📋 خلاصه نشستهای تحلیلی دوره دوم سراج با موضوع «بررسی طرح راهبردی مقام معظم رهبری درباره منطقه و
کشور در شرایط پسا طوفان الاقصی»
📍دوره دوم _ ارائه چهارم
استاد: حجت الاسلام والمسلمین موسوی
رئیسپژوهشکده باقرالعلومعلیهالسلام
〽️عناوین:
▪️ لایه های تحلیل وضعیت کنونی
▪️ چالش های نظامی و اقتصادی آمریکا
▪️ جایگاه ایران در منطقه
▪️ پیمان ابراهیمی و طوفان الاقصی
▪️ تحولات داخلی ایران
▪️ چالش های دولت و نظام
▪️ امت سازی و چالش های فرهنگی
▪️ جهاد تبیین و ضرورت آن
🌐@maktabe_emaam
🌐@rebbiion
💠 * آلمان بشیم شد امارات، توکیویمان شده دبی!*
✍️ محمد قطرانی
1️⃣ *حاکم دبی*
دیروز خیلی اتفاقی، در اولین غرفهای که در نمایشگاه کتاب وارد شدم، چشمم خورد به دو کتاب که مزین شده بود به عکس جناب محمد بن راشد، حاکم دبی!
اولین چیزی که به ذهنم آمد این بود: واقعاً اگر نمایشگاهی در دبی، ابوظبی یا شبیه آن برگزار میشد، اجازه میدادند عکس رهبران جمهوری اسلامی اینطور خودنمایی کند؟
بگذریم.
اسم کتاب بیشتر باعث کهیر زدنم شد: *تبلور اندیشهها* و البته *جرئت رؤیاپردازی!*
ناخودآگاه یاد توییت آن بازیگر گریخته از وطن به ینگه دنیا افتادم که چند سالی پیشتر نوشته بود: «آنها هم شیخ دارند و ما هم شیخ!»
گوئیا این شیخ بدجوری دل برده! کنجکاوتر که شدم، دیدم یا للعجب! یکی از این دو کتاب، پرفروشترین کتاب انتشاراتش هم بوده!
علی أیحال، تورقی کردم و افاضات جناب بن راشد متحیرم کرد:
> چشمانداز ما از حکومت این است که حکومت از مردم جدا نیست، بلکه بخشی از مردم است که برای سعادت آنها همه کاری میکند و برای تحقق بخشیدن به رؤیای افراد جامعه تمام سعیاش را میکند و طبق میزان خوشبختی افراد، پیروزی خود را جشن میگیرد...
به قول عربها «تلقائیا» سؤال پیش آمد که: شیخنا! مردمتان دقیقاً کجایند؟
سوالم درست نبود و باید اینگونه میپرسیدم: شیخنا! مگر مردمی هم در بلاد شما وجود دارد؟
نکند همان یک میلیون و اندی آدم را میگویی که خوب، همسایهی بالای سرت فقط در هرمزگانش بیش از این عائله دارد!
2️⃣ *رویای ژاپن شده رویای دبی!*
چند سال قبل، استاد عرب دانشگاهی در آمریکا آمده بود ایران.
عدهای از دوستان سؤال کردند: نظرت در مورد مدل توسعه کشورهای خلیج چیست؟
پوزخندی زد و گفت: «مگر شیخنشینها مدل توسعه دارند؟!»
اما چه میتوان کرد؟ ظاهراً دیگر از طلا گشتن پشیمان شدهایم و دنبال مسِ برجهای دبی و ابوظبی میگردیم!
حال ادارهی آن *بلد لم یزرع* با میلیارد میلیاد پول را، همشیرهی ابوی من نیز بلد است! چه اهمیتی دارد؟
3️⃣ *سفر ترامپ و حرفهایی مهم*
سفر منطقهای ترامپ بدجور دلها را متلاطم کرده!
دیگر «گاو شیرده» و حرفهای از این قبیل، نمیتواند مخاطب ایرانی را اقناع کند!
در هر سایت و کانال زردی هم که این روزها سر بزنی، حرفهای کلهزرد آمریکایی را میشنوی که گفته: شما بیابان را برج تبدیل کردید، و آنها...
این حرفها دل مخاطب ایرانی را لرزانده! حتی نخبگانش را!
چند روزی پیشتر، در جلسهای، استادی دانشگاهی، دنیا دیده و البته فرهیخته، داشت شهری در همسایهی غربی را با خرمشهر و آبادان مقایسه میکرد و افسوس میخورد.
آن استاد دیگر دانشگاه، روایتش از سنندج این بود که دیگر نه پانکردی جذاب است و نه اسلامخواهی!
مردم دلشان هوای اربیل دارد و دیگر با این حرفها آرام نمیشوند.
