eitaa logo
مکروبه !
2.1هزار دنبال‌کننده
266 عکس
22 ویدیو
1 فایل
میان لشکری از گرگ‌های درنده؛ مظلومِ مقتدریم! جان می‌دهیم اما خاک هرگز!" #زهرا_سادات #ابناء‌الحیدر آرامش: @Rakiz_1 _انتشار مطالب آزاد🌱 من: @seyedeh1
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشق خورشیدِ روزهای بعد از بارونم و اون ابرهای پنبه‌ایی سفید و درخشان که تو آسمون شفاف لم دادند؛ چون به آدم یادآوری می‌کنند، موندن هیچ روز تیره و تاریکی ابدی نیست.
خدا سهمت از روشنایی رو بهت می‌ده، حتی اگه وسطِ نقطه‌ایی از تاریکی باشی...
عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ ۚ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا ۘ وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا امید است پروردگارتان به شما رحم کند! هرگاه برگردید، ما هم بازمی‌گردیم؛ و جهنّم را برای کافران، زندان سختی قرار دادیم. | خواهیم داد
صبح باشه، نور باشه، آرامش نرم نرم با نسیم آرومی همراهی کنه و از میون حریر پرده‌ سرک بکشه تو خونه و اون وَرِ زمین یه نتانیاهوی چروک خورده و افسرده رو صندلیش تو زیر زمین تاریک و متعفن کز کرده باشه. داریم صبح قشنگتر از این؟
این خواب آروم دیشبمون، این صبح قناری‌خون امروزمون، این امنیتی که مدیون خون و غیرت شیر مردای کشورمونیم رو از ته دل برای همه‌ی مردم دنیا می‌خوام. به خصوص غزه و لبنان و یمن. الهی آمین.
بطن زندگیت، اون مَگو‌ها و درونیاتی رو که هیچ‌کس ازش خبر نداره جز "خدا" رو با ظاهرِ گل منگولی و آب و رنگ دار زندگیِ بقیه مقایسه نکن، چون اونا هم نگفتنی‌ها و رازهای خودشون با خدا رو دارن... ما از رنج‌های هم بی‌خبریم، پس برای هم خیر بخوایم نه حسادت. و أَجرِ لِلنّاسِ عَلى‌ يَدَيَّ الخَير🌱
آن‌که عهد خون با ولیِ حق می‌بند، از خون خویش دریغ نمی‌کند و از مرگ نمی‌هراسد. و سرانجام پاداش مجاهدتش شهادت است.
مکروبه !
آن‌که عهد خون با ولیِ حق می‌بند، از خون خویش دریغ نمی‌کند و از مرگ نمی‌هراسد. و سرانجام پاداش مجاهدت
آبان ماه رو دوست ندارم. بوی خون می‌ده. بوی قساوت. بوی عرق شره کرده‌ از پای کوبی و هلهله...
اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسامِ الْعارِيَةِ فِي الْفَلَواتِ، تَنْهَشُهَا الذِّئابُ الْعادِياتُ، وَتَخْتَلِفُ إِلَيْهَا السِّباعُ الضَّارِياتُ... سلام بر بدن ‏هايى كه بدون پوشش در بيابان ‏ها افتاده بودند، گرگ‏ هاى متجاوز آن‏ها را دريدند و درندگان وحشى پيرامون‏شان رفت و آمد مى‏كردند.
_وَ جهان متبرک شد به قدم‌های مطهرِ زینتِ ابوتراب🌱
15244.mp3
5.75M
يا أعداءُ مهلا كم ستندمونا أنتم من بدأتم ثمَّ فاسمعونا داحي بابِ خيبر حيدرٌ أبونا يا علي… إنّا مِن عليٍّ جيشُهُ المعظّم أبناءُ الحسينِ والحسينُ أعلَم طُلّابُ الشهادة تضحياتنا الدّم يا علي... |
مکروبه !
به مادرت غبطه خوردم عزیزکم... که اینطور زخمی و بال و پر شکسته با این سن کم برای دشمن رجز می‌خونی. دورت بگردم. لالایی شب‌ و روز پسرم رو پیدا کردم.
