🌸🍃🌸🍃
زینب کبری علیها السلام قهرمان کربلا و مثل اعلای ایمان و عمل ، داستان عجیبی را از همسرش عبد اللّٰه بن جعفر به این مضمون نقل می کند که عبد اللّٰه گفت : من از سفری باز می گشتم در حال خستگی به نزدیک قریه ای رسیدم ، باغی سرسبز و خرّم در بیرون آن قریه بود ، پیش خود گفتم بروم از صاحب باغ اجازه بگیرم تا اندک زمانی از خستگی راه بیاسایم .
کنار در ایستادم و سلام کردم ، غلام سیاه نزدیک من آمد و با محبت مرا به درون باغ دعوت کرد ، من بدون این که خود را معرفی کنم وارد باغ شدم . او گفت : من مالک باغ نیستم ، مالک باغ در قریه است ولی این اجازه را دارم که عزیزی چون شما را بپذیرم . میان باغ رفتم و نقطه ای را برای استراحت در نظر گرفتم ، نزدیک ظهر بود ، غلام سفره نانش را باز کرد ، تا خواست بسم اللّٰه بگوید و لقمه اوّل را از سفره بردارد ، سگی وارد باغ شد ، از خوردن باز ایستاد ، در چهره سگ دقت کرد ، او را گرسنه یافت ، یک قرص نان نزد سگ گذاشت و سگ هم با حرص هرچه تمام تر خورد ، قرص دوم و سوم را هم به سگ داد ، وقتی خیالش از سیر شدن سگ آسوده شد ، سفره خالی را جمع کرد و در گوشه ای گذاشت .
به او گفتم : خود غذا نمی خوری ؟ گفت : ندارم ، جیره ام در روز همین سه قرص نان است . گفتم : چرا همه آن را به این سگ دادی ؟ گفت : قریه ما سگ ندارد ، این سگ از جای دیگر به این باغ آمد و معلوم بود خیلی گرسنه است و من تحمل گرسنگی این مهمان ناخوانده زبان بسته را نداشتم . گفتم : پس با گرسنگی خود چه می کنی ؟ گفت : با صبر و حوصله روز را به شب می آورم !
عبد اللّٰه گفت : من از کرامت و اخلاق و مهرورزی و برخوردش با سگی که از جای دیگر آمده بود شگفت زده شدم ، پس از استراحت به قریه رفتم و سراغ صاحب باغ را گرفتم . وقتی او را یافتم خود را معرفی کردم که من عبد اللّٰه بن جعفر داماد امیر المؤمنین(علیه السلام) هستم . گفت : فدای قدمت ، و به من اصرار ورزید که به خانه اش بروم . گفتم : مسافرم و برای رفتن عجله دارم ، آمده ام باغ تو را بخرم . گفت : شما که زندگی و کارت در مدینه است ، این باغ را برای چه می خواهی ؟ جریان را به او گفتم و پس از اصرار زیاد باغ را خریدم . گفتم : غلام را هم به من بفروش . غلام را هم فروخت . به باغ برگشتم و به غلام گفتم : تو را و باغ را از مالکت خریدم و تو را در راه خدا آزاد کردم و باغ را نیز به تو بخشیدم !
#منبع:
مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان ۱۷۲
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
⚫️⚫️🕊⚫️⚫️🕊⚫️⚫️🕊⚫️⚫️
❣﷽❣
#معرفی_یاران_امام_حسین (علیه السلام)📜
#یار_چهاردهم
و
#یار_پانزدهم💕
و
#یار_شانزدهم💕
💜 #جوینبنمالک💜
🌹جوین بن مالك: او شیعه و در میان قبیله بنى تمیم بوده است، و با آنان براى جنگ با امام حسین (علیه السلام) بیرون آمد! و چون ابن سعد شرط هاى امام را نپذیرفت، او نیز همانند گروه دیگرى دست از سپاهیان كوفه كشیده و شب هنگام به سوى اردوى امام كوچ كرد.
💫[تعدادى از سپاه عمر بن سعد كه در حدود سى نفر بودند شب عاشورا به امام حسین (علیه السلام)پیوستند.]💫
📗ابصار العین، 113
💚 #سعدبنحارث💚
💛 #ابوالحتوفبنحارث💛
سعد بن حارث، ابو الحتوف بن حارث:
🌺این دو برادر با عمر بن سعد به كربلا آمده بودند، و چون روز عاشورا شد و امام حسین علیه السلام ندا می كرد: «الا من ناصر ینصرنا» و زنان و كودكان با شنیدن صداى امام علیه السلام شیون مى كردند، از دیدن این منظره، تاب نیاوردند و شمشیر به روى سپاه كوفه و دشمنان امام حسین علیه السلام كشیدند و آنقدر مبارزه خود را ادامه دادند تا شهید شدند.
✍برخى نوشته اند كه: این دو برادر در لحظات آخرین امام و پس از شهادت اصحاب به فیض شهادت نائل آمدند.
✨【سعدبن حارث بن سلمه انصارى و برادرش ابو الحتوف هر دو از محكمه(خوارج) بودند و با عمر بن سعد براى جنگ با حسین به كربلا آمده بودند، بعد از ظهر روز عاشورا هنگامى كه یاران امام شهید و تنها سوید بن عمرو و بشر عمرو حضرمى با امام (علیه السلام) باقیمانده بودند و صداى زنان و كودكان از آل رسول را شنیده گفتند: «لاحكم الا لله ولا طاعة لمن عصاه»؛ این حسین پسر دختر پیامبر است و ما امید شفاعت جد او را روز قیامت داریم پس چگونه با او محاربه كنیم؟ لذا به یاران امام حسین (علیه السلام) پیوستند #منبع📗وسیلة الدارین 149】✨
📕مقتل الحسین، مقرم 240.
📒ابصار العین، 94.
#ادامه_دارد....
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
⚫️⚫️🕊⚫️⚫️🕊⚫️⚫️🕊⚫️⚫️
🌹
🟢 #منبع علم #ائمه علیهم السلام چیست؟
🔰 همانطور که استاد بزرگوار ما علامه طباطبایی مدّظلّه العالی در ذیل آیه ۳ سوره آل عمران میفرمایند از غرر احادیث است.
🔆 از علی علیه السلام پرسش شد: «هَلْ عِنْدَکمْ شَی ءٌ مِنَ الْوَحْی»؟ آیا به شما اهل بیت وحی نازل میشود؟ فرمود: «لا وَالَّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسْمَةَ»، نه، قسم به آن که دانه را شکافت و آدمی را آفرید «الّا انْ یعْطِی اللهُ عَبْداً فَهْماً فی کتابِهِ» مگر آنکه خداوند بندهای را مورد عنایت قرار دهد و فهم قرآن نصیب او گردد.
💯از این جمله پیداست که علی علیه السلام علم جوشان و فراوان و حیرتانگیز خود را تنها از دولت قرآن و چشمه پر فیض قرآن دارد؛ این معنویت قرآن است که از باطن و ملکوت بر دل پاک علی(علیه السلام) سرازیر شده است.
📚 استاد شهید مرتضی مطهری، شش مقاله، مقاله الهامی از شیخالطائفه، ص۲۳۲
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