فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*روایت عشق* 🎤
روایت لیلی و مجنون
جانبازی که از سال ۶۳..........
لطفا خودتان ببینید
حتما ببینید حتما
مدیون شهداییم
مخصوصا شهدای زنده 😭
#شهیدحسینمعزغلامی:❤️
این شعر بر روی سنگ قبرم حکاکی شود انشالله:
مرد غسال به جسم و سر من خورده مگیر
چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم
سر قبرم چو بخوانند دمی روضه شام
سر خود با لبه سنگ لحد میشکنم
#روایت_عشق 🌷
شادی روح پاک شهیدان #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#خاطره_کاری_مصطفای_شهید
توی جلسات اگر حس می کرد راه درست دارد کج می شود، رگ گردنی می شد. آستین هایش را بالا می زد و می گفت: «تماشا کنید! این پوست و استخوان مال طبقه سه جامعه است. لای پر قو بزرگ نشده ام. درد را هم می فهمم. نمی گذارم راه مردم دور شود.» یک بار هم دو تا از بچه های نطنز را ناحق اخراج کردند. آنقدر ایستاد و پافشاری کرد تا با سلام و صلوات برشان گرداندند.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
📚 کتاب آقا مصطفا
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
یکبار در جلسه سر موضوعی از من عصبانی شد. شرایط در جلسه بر من خیلی سخت شد، بین دو راهی قرار گرفتم که یا بلند شوم جلسه را ترک کنم یا شرایط را بپذیرم.
بلند شدم تا بروم. حاج قاسم از من عصبانی شد. بلند شد در گوشی به من گفت: اگر میخواهی در نهایت پیش شهید باکری بروی، نرو... بنشین!
من پذیرفتم و نشستم. آن زمان خانهام دمشق بود، شب تلفن خانه زنگ زد. تلفن را برداشتم و دیدم حاج قاسم پشت خط است، بلافاصله گفت: عشقم حالش چطوره؟
ابوحسین حالت چطور است؟
ببخشید امروز در جلسه کمی برای تو سخت گرفتم.
من هم شوخی کردم و گفتم: دستت درد نکنه پیش جماعت من را ضایع کردی؛ حالا شخصی زنگ زدهای و میگویی ببخشید!!
نمیگذاشت در دل کسی کدورتی بماند. عصبانیت او برای نیروهای تحت امرش جنبه تربیتی و بازدارندگی داشت و یک ساعت بعد به حالت صفا و صمیمیت برمیگشت و عصبانیتی از او وجود نداشت.
🎤: سردار رحیم نوعی اقدم
یاد عزیزش با صلوات🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زندگینامهشهدا 📖
#معرفیشهدا 🌷
#روایت_عشق ❤️
#سالروزشهادت 🥀🕊
#شهیدعلیرضاتوسلی یکی از شجاعترین فرماندهان میدانی نبرد #سوریه بود،
وی که در سالهای گذشته با سازماندهی رزمندگان #افغان از سراسر جهان به خیل مدافعان حرم آل الله پیوسته بود، به عنوان فرمانده #تیپ فاطمیون، تیپ مخصوص رزمندگان افغان حاضر در نبرد سوریه، به عنوان یکی از قابل اعتمادترین فرماندهان میدانی نبرد سوریه و مورد وثوق سردار سلیمانی شناخته میشد. سردار رشید اسلام شهید علیرضا توسلی، معروف به ابوحامد، فرمانده تیپ فاطمیون روز شنبه ۹ اسفند ٩٣، در جریان آزادسازی تپه #تلقرین در حومه درعا، به دست تروریستهای جبهه النصره به #شهادت رسید. وی در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز در جبهه دفاع از انقلاب اسلامی حضور داشت. پیکر شهید توسلی همراه با شش شهید افغان مدافع حرم ازجمله #شهیدحامدبخشی به ایران منتقل و همزمان با سالروز شهادت صدیقه کبری سلامالله علیها از مقابل مهدیه مشهد به سمت حرم مطهر رضوی تشییع شد.
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌹
#سخن_عشق
میگفت:
#امام باید فقط فکر کند .
ما دستهای امامیم و هر فکری کرد ،
ما باید #عمل کنیم ...
او فکرهای بزرگی دارد و باید #دستهای_خوبی داشته باشد ...
#سردار_شهید_حمید_باکری
یاد عزیزش با صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش سردار سلیمانی به اپوزیسیون گری #احمدی_نژاد، در نامه سرگشاده به رهبر انقلاب
🌹رهبر انقلاب: کسانی که کار دشمنان را در داخل انجام میدهند تقوا ندارند..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعلام رمز آغاز یکی از عملیاتهای جبهه مقاومت علیه دشمنان اسلام، در سالروز ولادت امیرالمومنین علیهالسلام در حضور سردار سلیمانی
#شهـیدانـه❤️
شـهـدا
آنقـدر
پشـت خط
ماندند ...
تا #خـدا
جوابشـان را داد ....!
مکتب سردار سلیمانی
#سخن_عشق
سردار دلها سلیمانی عزیز: 🎤
ای افراد باقیمانده از جنگ و مشتاق چنین فضا ، ای جا ماندگان از قافله شهدا ، شهدای حرم را دیدید كه به شهادت رسیدند، اینها ذكاوت دارند.
