#حدیث قال الإمام الحَسنِ المُجتَبی علیه السلام: إنّ اللّه َ عز و جل بِمَنِّهِ ورَحمَتِهِ لَمّا فَرَضَ عَليكُمُ الفَرائضَ لم يَفرِضْ علَيكُم لِحاجَةٍ مِنهُ إلَيهِ ، بَل رَحمَةً مِنهُ إلَيكُم (علَيكُم) لا إلهَ إلاّ هُو ، لَِيميزَ الخَبيثَ مِن الطَّيِّبِ ، ولِيَبتَلِيَ ما في صُدورِكُم ، ولُِيمَحِّصَ ما في قُلوبِكُم. امام حسن مجتبی علیه السلام میفرمایند: خداوند عز و جل چون از روى كرم و رحمت خود فرايض را بر شما واجب ساخت ، نه بدان سبب بود كه به شما نياز داشت ، بلكه از سر مهر و رحمت آن خداى يگانه به شما بود ، تا ناپاك را از پاك جدا سازد و آنچه را در سينه هاى شماست ، بيازمايد و آنچه را در دلهاى شماست ، ناب و خالص گرداند. (بحارالانوار: ج ۲۳ ، ص ۹۹) [ @majnoonozahra110 ]🕊

بعد نماز صبح دعای عهد بخوانیم... [ @majnoonozahra110 ]🕊

فرمود: "مرگ مهم نیست..! تو مرگ را خواهی داشت. ببین برای چه می‌میری؟..." ✍🏻گاهی فاصله ما برای شهید نشدن همین است که مرگ را جدی گرفته ایم نه دلیل آن را... مرگ را همه بلدند اگر در پای خدمت به خلق بمیری، هنر است اگر خونت پای ماندن وطن بریزد، جاودانه خواهی شد یا شهدایی که با خونشان، اسلام ماندگار شده و ظهور نزدیک شود همین است... تفاوت ماندن ما، مردن ما و مقام شهدا #شهید_جواد_محمدی [ @majnoonozahra110 ]🕊

سلام بر کسانی که شب را میجنگند و صبح هنگام با کفن باز میگردند..! #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی [ @majnoonozahra110 ]🕊

#نواهنگ شنبه‌های ام البنینی کربلایی #محمد_حسین_پویانفر عشقم همینه چی بهتر از اینه من سینه میزنم که اباالفضل ببینه کربلا باشم یکشنبه بر میگردم چون شنبه ها سفره ام البنینه #خانوم_ام_البنین [ @majnoonozahra110 ]🕊

قطعه : نه فقط شنبه ها مداح : کربلایی حسین طاهری #خانوم_ام_البنین [ @majnoonozahra110 ]🕊

✍️🏻در رثای شهید گران‌مایه سید عباس صالحی "رضا آزادپور‌" مدیر پیشین دبیرستان نمونه بروجرد: خنده نمکین و دلگشای سید در تمثالش نیز نمایان است. دیری نیست این کبوتر عاشق به ابدیت پرکشیده است. سال نخست که در آنجا مدیر شدم کلاس دوم دبیرستان بود، شاخص مذهب، پرتلاش و با‌ وقار با نجوایی شفاف و رسا. درطول سه سال که در آن دبیرستان بود، همواره شاگرد اول یا دوم کلاس بود و نفر اول در اخلاق و انضباط. دستیار دبیرستان و موتور محرکه تشکل‌های دانش آموزی. فعال ترین درامور بسیج و انجمن و کتابخانه و...بی منت و عاشقانه کوشش می کرد. شوخ طبع بود و زلال، با قلبی از جنس مخمل. این اواخر که مو در صورتش رسته بود، به شوخی بهش می‌گفتم:《سید عباس این تن مهیای شهادت است!!‌ و همواره پاسخش این بود: آقا خدا از زبانتان بشنود!》 با این که از یک خانواده کم بضاعت و کارگر بود ابدا نمی نالید. عزت نفس خاصی داشت. حتی جوایز ما را هم نمی پذیرفت. سال پایان تحصیلش بود که گروهی آمدند مصاحبه برای جذب در نهادهای امنیتی. ویژه سفارشش کردم. دیگر ندیدمش تا سرانجام پس از چند ماه پیدا شد گفت دلم هوای دبیرستان و شما را کرده است. و گفت که مراحل جذبم قطعی شده است و باز هم به شوخی گفت: آقا نیمی از راه پرخون شهادت طی شده است. آخرین دیدار هم باخنده گذشت تا سرانجام خبر آمد "سیدعباس صالحی روزبهانی" در سوریه به شهادت رسیده است. با شنیدن این خبر اشک در چشمم حلقه بست واین شعر رودکی باز هم بر زبانم جاری شد: از شما رد و چشم یک تن کم وزشمار خرد هزاران بیش. روانش انوشه و یادش گرامی #سید_عباس_صالحی_روزبهانی [ @majnoonozahra110 ]🕊

#به_یاد_او بین الحرمین کربلا [ @majnoonozahra110 ]🕊