ما از امید نوشتیم و تمام کلماتمان جوانه زدند.
مطمئنم خدایی که برای هدایتِ فرعونی که تهِ تهِ تاریکی‌هاست؛ نور می‌فرسته که برایِ هدایت بدترین بنده‌ش بهترین بنده‌ش حضرت موسی رو می‌فرسته؛ تو رو رها نکرده... پس نا امید نباش؛ إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدينِ🌱 زهرا سادات"
ساعت‌ها‌ی آخر روز، آفتاب می‌‌نشیند روی پنجره. نور، جاده‌‌ی باریکی می‌شود. کش می‌آید روی دیوار‌. کم کم سایه‌ها از تار‌و پود‌ پرده شکل می‌گیرند. چرخ دوزیِ گل‌های‌ رویش می‌شوند ساقه‌ها و شاخه‌های پیچ خورده‌‌‌ی روییده‌ در انتهای یک جاده‌ی نورانی. آفتاب که غروب می‌کند. به همان سرعتِ ایجاد، محو می‌شوند. انگار که هیچ وقت نبودند.
مکروبه !
ساعت‌ها‌ی آخر روز، آفتاب می‌‌نشیند روی پنجره. نور، جاده‌‌ی باریکی می‌شود. کش می‌آید روی دیوار‌. کم
مثل دنیا، مثل تعلقات رنگینی که سفت توی بغل گرفتیم. و فراموش می‌کنیم که فانی اند. و قراره یک روز محو شن...
_به قول مولا امیر مومنان:🌱 لا يَغُرَّنَّكُم ما أصبَحَ فيهِ أهلُ الغُرورِ، فَإِنَّما هُوَ ظِلٌّ مَمدودٌ إلی أجَلٍ مَعدودٍ. زنهار كه برخورداری فریب خوردگان [دنیا] شما را نفریبد؛ زیرا آن همه، در حقیقت، سایه ای است كه تا مدّتی محدود ادامه می یابد.
هدایت شده از مکروبه !
مامان‌ها همیشه واسطه‌یِ رفع و رجوع خرابکاری‌هایِ بچه‌هاشونن. یا اُمَّاه، یا فاطِمَهَ الزَّهْراَّء! بازهم مادری کن برایِ دختری که خودِ آلوده‌ش رو به دامنِ مهربونیت‌ دخیل زده تا یه نیم نگاه‌ خرجِ کوله بارِ سنگینِ سیاهی‌هاش کنی‌ و برایِ سفید شدنشون دعایِ اللهم بیض وجهه بخونی💔 یا اُمَّاه، یا فاطِمَهَ الزَّهْراَّء اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللّهِ... -زهرا سادات🌱
_یادداشتی برای کتابِ "سنگ" باید اسم کتاب را بگذارم کتابی که جان کندم تا بخوانمش. از همان اول بسم الله، از همان خطِ اول که گفت: «من حسین را کشتم. بعد از تیری که به صورتش پرتاب کردم، در همه‌ی نیزه‌هایی که به پهلویش پرتاب شد، در همه‌ی شمشیر‌هایی که به فرقش فرود آمد، در همه سنگ‌هایی که به پیشانی‌اش خورد، شریک بودم». خواندن این همه سیاهی دل می‌خواست. نوشتنش بیشتر! کلمات چنگ می‌زنند به قلب آدم. شیون می‌کشند، روضه می‌خوانند و خطشان گم می‌شود در سیاهی، در صدای قهقهه‌ایی مستانه میانه‌ی لرزیدن پوست دف‌ها، در جیرینگ جیرینگ خلخال، صدای النگوهایی که تا آرنج روی هم ریخته، صدای کوفتن پتک بر سندان و بوی عرق، بوی شراب کهنه از سبوهای خانه‌ی رقاصه‌ایی در دمشق. خواندن از عاشورا سخت است. از زبان دشمن اهل بیت سخت‌تر. ساعت‌ها طول کشید تا اثر این همه سیاهی متعفن از کامم پاک شود‌. یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلی جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ‌و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِی السَّمواتِ عَلی جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ...
از خلوتی راهِ سعادت نهراسید... _نهج‌البلاغه خطبه‌۲۰۱🌱