▪️ #صفر 💠▪️ورود کاروان اسرا آل الله علیهم السلام به شام 🔹در كتاب بحارالأنوار آمده كه سهل بن سعد گويد:به بيت المقدس مى‌رفتم كه در بين راه به شهر شام رسيدم به شهرى رسيدم كه نهرها در آن جارى بود،درختان زيادى داشت و چهارپايان اصيل و لباس‌ها و ديباج فراوان داشت و آنان شادمان و خوشحال بودند و در نزد آنان زنانى بودند كه طبل و دف مى‌زدند.با خودم گفتم:براى اهل شام عيدى بوده كه ما آنرا نمى‌شناسيم؛گروهى را ديدم كه با يكديگر صحبت مى‌كردند. گفتم:اى جماعت،شما در دمشق عيدى داريد كه ما آنرا نمى‌شناسيم‌؟گفتند:اى پيرمرد گويا تو غريبه هستى‌؟گفتم:ارى من سهل بن سعد هستم كه پیامبر را ديده ام. گفتند:اى سهل اينكه از آسمان خون نمى‌بارد و زمين اهلش را نمى‌بلعد،تو را به عجب وانمى دارد؟گفتم:مگر چه شده‌؟گفتند:اين سر حسين است از خاندان محمد صلی الله علیه و آله كه از عراق مى‌آيد. ▪️گفتم:واعجبا،سر حسين را آورده اند و مردم شادى مى‌كنند؟!از كدام در وارد شد؟به درى اشاره كردند كه به آن دروازه ساعات مى‌گفتند.گويد:در اين ميان آنجا بودم و مى‌ديدم كه هركس چيزى مى‌گويد در اين هنگام سوارى ديديم كه در دستش پرچمى با نيزه دارد كه بر آن سرى است كه صورتش از همه مردم به رسول خدا شبيه تر است و در پشت او زنانى را ديدم كه روپوش ندارند.به اولين آنها نزديك شدم و گفتم:اى خواهرم تو كيستى‌؟ ◾️گفت:من سكينه دختر حسينم.به او گفتم:آيا تو تقاضائى از من ندارى‌؟من سهل بن سعد هستم از كسانى كه جدّت را ديده است و حديثش را شنيده است.گفت:اى سهل به حمل كننده اين سر بگو كه سر را در مقابل ما حركت دهد تا مردم به ديدن آن مشغول شوند و به زنان حرم رسول الله نگاه نكنند. سهل گويد:به حامل سر نزديك شدم و به او گفتم آيا خواسته مرا برآورده مى‌سازى تا چهارصد دينار به تو بدهم‌؟گفت:حاجتت چيست‌؟گفتم:سر را به جلوى زنان حرم ببر.پس اين كار را انجام داد و آنچه به او وعده داده بودم به وى دادم(در بعضی نسخ آمده که نیزه دار نپذیرفت). سر را در ظرفى گذاشتند و نزد يزيد بردند و من هم با آنها داخل شدم.يزيد بر تختى نشسته بود و تاجى با آويزهاى درّ و ياقوت بر سر داشت و جمعى از بزرگان قريش در ركابش بودند،حامل سر حسين علیه السلام وارد شد و در حاليكه مى‌سرود: بار كن از سيم و زر و شترانم قاتل شاهنشه دو جهانم قاتل آنیكه باب و مام گرامش مهتر خلقند در زمين و زمانم ▪️يزيد گفت:اگر مى‌دانستى كه او ۰بهترين مردم است چرا او را كشتى‌؟گفت:به اميد جايزه تو.دستور داد گردنش را بزنند و سرش را جدا كرد و سر حسين را در طبقى از طلا گذارد و مى‌گفت:كار را چطور ديدى‌اى حسين‌؟! سهل گوید: با من همراهى،مسيحى بود كه مى‌خواست به بيت المقدس برود و او زير لباسش شمشيرى بسته بود،خداوند پرده‌ها را از چشم او برداشت و شنيد كه سر حسين علیه السلام قرآن مى‌خواند و مى‌گويد: (وَ لا تَحْسَبَنَّ‌ اللّهَ‌ غافِلاً عَمّا يَعْمَلُ‌ الظّالِمُونَ‌) و او سعادتمند شد و گفت:اشهدأن لااله الا الله وحده لاشريك له و أنّ‌ محمّداً عبده و رسوله.سپس شمشيرش را كشيد و با آن بر قوم حمله كرد و درحاليكه مى‌گريست شمشير مى‌زد و جماعتى زياد از آنان را كشت و بر او حمله ور شدند و او را كشتند،خداوند رحمتش كند.ام كلثوم خواهر زينب سلام الله علیها گفت:اين فريادها و صداها چه بود؟حكايت را براى او گفتم. ▪️پس گفت:واعجبا،مسيحيان به دين اسلام مى‌گروند و امّت محمّد صلی الله علیه و آله كه گمان مى‌كنند بر دين محمّد هستند،فرزندان او را مى‌كشند و به حريمش تجاوز مى‌كنند ولى عاقبت از آنِ‌ متّقين است. 📚بحارالانوار، ج 45، ص 127 ناسخ التواريخ نقل از مناقب ص 349 منتهی الامال، ج 1 ، ص 308 الی 318 مقتل الحسین مقرم امالى شيخ صدوق - صفحه 26 قدرت اشک بر حسین علیه السلام ص 363 https://eitaa.com/hazrat_khadige

شب اول دهه اول صفر ۱۴۴۴ مروری بر کتاب کامل الزیارات. جلسه ۱۱ موضوع: تاثیرات #اخلاقی #اجتماعی زیارت امام حسین علیه‌السلام 🔷روز اول ماه #صفر روز عزاء آل الله. 🔶دو روش مطالعه‌ی #احادیث. 🔷فوائد مطالعه‌ی #عناوین و فهرست‌های کتب حدیثی. 🔶وسعت #معانی احادیث و محدودیت اذهان بشری. 🔷امکان دسته بندی جدید #احادیث. 🔶معارف حسینی راه حل بحران‌های امنیتی #اجتماعی است. 🔷زائر در در زیارت امام حسین از هر جهت #رشد می‌کند. 🔶دوستان امام حسین هرگز #مایوس نمی‌شوند. 🔷تاثیر اعتقادات در #اخلاق و امور اجتماعی روز. @eqbalnia