eitaa logo
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
269 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
782 ویدیو
51 فایل
--کانال رسمی متولد بهار ۱۳۷۲🌿 پیوسته به سیدالشهدا بهار ۱۳۹۵🕊️ :/ آرمان ما تشکیل جامعه انقلابی و مهدوی است! •سایت‌جهت‌آشنایی↓ http://shahiddaneshgar.ir •صفحه اینستاگرامی↓ @maktab.abbasdanshgar.ir •جهـت ارتبـاطات بیشـتر↓ @mohammadmahdi1996 @Y_akhoondi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«🌾ـ🕊» بسم‌رب‌‌‌الحسن|❁ تاڪریمی‌چون‌حسن‌بنده‌نوازی‌دارد سـآئـلی‌بردراین‌خـآنہ‌بہ‌من‌می‌آیـد... 🌾¦↫ 🕊¦↫@maktababbasdanshgar
″عاشقان پنجره باز است اذان می‌گویند″ دکلمه.m4a
1.04M
ـ﷽ـ ـ عٰاْشِقٰاْنْ وَقْتِ نَمٰاْزْ اَسْتْ اَذٰاْنْ مِيْڰُوْيَنْدْ♥️ عٰاْشِقٰاْنْ پَنْجَرِهْ بٰاْزْ اَسْتْ اَذٰاْنْ مِيْڰُوْيَنْدْ🌿 ـ 🎤:/محمدصالح علاء ـ
🔸مولا‌علی‌علیه‌السلام؛ برمسلمان‌لازم‌است‌که‌شب‌را به‌پایان‌نیاوردمگرآنکه‌آیت‌الکرسی رابخواندواگرمی‌دانستیدکه آیت‌الکرسی‌چیست‌ودرآن‌چیست، هرگز‌آن‌رارها‌نمی‌کردید...! -بحارالانوار؛ج۸۶📚
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۹۰ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش دوم محبت شهید به برادران   ...گذشت و اسم عبا
۹۱ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش دوم محبت شهید به برادران   ...با حالت ملتمسانه‌ای شروع کردم از خدا کمک خواستن و بعدش دعای توسل. دیگر نمی‌دانم چه شد. فقط به یاد دارم که وقتی به جایی از دعا رسیدم که می‌بایست از خانم فاطمۀ زهرا(سلام‌الله علیها) درخواست وساطت می‌کردم، خیلی خجالت کشیدم. ابتدا از خواندن این بند دعا منصرف شدم؛ اما با سختی این بند از دعا را خواندم و در طول خواندن تمام سعی خودم را کردم که ادب را رعایت کنم. لحظه‌ای احساس کردم دیگر هیچ باری روی دوشم نیست. سبک سبک. همۀ وجودم از گشایش خبر می‌داد. دعا تمام شد. اتفاقی افتاد که هرگز فراموش نمی‌کنم. یکی از دوستانم به من زنگ زد. بعد از احوال‌پرسی از آشنایی‌اش با شهید دانشگر گفت. بعد از خداحافظی از دوستم خیلی کنجکاو شدم که شهید را بیشتر بشناسم. چای درست کردم و توی فضای مجازی عبارت «عباس دانشگر» را جست‌وجو کردم. چند تا متن خواندم و چند تایی هم کلیپ و مستند دیدم. مستند را با دقت و کنجکاوی نگاه کردم. تحول و اتفاق خاصی در خودم احساس نکردم. کمی اندوهگین شدم... ...
مابرای آرمان هایمان ؛ آرمان ها داده ایم 💔 ⚫️مراسم اولین سالگرد شهید مدافع امنیت آرمان علی وردی 💠اجتماع نوجوانان و جوانان آرمانی 💠 🔰 سخنران : جناب آقای رائفی پور 🔹بانوای کربلایی علی پور کاوه و دیگر ذاکرین اهل بیت (س) 📌زمان: جمعه پنجم آبان از نماز مغرب و عشا 🔘مکان: فلکه دوم شهران مسجد جامع امام علی (ع)
هرگاه‌نشاط‌حاضر‌نبود، ایمان‌غایب‌است! نشـاط‌در‌سختی‌ها ولبخند‌صمیمانه‌در‌اندوه، یعنی‌اوجِ‌آغوش‌خدا...:)) استاد‌پناهیان🎙 ↜ 🌱
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه دلنشین اند ؛ آنهایی که مراقب تأثیر حرفهایشان ، بر دل مخلوقات دلبر هستند!...♥️✨ • • 🆔@maktababbasdanshgar
- از هواپیما به برج مراقبت. توے قلب شما جا هسٺ فرود بیایم یا باز باید دورتون بگردیم؟! منم جواب دادم : فعلا یڪ بار دور ما بگرد تا ببینیم دستور بعدے چیه! دلم نمی آمد خیلی اذیتش کنم. بلافاصݪه بعدش نوشتم : تشریف بیارید، قلب ما مال شماسٺ! --شهید‌حمید‌سیاهکالی‌مرادی-- 📒کتابِ‌یادت‌باشد ❤️
خورشــید سپـهر رهبــری پیدا شد احیــا گـر فقــه جعــفری پیـدا شد تبریک به مهدی عج که به عالم امشب رخســار امــام عس‍‍ــکری پیــدا شد . . . میلاد امام حسن عسکری(ع) بر ساحت مقدس حضرت حجة ابن الحسن (عج) و تمامی مسلمین مبارک باد!🌸🍃
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۹۱ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش دوم محبت شهید به برادران   ...با حالت ملتمسا
۹۲ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍بخش دوم محبت شهید به برادران   ... عبارتی در ذهنم ماند که سردار اباذری در وصف عباس آیۀ ((مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا)) را خواند. اهمیت ندادم و در ذهن خودم بزرگنمایی پنداشتم. هرچه کردم خوابم نیامد. معمولاً در چنین مواقعی قرآن را می‌آوردم و چند خطی می‌خواندم و سپس بالای سرم می‌گذاشتم و راحت خوابم می‌برد. همچنان که مطالب ذکرشده در مستند در ذهنم مرور می‌شد، ازجمله آیۀ خوانده‌شده توسط سردار که من آن را جدی نگرفته بودم و فکر می‌کردم که ایشان از سر احساس خود و اندوهش این آیه را خوانده است، وضو گرفتم و قرآن را آوردم. نشستم. سپس قرآن را آرام باز کردم: برق ازچشمانم پرید و خواب از سرم رفت. ابتدای صفحه آمده بود: ((مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا)) (احزاب، 23) دیگر نمی‌دانم آن شب چه شد و چگونه سپری شد. از صبح فردای آن روز، احساس می‌کردم که کسی را پیدا کرده‌ام که سال‌ها او را می‌شناخته‌ام و از او دور بودم و اکنون هنگام وصال فرارسیده است. مشکلات یکی‌‌یکی آن گونه که فکرش را هم نمی‌کردم، حل شدند و در کمال ناباوری خیلی زود موفقیت و شادکامی برایم حاصل شد. از آن روز تاکنون نیز ماه شب چهارده شده چهرۀ زمینی عباس من. همچنان به او که می‌دانم هست و خواهد بود می‌گویم: شاه‌نشین چشم من تکیه‌گه خیال توست جای دعاست شاه من بی‌تو مباد جای تو. ...