4️⃣ *دوگانه را باید به هم بزنیم*
در پس این دوگانسازی *مقاومت - توسعه*، باید رفت به دنیای دیگر!
باید با مردممان صادق باشیم.
چه بخواهیم و چه نخواهیم، ما وارد مسیری شدیم که البته شروعش نه انقلاب ۵۷، که حداقل مشروطهی ۱۲۸۵ بوده!
مردم ما استبداد را برنمیتابند؛ که امارات و قطر مردمی ندارند که استبداد برنتابند!
مردم ما پی عدالت بودند و هستند؛ و در عربستان، باید کمی دورتر از برجهای ریاض و جده، در کوچههای اطراف هم گشت تا رنگ عدالت را پیدا کرد.
اما این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه!
اساساً ما اگر بخواهیم هم دیگر نمیتوانیم دکمهی عقبگرد بزنیم!
دکمهی عقبگرد برای ما، دبی و ابوظبی نمیسازد؛ بلکه قاهرهای با دو میلیون قبرخواب، و دمشق این بار با دو ساعت فقط برق را برایمان رقم میزند.
آنقدری هم که ما دیدهایم در این بلبشوی ادارهی داخل کشور، هیچ راه توسعهی آنی وجود نداشت، جز مذاکره؛ که آن هم دیدیم و خواهیم دید.
دوگانهی ما در این میان دیگر *مقاومت و توسعه* نیست؛ *مقاومت و ذلت* است!
اما در همین مقاومت، نقاط روشنی وجود دارد و البته نواقص بسیاری که باید به آنها فکر کرد:
حکمرانی محفلی، شورایی و تصمیمنگیر، خسته و فرسوده، نداشتن ایدههای بنبستشکن، نبود قاطعیت در تصمیمگیری و اجرا، و مواردی از این دست، توان داخل را خسته کرده!
و در این خستگیهاست که کلهزرد آمریکایی میداند روی کدام زخم باید نمک بپاشد!
هدایت شده از عقلنوشتههای انقلابی
💢غزه و مرضِ زندگی در تناقضها!💢
صفحه 1 از 2
🔹فکر نمیکردم به این زودیها دوباره درباره غزه و 7 اکتبر بنویسم.
راستش را بخواهید مدتهاست غزه چنان احاطهام کرده است که امکان نوشتن برایش را ندارم.
چنان نزدیک شده، نمیتوانم به آن نظاره کنم.
رهایم نمیکند؛ از این بهتر کلمهای ندارم برای وصفش؛ رهایم نمیکند ...
حتی دیگر خودم را در معرض خبرهایش هم نمیگذارم؛ اخبار نمیبینم، کانالهای خبری غزه را دنبال نمیکنم، ولی خبرهایش از همه جا سبز می شوند و محاصرهام را تنگتر میکنند.
غزه فاتح است. جلو میرود. مرزها را در مینوردد. مجبورت میکند با وی تعیین تکلیف کنی. ندیدهای این یک سال و نه ماه چه بر سر دانشجویان و دانشگاهیان آمریکا آورده است؟؛ چه بر سر مردم اروپا آورده است که حدود 600 روز است خیابانها را نمیتوانند ترک کنند؟؛ آن خانم را حتما دیدهای با آن وضع سر و لباس که میگوید از غم مادران و بچههای غزهای شبها نمیتواند بخوابد؟ غزه فاتح است. امواجش تا شرق دور هم رفته؛ تا ژاپن و کره جنوبی و چین و بنگلادش...
🔹برای من هم غزه و 7 اکتبر، فتح الفتوحی داشته است. غزه به نظر من امروز، پاسخی است به یک عویصه هزار ساله در ساحت اندیشه؛ «عیار واقعیت چیست؟»!
قرنهاست در مباحث معرفت شناسی و اصول فقهی، بزرگان و اندیشمندان تلاش کردهاند تا معیاری برای دستیابی به کشف واقعیت دست و پا کنند تا بتوانند در میان مدعیات فراوان و جور واجور فلسفی و علمی، سره را از ناسره تشخیص دهند و امروز غزه این کار را به صورت معجزهواری به عهده گرفته است...
➖امروز غزه در نقطه مشخص کردن عیار هر ادعایی است.
➖امروز غزه، نمایانگر و عیار واقعیتِ رژیم کودککش و زنکش اسرائیل است.
➖امروز غزه، نمایانگر و عیار واقعیتِ ادعاهای فریبنده و سراسر دروغ سازمانهای جهانی و اروپایی و آمریکایی است.
➖امروز غزه، نمایانگر و عیار واقعیتِ باطن متعفن و سراسر کثافتِ شعارهای پر طمطراق تمدن مدرن است.
➖امروز غزه، نمایانگر و عیار واقعیتِ عمق اسلام آمریکاییِ سردمداران کشورهای عرب منطقه است.
