♨️عفیف بودن خیلی ساده است ...
♨️وقتی مردی عفیف باشد،...
🔺نوع پوشش و آرایش فروشنده ی مغازه اش برایش اهمیت دارد.... و تیراژ فروش جنسش را با نمایش فروشنده ی مغازه اش ،بالا نمیبرد‼️
🔺مرد عفیف راضی نمیشود دیرهنگام،کارگر زن،بدون سرویس از محل کارش به خانه برود ‼️
🔺تولیدی لباسش و مدلهای آن بر اساس مراعات حجاب و عفاف است ...
مردانه ها و زنانه های عفیف ،می دوزد و میفروشد‼️
حتی حواسش به بارگزاری عکس مدلها در ڪانال عرضهی لباسهایش هست که شٵن بانوان حفظ شود...
🔺 وقتی مردی عفیف باشد،
خیلی راحت وارد واگن بانوان در مترو نمیشود،،،،
🔺حتی نوع نشستنش روی صندلی عقب تاکسی وقتی بانویی کنارش است،عفیفانه و همراه حجب و حیاست...
#تولیدی_کامل
#عفت_مرد #عفاف #غیرت #آقایان
#مادرم
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@madar_am
┗━━━🍂
📹 صبور و بصیر
🔻حضرت آیت الله خامنه ای: قبل از حرکت به کربلا، بزرگانى مثل ابنعبّاس و ابنجعفر و چهرههاى نامدار صدر اسلام که ادّعاى فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگى داشتند، گیج شدند، نفهمیدند چهکار باید بکنند.
🔻#زینب_کبری گیج نشد، فهمید که باید این راه را برود...
۱۳۷۰/۰۸/۲۲
#مادرم
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@madar_am
┗━━━🍂
نون سنگک
🔹مامان صدا زد: امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر.
🔸اصلاً حوصله نداشتم، گفتم: من که پریروز نون گرفتم.
🔹مامان گفت: خب، دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان نون نداریم.
🔸گفتم: چرا سنگک، مگه لواش چه عیبی داره؟
🔹مامان گفت: میدونی که بابا نون لواش دوست نداره.
🔸گفتم: صف سنگک شلوغه. اگه نون میخواید لواش میخرم.
🔹مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت: بس کن، تنبلی نکن مامان، حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا.
🔸این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شسته بودم، داد زدم: من اصلاً نونوایی نمیرم. هر کاری میخوای بکن!
🔹داشتم فکر میکردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک میکنم باز هم باید این حرف و کنایهها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون، برنج درسته کنه. اینطوری بهترم هست.
🔸با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی میافتم رو دنده لج و اصلا قبول نمیکنم اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ۱۰ کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خستهاش کرده بود. اصلاً حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی.
🔹راستش پشیمون شدم. هنوز فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمیکرد. سعی کردم خودم رو بزنم به بیخیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصابم خرد بود.
🔸یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم، صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود.
🔹دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خرد میکرد.
نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که میاومدم تصادف شده و مردم میگفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود.
🔸گفتم: نفهمیدی کی بود؟
🔹گفت: من اصلاً جلو نرفتم.
🔸دیگه خیلی نگران شدم. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود.
🔹دلم نمیخواست قبول کنم تصادفی که خواهرم میگفت به مامان ربط داره. تو راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم.
🔸وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که میگفت: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟
🔹تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم: الهی شکر و با خودم گفتم: قولهایی که به خودت دادی یادت نره!
🔰پدر و مادر از جمله اون نعمتهایی هستند كه دومی ندارند پس تا هستند قدرشون رو بدونيم!
افسوسِ بعد از اونها هيچ دردی رو دوا نمیكنه؛
نه برای ما، نه برای اونها...
🌹
🎀
#گزارش
#بینالملل
🔻معلم محجبه انگلیسی می گوید #حجاب باعث می شود بر اساس ظاهر قضاوت نشویم
🔻"سارا" معلم مسلمانی که در خانوادهای انگلیسی که در سال ۱۹۷۱ مسلمان شده بودند متولد شده از دلایلش برای انتخاب حجاب اسلامی صحبت می کنه
🔻"سارا" میگه وقتی می خواستم تدریس رو شروع کنم فکر می کردم دانش آموزان مدام از من درمورد پوششم سوال می کنن اما اینطوری نشد و دانش آموزانم من رو با همین ظاهر دوست داشتند
🔻مادربزرگ "سارا" مسلمان نیست و به سارا و خانوادش توصیه می کنه با حجاب بیرون نرم چون انگشت نما میشن و بیشتر جلب توجه می کنن.مادر سارا یک بار با مادرش بیرون رفت و به اون نشون داد که مردم خیلی عادی برخورد می کنن باهاش
📌این همه مدهای عجیب و غریب وجود داره اما با اعتماد به نفس کامل از اونها استفاده می کنند ولی به پوشش اسلامی که می رسه همه نگران میشن و میخوان افراد رو از داشتنش منع کنن
🌐منبع:https://www.mylondon.news/news/west-london-news/wearing-hijab-means-can-step-21309643
#مادرم
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@madar_am
┗━━━🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💭رسالت هنر همین است...
در قسمت سی و دوم سریال گاندو شاهد برگزاری یک جلسه ی فعالان حقوق زنان بودیم که به یاری جاسوس شارلوت والر برگزار شده بود تا اهداف سند ۲۰۳۰ را که نتوانستند به مدارس بکشانند در جای دیگر پیاده کنند ، حرمت خانواده و تقدس مادر را زیر سوال بردند و به تمسخر گرفتند، نعمت و برکت خدا را انگل نامیدند،
اما نقطه ی مقابل در قسمت سی و چهارم سکانس {سلام بابا محمد}
عطیه زنی تحصیل کرده و مسلط به چندین زبان خارجی و کارمند وزارت امور خارجه، در ایران درست در بطن جامعه و یک همسر و یک مادر دقیقا بر خلاف حرفی که زن را برای آشپزخانه میخواهند و حرف از تقدسی که در چشمان عطیه پدیدار شد، شادی محمد برای جنینی که خدا با او شور و نشاط و طراوت رو به خانواده میبخشد.
