eitaa logo
مکتب ام ابیها سلام الله علیها
707 دنبال‌کننده
40.6هزار عکس
48.6هزار ویدیو
2هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃کمک کار بندگی ام واجب‌تر از یاد خدا، چه واجبی وجود دارد؟ هیچ. نتیجۀ غفلت از یاد خدا چیست؟ ورود در حلقۀ بهائم و سقوط در درک اسفل. می‌شود بدون یاد تو،‌ به یاد خدا بود؟ هرگز. پس چه شد که یاد تو در هندسۀ فکر ما، در زاویه‌ای قرار گرفت که هم‌ردیف مستحبات حاشیه‌ای شد؟ نمی‌دانم. می‌خواهم برگردم به یاد تو و در هندسۀ فکرم تو را در مرکز همۀ عبادت‌هایم قرار دهم. آیا بدون امداد تو می‌توانم؟ نه. آیا تو امدادم می‌کنی؟ یقین دارم که آری. پس به امید امداد تو امشب سر به بالین می‌گذارم. شبت بخیر کمک‌کار بندگی‌ام! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃دست خدا معلوم است که گاهی خودت دستی به دلم می‌کشی تا تنگ بودن دنیا را خوب بفهمم. قدر این فرصت‌ها را خوب می‌دانم. اگر حس گاه به گاهِ من به زندان بودن دنیا نباشد، همۀ وجودم در باتلاق خطرناکش فرو می‌رود. «دنیا برای ماندن نیست» همیشه برایم یک شعار بود؛ ولی وقتی تو دستی به روی دلم می‌کشی، می‌شود حقیقتی که با سلّول‌های بدنم درکش می‌کنم. چه قدر خوبی و چه اندازه مهربان که نمی‌گذاری دنیا را مقصد خویش کنم. دنیا وقتی که مقصد می‌شود، بی‌رحم می‌شود؛ بی‌رحم‌تر از آنی که در خیال بگنجد. دنیای مقصد شده، کاری می‌کند که آدم حتّی دستش به روی فاطمه بلند شود. دنیایی که مقصد می‌شود، کاری می‌کند که آدم فاطمه را بکشد. چه قدر این دنیا تهوّع‌آور است. می‌دانم که خودت حواست هست؛ ولی دوست دارم التماس کنم و بگویم هر چه قدر هم که بد شدم، دست کشیدن به روی دلم را رها نکن. شبت بخیر دست خدا! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃مولای من ولایت نه شعر است و نه شعاری تو خالی ولایت، متن و جان و روح زندگی است. در بارۀ زندگی می‌شود شعر سرود ولی با شعر نمی‌شود زندگی کرد. در بارۀ زندگی می‌شود شعار داد ولی با شعار نمی‌شود زندگی کرد. با ولایت باید زندگی کرد چه شعری در باره‌اش بسراییم یا نه و چه شعاری برایش سر بدهیم یا نه. ما ولایت را در شعر و شعار خلاصه کردیم که این قدر راحت داد ولایت سر می‌دهیم. اگر بنا باشد با ولایت زندگی کنیم حتّی از آوردن نامش هم اِبا خواهیم کرد. عید غدیر است و من امسال غرق در شرمم حتّی بیشتر از آن که احساس شادی کنم. دوستم به من فهماند که بیش از آن که در بند ولایت باشم ولایت را در بند خواسته‌هایم کرده بودم. طوری آن را معنا می‌کردم که توجیه‌گر زندگی‌ام باشد ولی دوستم طوری زندگی می‌کند که تو می‌خواهی و این، همان معنای با ولایت زندگی کردن است: امر آنچه تو فرمایی، حکم آنچه تو بنمایی. خوش به حال کسانی که در عید غدیر هم جشن ولایت علی علیه السلام را می‌گیرند و هم در شادی ولایتمداری خویش غرق‌اند! اگر غدیر دیگری آمد و من هم زنده بودم کمکم کن که تا جشن ولایتمداری‌ام را بگیرم. شبت بخیر مولای من! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃ذخیره خدا خوش به حال هر کسی که مبلّغ توست! من هم می‌خواهم مبلغ تو باشم. قبول می‌کنی آقا؟! دوست دارم از تو تبلیغ کنم. می‌خواهم فریاد بزنم و به همه بگویم که هر چه خدا به ما نعمت می‌دهد، صدقه‌سر توست. تو اگر نباشی، زمین نخواهد بود،‌ زمان متوقف،‌ آسمان آوار و دریاها خشک خواهد شد. اگر زمین بر مدار زمان می‌چرخد و آسمان بر سر ما سایه افکنده است، برای آن است که تو روی زمین زندگی می‌کنی و زیر آسمان راه می‌روی. می‌خواهم از تو طوری تبلیغ کنم تا همه در هر نفسی که می‌کشند و در هر قدمی که روی زمین می‌گذارند، خودشان را زیر بار دِین تو ببینند. اگر مردم خودشان را مدیون تو بدانند، لحظه‌ای زبانشان از دعا کردن برای آمدنت باز نمی‌ایستد. شبت بخیر ذخیرۀ خدا! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