➖امروز غزه، نمایانگر و عیار واقعیتِ اسلام منفعل و منافق الازهر است .
➖امروز غزه، نمایانگر و عیار واقعیتِ فاصله ایمانی و انسانی ملتهای منطقه از دولتهای فاسد و خیانتکار آنهاست.
➖امروز غزه، نمایانگر و عیار واقعیتِ اراده و حدود قدرت گروههای جبهه مقاومت در منطقه است.
➖امروز غزه، نمایانگر و عیار واقعیتِ یمن سرفراز در مواجهه با آمریکا و انگلیس و فرانسه و اسرائیل است.
➖و البته امروز غزه، فقط نمایانگر و عیار این واقعیتهایی که گفتم نیست...
🔹امروز وضعیت غزه و ادامه نسل کشی اسرائیل دلالتهای دیگری هم دارد.
اینکه 150 هزار زن باردار غزهای در بدترین شرایط غذایی و بهداشت محیطی قرار دارند و هر روز دهها سقط جنین آنجا اتفاق میافتد، مگر کم اتفاقی است؟!
مگر میتوان مؤمن بود و جان نداد؟!
مگر میشود انسان بود و راحت خوابید؟!
امروز غزه، نمایانگر و عیار واقعیتِ قدرت جمهوری اسلامی هم هست.
به جد باور دارم، جمهوری اسلامی در 600 روز گذشته کاهلی و کوتاهی نکرده است و در قدر مقدورش هر کاری از دستش برمیآمده و میآید در طبق اخلاص نهاده و پای آن ایستاده است. ولی باید بپذیریم که هنوز روزانه دهها زن و کودک و جوان و پیر غزهای که هیچ دفاعی ندارند، سلاخی و تکه تکه میشوند.
ما کوتاهی نکردهایم، ولی این ظلم در جریان است... بد هم در جریان است.
ولی اگر قویتر بودیم، بیتردید قدرتمندتر عمل می کردیم.
این قدرت فقط قدرت نظامی نیست؛
به هر تقدیر، ما در منطقه مخالفینی تاریخی داریم که به آنها قید خوردهایم.
چشم دیدن رشد و سروری ما را ندارند و همین، ما را محدود کرده است.
ما از لحاظ علمی و تکنولوژی خیلی پیشرفت داشتهایم، ولی هنوز عقبیم ..
حضرت آقا در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی در تاریخ ۷ مهرماه ۱۴۰۳، به صراحت فرمودند که اگر در زمینه تسلیحاتی از این که هستیم مبالغی جلوتر بودیم، یقیناً در اوضاع منطقه اثر میگذاشت و میتوانست مانع از افروختن این آتشهای سوزندهی دلها و جانها بشود.
بله ما مقید به دیگران و محدود به تعیّن قدرت اجتماعی، علمی، نظامی و دیپلماسی خود هستیم. شاید این واقعیت را بدون کمک غزه نمیتوانستیم به این وضوح درک کنیم؛ ما شاید امروز بتوانیم از خود دفاع کنیم، ولی برای دفاع از همه مظلومان عالم، راه نرفته زیاد داریم.
بله؛ غزه امروز، نمایانگر و معیار واقعیت همه کس و همه چیز است...
لینک قسمت اول:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1910
لینک قسمت دوم:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1911
هدایت شده از عقلنوشتههای انقلابی
💢غزه و مرضِ زندگی در تناقضها!💢
صفحه 2 از 2
🔹و اما شاید مهمترین و تلخترین وجه واقعنمایی غزه، برای خودِ #ما باشد.
➖ مایی که قریب به 600 روز است شاهد کشتار زنان و کودکانیم و مهمترین کار کارنامهمان مطالبه از این و آن و در و دیوار برای انجام وظیفه خطیرشان در قبال جنگ وجودی اسرائیل با جبهه مقاومت است و انگار جز مطالبه و تعیین تکلیف برای این و آن، راهی متصور نیست و تکلیفی متوجه ما نیست.
➖ مایی که در دو سه ماه ابتدای تا توانستیم به ماجرای غزه و 7 اکتبر، جو دادیم و چون ادامهدار شد و با دیگر مناسبتهایی تقویمیمان تلاقی کرد، به فراموشی سپردیم؛ با جشنهای دهه فجر و بعد هم انتخابات مجلس و بعد هم جشنهای نیمه شعبان و ... همه چیز به محاق رفت و دوباره برگشتیم بر سر مناسبتبازیهای همیشگی خودمان؛ انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته است...