چقدر زیبا این تقابل را به نمایش گذاشتند
باید به تمام عوامل تبریک گفت دقیق و حساب شده، رسالت هنر همین است...
✍ محدثه سادات
#گاندو
#مادرم
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@madar_am
┗━━━🍂
❌ واکنش های به چادر خانم ساره جوانمردی در اختتامیه پارالمپیک
✍️خانم ساره جوانمردی شما با چادرتون به اختتامیه پارالمپیک قشنگی بخشیدید/مجید میرزایی
✍️تمام قد به احترامت میایستیم افتخار ایران/علیرضاگرایی
✍️چادر ساره جوانمردی>>>هرچی طلای المپیکه /حسین صارمی
✍️وقتی کیلومترها دورتر از وطن بهجای غرق شدن در مد و تقلید ؛ فرهنگ و اصالتت رو به رخ جهانیان میکشی/اسکیزوئید
✍️یه آدم ِاصیل حتی اگه کرهی مریخم بره بازم دست از عقاید و اصالتش برنمیداره/زینب فربودی
✍️ساره جوانمردی امروز تو اختتامیه پارالمپیک با لودر از روی مصی پولینژاد و المهناز الافشار رد شد/فئودور یاسروفسکی
✍️چون جواهر زیر چادر ❤️/فاطمه
✍️با افتخار زیر این پرچم چادری رو سر میکنم که همراه با عفت و نجابته.../سوگند زهرایی
✍️شهید «محمدعلی صمدی»: «خواهران گرامی! حجاب شما برتر از خون شهیدان است و دشمن پیش از آنکه از خون شهید به هراس آید، از حجاب کوبنده تو وحشت دارد/دانیال دانش
✍️بهت افتخار میکنیم بانو،سرت سلامت../مهدخت
✍️ این عکس به تنهایی زد تو دهن هر کسی که میگفت چادر محدودیت میاره .../زینب فربودی
#مادرم
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@madar_am
┗━━━🍂
این حاج خانم بزرگوار سه پسر داشتند که هر سه پسر قاری و استاد. قران بودند که اخرین پسرشون در مسابقات قرانی مالزی با بالاترین امتیاز و. با اختلاف امتیاز از نفر دوم نفر اول مسابقات قرانی مالزی شد. در همان سال جایزه حج تمتع را گرفت و. به حج مشرف شد.و در حالی که لبیک گویان به کمک مردم در منا بود به وسیله چوب باتونی که سعودیها به سرش زدند زیر دست و پای زائران منا شهیدشد
مادر این شهید دهها نوجوان پسر را در منزل خودشان به صورت رایگان تربیت قرانی و قاری کردند📖
بر اثر کرونا به فرزند شهیدش پیوست 😔
ایشان در کمال ناباوری در حالی که بهشت رضا میخواستند به خاک سپرده شوند ،نیمه شب دیشب تولیت استان قدس رضوی به صورت هدیه در خودرواق حضرت زهرا دفن شدند، این در حالی بود که از صبح که در بهشت رضا شسته شده بودند امبولانس اشتباها به بهشت رضوان ایشونو میبرن ودرست زمانی به حرم رضوی میرسندکه الله اکبر نماز میت با الله اکبر صدای اذان پسر شهیدشون در صحنهای مبارک یکی میشود😭
به نظرم اینها اتفاقی پیش نمی اید اینها فقط گوشه ای از اجر یک بانوی قرانیست که سهم به سزایی در تربیت فرزندان قرانی داشتند که این توفیقات را با میلیارها پول نمیشودخرید👌 انشاالله سر سفره رسول الله و. حضرت زهرا باشند 🤲
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
#مادرم
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@madar_am
┗━━━🍂
داستان کوتاه و آموزنده
*شرط خواستگاری*
🔹دکتري براي خواستگاري دختري رفت ولي دختر او را رد کرد و گفت به شرطي قبول ميکنم که مادرت به عروسي نيايد.
🔹آن جوان در کار خود ماند و نزد يکي از اساتيد خود رفت و با خجالت چنين گفت:
در سن يک سالگي پدرم مرد ... و مادرم برای اينکه خرج زندگيمان را تامين کند در خانه هاي مردم رخت و لباس مي شست
🔹حالا دختري که خيلي دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است
اين گذشته مادرم باعث خجالت او شده که چنین گفته
به نظرتان چکار کنم؟
🔹 استاد به او گفت: از تو خواسته اي دارم به منزل برو و دست مادرت را بشوی، فردا به نزد من بيا تا بگویم چکار کنی.
جوان به منزل رفت و اينکار را کرد، ولي با حوصله دستهاي مادرش را در حالي که اشک بر روي گونه هايش سرازير شده بود را شست.
🔹زيرا اولين بار بود که دستان مادرش را درحالي که از شدت شستن لباسهاي مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را ديد
طوري که وقتي آب را روي دستانش مي ريخت از درد به لرز مي افتاد.
پس از شستن دستانِ مادرش، نتوانست تا فردا صبر کند همان موقع به استاد خود زنگ زد و گفت:
✍️ممنونم که راه درست را به من نشان دادی. یک تار موی مادرم به دنیا می ارزد
#مادرم
┏━━🍃🌺🍃━━┓
@madar_am
┗━━━🍂