ 📚بحار الانوار ج۲۹، ص۱۹۲ 📚وفاة الصدیقة عبدالرزاق مقرم ص۷۸ #پست چهارم 👆و ادامه دارد👇

۶) تازیانه 📜 روایت سلیم بن قیس فَرَفَعَ‏ السَّوْطَ فَضَرَبَ‏ بِهِ ذِرَاعَهَا فَصَاحَتْ يَا أَبَتَاه 👈عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه کوبید در آن هنگام فاطمه فریاد زد ای پدر😭… 📚کتاب سلیم، سلیم بن قیس هلالی ص۳۸۷ 📚بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۹۹ و ج۴۳، ص۱۹۷ 📜 روایت طبرسی در احتجاج فَضَرَبَهَا قُنْفُذٌ بِالسَّوْطِ عَلَى عَضُدِهَا فَبَقِيَ أَثَرُهُ فِي عَضُدِهَا مِنْ ذَلِكَ مِثْلُ الدُّمْلُوجِ مِنْ ضَرْبِ قُنْفُذٍ إِيَّاهَا… پس قنفذ با شلاق بر بازوی آن بانو کوبید و اثر آن بر بازوی او مثل بازوبند باقی ماند...😭😭 📚احتجاج، طبرسی ج۱، ص۱۰۹ 📚بحار الانوار ج۲۸، ص۳۱۷ و به همین مضمون ج۴۳، ص۱۹۸ ۸) غلاف شمشیر 📜 روایت سلیم بن قیس فَرَفَعَ السَّيْفَ‏ وَ هُوَ فِي‏ غِمْدِهِ‏ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ… فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَصَاحَتْ يَا أَبَتَاه عمر، شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوی فاطمه زد، فاطمه ناله‌ای زد و صدا زد ای پدر…😭 📚کتاب سلیم، سلیم بن قیس هلالی ص۳۸۷ 📚کامل بهائی، عماد الدین الطبری (قرن۷) قریب به این مضمون: ۳۰۸ 📚بحار الانوار،ج۲۸، ص۲۹۹ و ج۴۳، ص۱۹۷ #پست پنج👆و ادامه دارد👇

‼️ از جمله روایاتی که به وضوح شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها را اثبات می کند  نص صریح امام کاظم علیه السلام است که فرمود عنوان باب : الجزء الأول > كِتَابُ اَلْحُجَّةِ > أَبْوَابُ اَلتَّارِيخِ > بَابُ مَوْلِدِ اَلزَّهْرَاءِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ معصوم : امام کاظم (ع) 📜 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنِ  اَلْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ  عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ  أَخِيهِ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ  فَاطِمَةَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ وَ إِنَّ بَنَاتِ اَلْأَنْبِيَاءِ لاَ يَطْمَثْنَ محمد بن يحيی از عمرکی بن علی عن علی ابن ابوجعفر از برادرش امام کاظم عليه السلام: فاطمه عليها السلام صديقه و به شهادت رسيد‌‌ه ‌است 📚📚کافی، جلد يک، صفحه 458 رجال سند اين روايت به اين شرح است👇 👈محمد بن يحی ثقه و از شيوخ کلينی است 👈العمرکی بن علی، نجاشی او را توثيق نمود‌‌ه ‌است 👈علی ابن جعفر، شيخ طوسی او را در کتاب الفهرست خود صفحه 151 توثيق نموده است مرحوم آيت الله شيخ جواد تبريزی در کتاب صراط النجات خود مي‌گويد: صراط النجات جلد سوم صفحه 441 با سند معتبر از امام کاظم روايت شد‌‌ه‌است که آن حضرت فرمود: فاطمه زهرا صديقه و به شهادت رسيد‌‌ه ‌است اين روايت ظهور در مظلوميت و شهادت آن حضرت دارد و نيز اين روايت را روايت بحار، جلد چهل و سه، باب هفتم شماره يازده به نقل از دلائل الامامه طبری با سند معتبر از امام صادق تأييد ميکند که سبب شهادت فاطمه اين بود‌‌ه ‌است که قنفذ غلام عمر، به امر مولايش با غلاف شمشير ضربه‌ای بر فاطمه وارد ساخت که از آن ضربه محسن(ع) سقط گرديد علامه سيد جعفر عاملی در کتاب خود از امام حسن روايتی را نقل می کند که آن حضرت با خطاب به مغيره ابن شعبه ميفرمايد: تو آن کسی هستی که فاطمه دختر رسول خدا را مورد ضربه قرار دادی تا اينکه او را مجروح ساختی و موجب سقط جنين او گرديدی 📚📚الاحتجاج طبرسی، جلد اول، ص 414 ✅ همچنين روايت ديگری از امام صادق و امام جواد و امام هادی و امام عسکری وارد شد‌‌ه‌ است که تمام اين روايات را علامه سيد جعفر مرتضی عاملی در کتاب مأساۀ الزهراء سلام الله عليها، جلد دوم  از صفحه 40 تا 150 جمع آوری نمود‌‌ه ‌است و روايات شيعه در اين رابطه فراوان و به حد استفاضه رسيد‌‌ه‌ است و کثرت روايات موجب تقويت و تأييد بعضی برای بعضی ديگر شد‌‌ه ‌است و به اين شکل مورد ظلم قرار گرفتن و به شهادت رسيدن حضرت زهرا ثابت ميگردد.. #پست اخر👆با اینکه اسنادمعتبر دیگرهم هست چه سنی چه شیعه...ولی به همینا اکتفا میکنیم ... #دیگه لازم نیست بگردیددنبال منابع بفرمایید..کامل و جامع👆👆👆

باران‌گرفت‌ دیشب‌ و می‌گفت‌ آسمان: حیدر! هوایِ‌ خانمِ‌ تو گریه‌ آور است.....