تبلیغات این روزها که در در و دیوار نقش بسته و در قاب‌های رسانه‌ها جا خوش کرده، کارش شده سوزاندن دل من. چه کسی مبلغ توست و برای تبلیغ تو چه کار می‌کند؟ چرا با این که هزار و اندی سال از عمرت می‌گذرد، هنوز هم خیلی‌ها تو را نمی‌شناسند؟ اگر به اندازۀ درصدی از این همه تبلیغی که این روزها می‌بینم، برای تو تبلیغ شده بود، کسی بود که روی زمین زندگی کند و تو را نشناسد؟ پس ما در غربت تو در رتبۀ اول اتهامیم. حالا می‌شود از غربت تو نالید و بانیان غربت تو را نفرین کرد؟ آیا این نفرین به خودمان بر نمی‌گردد؟ خدا کند روزی بیاید که ما از یکدیگر برای تبلیغ تو پیشی بگیریم. به گمانم از آن روز تا روز ظهور تو فاصله‌ای نباشد. شبت بخیر امام غریب! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃رحمت واسعه آقا! حسین به دنبال زهیر رفت و زهیر را نه فقط در جایگاه سرباز که او را فرمانده میمنۀ لشکر خویش کرد. فرمانده میسره کیست،‌ حبیب بن مظاهر. یعنی می‌شود این قدر امید بست که کسی در راه به تو ملحق شود، اما در نوک لشکر تو، همدوش دوست دوران کودکی و یار باوفای زندگی‌ات فرماندهی کند؟ وقتی آدم به زهیر فکر می‌کند، دنیایی از امید و بهجت وجودش را فرا می‌گیرد. وای خدای من! می‌شود فراری، فرمانده شود،‌ آن هم با کمترین فاصله میان فراری بودن و فرمانده شدنش. آقا! مرا ببخش اگر حتی لحظه‌ای از رحمت تو ناامید شدم، حتی لحظه‌ای! شبت بخیر رحمت واسعه! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃دل‌خوشی همیشگی‌ام کاش یکی از موکب‌هایی را که برای استراحت در آن می‌نشینی ، می‌شناختم. آن وقت از همان ابتدایی که زائران، راه کربلا را در پیش می‌گیرند، می‌رفتم به پای صاحب موکب می‌افتادم تا قبول کند خادم موکبش شوم. شب تا صبح و صبح تا شب، پلک‌هایم را روی هم نمی‌گذاشتم. هر زائری که می‌آمد، جانم را اگر می‌خواست فدایش می‌کردم. کسی جز لبخند از من نمی‌دید و حتی نمی‌گذاشتم گردی از خستگی رو صورتم بنشیند. تا لحظۀ آخر هم در موکب می‌ماندم. شاید تو آخرین زائر بودی! حتی اگر تو می‌آمدی و می‌رفتی و نمی‌شناختمت، باز هم با همۀ وجودم سرمست بودم، چون یقین داشتم که یکی از زائرانی که خدمتش کرده‌ام، تو بوده‌ای. آقا! حالا می‌شود یکی از موکب‌هایی را که می‌خواهی نورانی کنی به حضورت، به من نشان بدهی؟! شبت بخیر دل‌خوشی همیشگی‌ام! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃 امام زیبایی ها امشب سالگرد اولین شبی است که بار امامت را بر دوش گرفتی و سالگرد اولین شبی که ما شدیم مأموم تو. در این سال‌های طولانی تو امام خوبی بودی برای ما ولی شرمنده که ما مأموم خوبی نشدیم برای تو. تو مأمن ما شدی ولی ما مؤمنِ تو نشدیم. سفرۀ دردهای ما همیشه پیش تو باز بود ولی گوش شنوایی نداشتیم برای شنیدن دردهای تو. غصه که داشتیم تو به یادمان می‌آمدی غصه‌ها که می‌رفتند شاد که می‌شدیم تو هم از یاد می‌رفتی. ما تو را کنارِ نداشته‌هایمان می‌دیدیم. داشته‌هایمان را که نگاه می‌کردیم تو را فراموش می‌کردیم و چرا یادم نمی‌آید زمانی را که تو را بزرگ‌ترین داشتۀ خویش بدانیم؟ و بیشتر یادم نمی‌آید زمانی را که تو را تنها داشتۀ خویش بدانیم. شب‌هایی که این طور نگاهم به زشتی‌هایم خیره می‌شود شرم رخصت نمی‌دهد که التماس کنم شب بخیر بگویی به من. شبت بخیر امام زیبایی‌ها! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃گل همیشه بهارم فصل پاییز آمده و آرام آرام برگ‌های زرد روی زمین می‌ریزند و موسیقی برگ‌های خشک مهمان کوچه‌هایمان می‌شود. اما من خانۀ تو را در خیالم همیشه‌بهار تصور کرده‌ام. مگر می‌شود پاییز قدرت زرد کردن درخت‌های خانه و محله‌تان را داشته باشد؟! تو با هر بار نگاهی که به درخت‌های خانه‌ات می‌کنی، هزاران بهار را در شاخ و برگ درخت‌ها می‌دمی و هر بار نفس کشیدن در محله‌تان، یک روزگار زندگی می‌بخشد به درخت‌ها. اصلاً پاییز به محلۀ شما که می‌رسد، رنگ بهار می‌گیرد. زرد شده‌ام و از نا افتاده‌ام، خشک شده‌ام و در حال شکستنم. آقا! برای یک نفس هم که شده، می‌شود به من اجازۀ‌ قدم زدن در کوچه‌تان را بدهی؟! شبت بخیر گل همیشه بهارم! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🌃 | شبت بخیر جلای دل‌ها! ❄️در زمستان برف که می‌بارد، روی پشت بام خانۀ خیالی من برف نمی‌نشیند. اهالی خانه، صبح تا شب در فراق تو آه می‌کشند. ❄️داغی که فراق تو بر بال این آه‌ها نشانده، وقتی که به سقف می‌رسند، چنان حرارتی به سقف می‌دهند که خورشید در تابستان نمی‌تواند این گونه سقف خانه‌ام را گرم کند. ❄️آقا! اهالی خانۀ خیالی‌ام با هر بازدمی، آه می‌کشند در فراق روی تو. آه کشیدن ما همان نفس کشیدن ماست. ما به آه‌هایی که از عمق سینه برای تو می‌کشیم، دل بسته‌ایم. این آه‌ها عبادت علی الدوام اهل خانه است. ❄️برای تک تک این آه‌ها قصد قربت می‌کنیم. دائم الوضو بودن ما برای این است که هر نفَس در حال عبادتیم. چقدر عبادت آه کشیدن برای تو به دل می‌نشیند و به روح جلا می‌دهد. ❄️شبت بخیر جلای دل‌ها! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🌃 | شبت بخیر نور شبانه‌روز من! ❄️در خانۀ خیالی از خواب که بیدار می‌شویم،‌ قبل از هر چیز به تو سلام می‌دهیم. ما یقین داریم که تو جواب سلام‌مان را می‌دهی و می‌دانیم یک روز جوابت را با گوش سرمان خواهیم شنید. ❄️این سلام از همان اولین لحظۀ بیداری تا آخر شب، مایۀ سلامت جان‌مان می‌شود و خودمان را با سلامی که به تو می‌دهیم در حصار نگاه تو محفوظ می‌بینیم. ❄️راستی در این خانه حواسمان هست که سحرها خواب نباشیم، چون می‌دانیم که تو هم وقت سحر بیداری و در حال مناجات. ما امید داریم یک بار هم که شده،‌ صدای نجوای تو با خدا را بشنویم، و هر سحر به همین امید بیدار می‌شویم. ❄️سحرهای خانۀ خیالی از بس که به یاد تو منوّر است، روشن‌ترین لحظه‌های شبانه روز است. ❄️شبت بخیر نور شبانه‌روز من! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🌃 | شبت بخیر تفسیر قرآن خدا! ❄️در دورهمی‌های قرآنی در خانۀ خیالی، آیه‌های کتاب خدا را که می‌خوانیم، در لابلای آیه‌ها صدای تو در گوش‌مان می‌پیچد. سرمستی ما در هنگام تلاوت قرآن برای همین شراب طهور صدایی است که از جام حنجرۀ تو در گوش ما می‌ریزد. ❄️به آیه‌های رحمت که می‌رسیم، هیجان صدایت به قدری بهجت‌آفرین می‌شود که دوست داریم فریاد مستی سر بدهیم. به آیه‌های عذاب که می‌رسیم، خوفِ تنیده در نوایت، لرزه می‌اندازد در بندبند وجودمان و به آیه‌های مناجاتی که می‌رسیم، لحن التماس‌آلودت ادب درخواست از خدا را به ما می‌آموزد. آیه‌های وعدۀ خدا چنان موج صدایت را آرام می‌کند که ما به ساحل آرامش می‌رسیم و آیه‌های تهدید، چنان طوفانی‌ات می‌کند که موج‌های بلندش روی سر ما فرود می‌آید. ❄️آقا! ما در خانۀ خیالی با قرآنی که با صدای تو می‌خوانیم زندگی می‌کنیم. قرآن خواندن وقتی به زندگی با قرآن می‌رسد، هر کجای زمین که باشیم می‌شود بهشت خدا. ❄️شبت بخیر تفسیر قرآن خدا! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