➖مایی که #پروژهای به دل جمعآوری کمکهای مردمی برای مردم مظلوم غزه زدیم و چقدر کار لازم و خوبی بود. اما بعد که زمان پروژه تمام شد و مناسبت بعدی فرا رسید، همه ول کردیم و رفتیم پی کار جدید. نمی دانم چرا نپرسیدیم که مگر درد و رنج مردم غزه تمام شده است که طرح مواسات و همدردی ما با آن جمع شود؟! ظاهراً به کوتاهمدت بودن خو کردهایم؛ به طرز شگفتانگیزی توانستهایم تناقضها را با هم جمع کنیم؛ جشنهای دهه فجر و جشنهای نیمه شعبان و زندگی با آیههای رمضان هم که نمیتواند نباشد!
چقدر دوریم از قدرت در آمیختن احساسات و خلق فعالیتهای چند وجهی. در ابتدای همان جلسه 7 مهرماه 1403 که در همان ایام شهادت سردار سرافراز و نامدار اسلام سیدحسن نصرالله است، شروع حضرت آقا را ببینید: «این تشکیل جلسه یک پیامی برای ما دارد؛ پیامش این است که ما گرچه در عزا هستیم، امّا عزای ما به معنی ماتم گرفتن و افسرده شدن و یک گوشه نشستن نیست؛ جنس عزای ما از جنس عزای سیّدالشّهدا (علیه السّلام) است؛ زنده و زندهکننده است. عزاداریم امّا این عزا ما را به حرکت و پیشرفت و شوق بیشتر به کار وادار میکند.»
➖ مایی که جشنهای دهه کرامت را پشت سر گذاشتهایم و در حال تدارک جشنهای غدیر خم و دهه ولایت هستیم و البته با نیم نگاهی به دهه محرم، احتمالا درصدد دست و پا کردن محتوای مقاومت و حماسه و احتمالا ضریب دوباره به ماجرای غزه هستیم؛ نمیدانم چرا از این هم تناقض چیزیمان نمیشود؟! چرا متلاشی نمیشویم؟!
➖و البته مایی که سرخوش از پیام حضرت آقا به صدسالگی حوزه، در پی جمع مؤیدات برای «فقه معاصر» و «فقه نظامات» و «فقه امتساز» و «فقه سرپرستی» و «فقه تمدنی» و «فقه جواهری» هستیم و انگار نه انگار در همین پیام، ناشناختهترین ابعاد حوزه علمیه قم، هویت جهادی آن و در خطّ مقدّم جبههی تقابل با تهدیدهای دشمن در عرصههای گوناگون بودن، معرفی شده است.
🔹بگذارید بار دیگر بگویم:
غزه امروز به کمک همه جهان آمده تا خود را بهتر از قبل ببینند، محک بزنند و بشناسند...
➖ امروز روز چشم وا کردن ماست؛ «مای» ما امروز بیش از هر زمانی این امکان و توفیق را دارد که حدود و ثغور خود را بیابد.
فقط کسانی می توانند با تناقضهای ادامه زندگی دهند که شخصیت و وحدت هویت خود را از دست دادهاند، وگرنه سرباز آمریکایی هم که باشی، وقتی به تناقض برسی و بخواهی بیخیال نشوی، میشوی آرون بوشنل که با خودسوزی، راهی برای تناقضی که غزه جهان را با آن به چالش کشیده است، گشود.
➖امروز به برکت غزه، روز تصفیه «تناقضها» ست.
➖امروز به برکت غزه، «آینده» را میتوان بعینه دید؛ گو اینکه به جای آمدن حادثه، ما زودتر به دیدار آنها نائل شدهایم.
غزه آنچه را نسلها باید میگذشت به به آشکارگی برسد، در طی 600 روز به منصه ظهور آورده است.
غزه آنچه را که میخواست دههها بر ما بگذرد تا متوجه شویم، در جلوی چشم ما قرار داد.
➖امروز غزه، معیار واقعیت و محک محاسبه نفس است.
➖امروز روز تبلی السرائر است به برکت غزهی مجاهد و مظلوم.
🔹«چه باید کرد؟»
نمیدانم.
شاید به زودی کمی درباره آنچه به ذهنم میرسد نوشتم؛ شاید ...
ولی میدانم که تا چه اندازه، زود پاسخ دادن به این سوال خطرناک است و تقویت کنندهی «مرضِ زندگی در تناقضها...»
وقتی نخواهی بیخیال تناقضهایت شوی، اول اتفاقی که میافتد «متحیر» میشوی
هر آنچه قبلا بر آن تکیه میکردی و دل قرصات میکرد، فرو خواهد ریخت
معلق میشوی و بیش از هر زمانی دیگر محتاج خدایی زنده میشوی و ائمهای شفیع و در کنار ...
در اینجاست که فرصت بازخوانی افکار و بازآرایی اولویتها پیدا میکنی
تازه در چنین موقعیتی است که از کلیشهها به در میآیی..
تازه در چنین وضعیت قیام للّهی است که امکان تفکر پیدا میکنی...
لینک قسمت دوم:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1911
لینک قسمت اول:
https://eitaa.com/alimohammadi1389/1910