#شبهه ابوبکر و عمر لعنت الله به عیادت حضرت زهرا سلام الله رفتند و ایشون آن دورا بخشید! و آنان بر ایشان نماز خواندند..😐😐 ✅ دستگاه خلافت به شدت نیارمند بازسازی آبروی از دست رفته ی خویش است ؛ابوبکر و عمر چندین نوبت به بهانهء عیادت , به خانهء حضرت زهرا مراجعه کرده‌اند ؛ که البته آن حضرت اجازه ی ورود به آن دو را نداده‌اند؛ 👈با هم فکری ابوبکر ، عمر با مراجعه به امیرمؤمنان ، از آن حضرت میخواهند که شفیع شده و اجازهء ملاقات را از حضرت بگیرند حضرت ؛ سخن امیرمؤمنان را می پذیرند و امر را به ایشان می‌سپارند... 😭 حضرت زهرا که به علت بیماری , توان برخاستن از بستر را نداشتند , با ورود شیخین صورت خویش را به سوی دیوار بر میگردانند … آن دو که همراه گروهی از مردم وارد خانه ی حضرت شده اند ، شروع به عذرخواهی و طلب بخشش می کنند؛ ابوبکر میگوید: ای دختر رسول خدا ! قسم به خدا که بستگان پیامبر را بیش از خاندان خودم دوست دارم و محبت من نسبت به تو ، بیش از محبتم به دخترم عایشه است , دوست داشتم روزی که پدرت وفات یافت من هم می مُردم … اما چه کنم که از پدرت شنیدم " ما پیامبران ارث نمیگذاریم ✅حضرت ، رو به امیرمؤمنان می‌کنند و میفرمایند： با آن دو سخن نمی‌گویم تا زمانیکه پاسخ یک سؤالم را به صداقت و راستی بدهند ! " آنان قسم میخورند که جز حق نگویند . حضرت میفرمایند： شما دو تن را قسم میدهم که آیا نشنیدید پیامبر دربارهء من فرمود : هر کس فاطمه را بیازارد , مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد ،خدای متعال را آزرده است؟؟ " آنان گفتند :آری ! آنگاه حضرت فرمودند： خدا رو شکر تکذیب نکردید ! خدا را شاهد می گیرم و تمام کسانی که در اینجا هستند ، گواهی خواهند داد که شما دو تن مرا آزردید و با شما سخن نخواهم گفت تا خدا را ملاقات کنم . ابوبکر که در جمع آبرویی برای خود نمی بیند ، با سروصدای فراوان شروع به گریه و فریاد می‌کند و می‌گوید： ای کاش مادر مرا نزاییده بود! عمر به او پرخاش میکند： وای بر مردم ! که مثل تویی ، پیر نادان , حکومتشان را به دست گرفته است ؛ که با ناراحتی یک زن ، داد و فریاد می کند و با رضایتش , خوشحال می‌شود!!! 👈 حضرت زهرا , بدون اعتنا به این جزع و فزع های نمایشی , ابوبکر را خطاب قرار داده , می‌فرمایند： بخدا قسم ! در هر نمازی که میخوانم , تو را نفرین میکنم... آن دو بدون هیچ نتیجه ای از خانه خارج می‌شوند 📚الإمامة و السياسة ، ص١٩ 📚فتح الباری ج ۴۹۳/۷ ص 👈آن حضرت در پی این ماجرا به امیرمؤمنان تأکید می کنند که این دو بر جنازه ایشان نماز نخوانند. یگانه دختر پیامبر, در بستر بیماری روزگار را به تلخی می‌گذراند.... #بردو حرامی سقیفه عمر و ابوبکر لعنتتتت🔥

#دوشبهه چرا دفن شبانه؟! آیا ابوبکر و عمر بر خانم نماز خواندند ؟! ‼️فاطمه(س) را شبانه دفن کردند زیرا ایشان به اسماء بنت عمیس خانم ابوبکر وصیت کردند که نمى خواهند اندازه جسدش را نامحرم ببیند ✅ درست است كه حضرت فاطمه(س) این چنین خواست و این گونه وصیت كردند ولى چه اتفاقى افتاده بود كه حضرت فاطمه وصیت تاریخی خودشان را با این درخواست ها پایان بردند؟ مگر نه این است كه خشم و ناراحتی ایشان را نسبت به دشمنانشان اظهار مى كند و چندین پرسش را در برابر نگاههاى تیز بین مورخان و آیندگان مى گذارد تا بپرسند: چرا قبر ایشان پنهان است؟ چرا دختر پیامبر شبانه و پنهانى دفن شد؟ چرا علی بدون مطلع کردن ابوبكر و عمر بر وى نماز خواند؟ و... ما پاسخ به این پرسش را در قسمت قبل دادیم ولی به صورت اجمالی باید بگوییم: 😭 دفن شبانه در روایات شیعه مرحوم شیخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مى نویسد: علي بن ابی حمزه از اباعبدالله امام صادق(ع) پرسید چرا فاطمه(س) را شبانه دفن كردند و در روز دفن نکردند؟ فرمود زیرا وصیت كرده بود تا بر او نماز نخواند نخوانند 📚علل الشرایع، الصدوق، ج 1 ،ص 15 👈 مرحوم صاحب مدارک رضوان الله تعالى علیه مى گوید: علت مخفى بودن قبر بانو فاطمه آن گونه كه مخالف و موافق روایت كرده اند ایشان وصیت کردند به امیرالمومنین تا او را شبانه دفن كنند تا بر او نماز نخواند آن که آزارش رساند و از ارث پدرش محرومش كردند 📚مدارک الحكام في شرح شرائع الاسلام ج 1 ،ص 261📚 #برعمر ابوبکر حرام زاده ولد زنا لعنتتتت🔥