یه کشور مسلمان مثل ترکیه داره نفت و آبِ اسرائیلیها رو تامین میکنه!
یه کشور مسلمان هم مثل یمن نمیذاره آبِ خوش از گلوی اسرائیل پایین بره!
اینه فرق بین اسلام آمریکایی و اسلام واقعی🤌🏻
من ذهن روضه پردازی دارم، گویی پیر غلامی سینه سوخته در من، شال سبزِ عربی بر سر کشیده و تکیه زده بر تصوراتم گریز میزند به کوچه پس کوچههای بنیهاشم.
امروز که منشی برایِ پس و پیش شدن زمان نوبت آهنگِ صدایش را برای یک زن باردار برد بالا، همه زیر لب پچ پچ کردند: "آدم که با حامله اینجور حرف نمیزند" نا خودآگاه قلبم در خودش جمع شد، مچاله و چروک مثلِ یک کاغذ باطله تویِ دستهایِ یک نویسندهیِ بیکلمه. ذهنم مرا کشاند به مدینه، به خانهیِ مادر هجدهسالهایی که مراعات حالش را نکردند، که...
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ
سلام بر تو ای مظلوم (و دارای عصمت) که حق تو را غصب کردند سلام بر تو ای ستم کشیده و مقهور دشمنان دین...
زهرا سادات "
#فاطمیه | #واعتصموا_به_چادر_بانو
زمستون من هیچ وقت، ننه سرمای گیسو سفیدِ قصههای ننجونم نبود که اولِ دیماهِ هر سال، با یه چوب دستی و یه بقچه پر از ابرهای سنگین، هِلِک و هِلِک میرسید از راه و هنوز از راه نرسیده راه به راه ابرهای سنگین ور پریدهش رو میچلوند تو زندگی آدمها و قاه قاه میخندید به شادی ابر و بادیِ مردمِ سرخوشِ اهل زمین.
البته با فاکتور گرفتن از همین یه فقره، زمستون من یه دختر دم بخت با لباس آستین پفپفی سفید بود که رَج به رَجِ گیسوی کمندش رو نرگس ردیف کرده بود و
کفشِ بلوری به پاش تَق و تَق قدم میکاشت تو دل زمینهای یخ زده و کناِر همهیِ غزلهای زیر لبیش، فوت میکرد تو استکان باریک چای و بخارش رو به جون میخرید. که تفریحش همون چلوندن ابرها و ریسه بستن قندیلها و سفید پوش کردنِ زمین بود ، عین همون ننه سرما البته با یه ورژنِ کم سن و سالتر.
البته که فرقی نداره زمستون یه پیرزن دلشاد بقچه به دست باشه یا یه دختر دم بختِ کفش بلوری.
مهم دل شاد بودنِ که الهی تو این شبهای طولانی زمستونیِ پیشرو دلهمتون شادِ شاد باشه.
زهرا سادات🌱
#لبخند_یادت_نره | #مثبت_باش
امشب یه فیلم از بچههای غزه دیدم که به معنای واقعی کلمه روحم درد کشید، روحِ روزمره زده و بی دغدغهیِ سردِ من یکباره شکست عین استکان خنکِ تو آبچکون که یکهو مواجه میشه با داغیِ آبِ سماور و یکدفعه ترک بر میداره و از وسط دو تیکه میشه...
نمیدونم چی دارم مینویسم، از زور گریه کلمات رو واضح نمیبینم. تصویر ترسیدهشون پیش رومه...
آخ از این همه مظلومیتِ توی نگاهشون...
مکروبه !
امشب یه فیلم از بچههای غزه دیدم که به معنای واقعی کلمه روحم درد کشید، روحِ روزمره زده و بی دغدغهی
اَینَ صاحِبُنا ؟
اَینَ إمامُنا ؟
اُف به تو دنیا قدر همون آب بینی بزی که حضرت امیر فرمودند؛ حقیر و پستی.
اُف به تو دنیا که جلوی چشمهایِ تو، جلوی چشمهایِ میلیون ها انسانِ ساکنِ زمینت، این همه بچه زخمی و نیمه جون و نفس بریده و بی خانواده شدن و تو صدات هم در نیومد.
این تصاویر باید دنیا رو تکون میداد، باید قلبها رو میشکافت، باید چشمها رو از تیزی اشک میسوزوند، باید خشمها رو فریاد میکرد اما جهان چشماش رو به روی مظلومیتِ کودکان غزه بسته و گوشهاش رو سفت گرفته که صدایی نشنوه.
هدایت شده از 🇮🇷🇮🇶🇱🇧خبر کــوتـاه🇾🇪🇵🇸🇮🇷
🚀6 راکت از لبنان به سمت الجلیل اشغالی شلیک شد.☄
#طوفان_الاقصی
@khabarekotahh
مکروبه !
🚀6 راکت از لبنان به سمت الجلیل اشغالی شلیک شد.☄ #طوفان_الاقصی @khabarekotahh
کاش اسرائیل هر چه زودتر تبدیل بشه به قبرستون لاشههای بوگندو و فاسد شدهی آشغالای اشغالگر صهیونیستی