ذكاوت در این نیست كه انسان چگونه مال را كسب كند، این است كه انسان خود را نگه دارد، ذرات را در خود حفظ كند و متوجه فرصتی باشد و به فیض شهادت نائل آید.
یاد سردار دلها ♥️ با صلوات
14.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺خاطره کلیددار حرم حضرت زینب (س) از آخرین سفر شهید حاجقاسم سلیمانی به سوریه
🔺وقتی نقاشی شهدای مدافع حرم را بر دیوار حرم حضرت زینب (س) میکشیدیم، به اندازه تصویر یک شهید جای خالی داشتیم، حاجقاسم گفت عکس مرا بکشید، این آخرین سفر و زیارت من است.
مکتب حاج قاسم
#روایت_حبیب
از محبت خارها گل میشود
جاذبه حاج قاسم در حد نهایت و دافعه در حد ضرورت
حاجقاسم سر تا پا جاذبه بود و انسان های زیادی را دوباره احیا کرد و برگرداند
سرلشکر ابوحمزه صیداوی از فرماندهان سپاه ششم حزب بعث عراق در زمان جنگ تحمیلی بود بعد از سقوط صدام به اشتباهات خودش در زمان جنگ اقرار کرد و قصد داشت جبران کند
رفت پیش حاج قاسم
حاجی هم قبولش کرد و شد یکی از نیروهای حشد الشعبی
همین صیداوی زیر نظر حاج قاسم با داعش جنگید و سرانجام شهید شد
🎤 راوی: محمد رضا حسنی
یاد عزیزشان با #صلوات
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
📝بخشی از نامه شهید سلیمانی به فرزندش
من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند.
یکی تجارت می کند. کسی دیگر زراعت می کند و میلیونها راه با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم: اولا طول این راه چقدر است؟ انتهای آنها کجاست؟ فرصت من چقدر است؟
و اساساً مقصد من چیست؛ دیدم من موقتم و همه موقت هستند.
دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست.
من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را...
یاد عزیزش با صلوات🌷
#تسلیت
#اسوه_صبر
💠مادران شهدا اسوه های صبر
و مقاومتند ... درود خدا بر این
صابران نمونه که دربرابرطوفان
حوادث خم به ابرو نیاوردند...
سکینه خانم،که تنها فرزندش
علی آقای شفیعی رابه قربانگاه
فرستاد وتقدیم حضرت دوست
نمود...
حالا ...دقایقی پیش...
خودش آسمانی شده و به
دیدار فرزند شهیدش شتافته...
مطمئناحاج قاسم،همراه با علی
آقای شفیعی، میزبان این مادر
مهربان هستند...
◾️شادی روح این بانوی صبور
الفاتحه مع الصلوات ...
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
#تسلیت #اسوه_صبر 💠مادران شهدا اسوه های صبر و مقاومتند ... درود خدا بر این صابران نمونه که دربرابرط
انا لله و انا الیه راجعون
سکینه پاک ذات مادر سردار شهید
علی شفیعی که حاج قاسم سلیمانی
ارادت خاصی به این مادر مهربان داشت
امروز به فرزند شهیدش و حاج قاسم پیوست
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
انا لله و انا الیه راجعون سکینه پاک ذات مادر سردار شهید علی شفیعی که حاج قاسم سلیمانی ارادت خاصی به
مادر شهید «علی شفیعی»می گفت: پدر و مادرهای شهدا، خانواده حاج قاسم بودند و حالا خانوادههای شهدا یتیم شدند، کاش من میرفتم و حاج قاسم زنده بود.
حاج قاسم همیشه تاکید داشت، شما خانوادههای شهدا برای سلامتی من دعا میکنید، ولی از شما میخواهم برای شهادت من دعا کنید، من آرزوی شهادت دارم.
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
#تسلیت #اسوه_صبر 💠مادران شهدا اسوه های صبر و مقاومتند ... درود خدا بر این صابران نمونه که دربرابرط
حاج قاسم را از زمانی که به دانشگاه میرفت، میشناختم و آخرین دیدار ما ایام عید امسال بود که به خانه من آمد و گفت: مادر مدتی نمیتوانم به شما سر بزنم، مشغله کاریام زیاد است، ولی با شما تماس میگیرم و یک ماه پیش بود که از منطقه تماس گرفت و جویای احوالم شد و من برای سلامتی او دعا کردم.
همیشه از سوریه برای من تلفن میزد
و با هم صحبت میکردیم
اکثر وقت ها شب ها زنگ می زد
و به من میگفت حالا همه خستگی های من تمام شد و می رفت که استراحت کند
برای همه مادرهای شهدا تلفن می زد
🎤 راوی: مادر شهید علی شفیعی
▪️۱۰ اسفند ماه سالروز شهادت شهید امیر حاج امینی صاحب این تصویر بی مثال است
بخشی از متن وصیتنامه شهید حاج امینی:
🔻ای کسانی که این نوشته را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او، به بالاترین درجات دست یابند. البته در این امر شکی نیست ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنهکار خدا به آرزویش رسیده است.
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
آقای رزم حسینی، استاندار خراسان چند ماه قبل از شهادت حاج قاسم به ایشان گفت: حاجی خیلی حوصله ی زیادی داری، حوصله ات واقعا عحیب است!!
حاج قاسم برگشت و گفت: هر روز صدوپنجاه مادر شهید مرا به اسم دعا می کنند.
محبت خاصی که حاج قاسم نسبت به مردم داشت، باعث شده بود هر شخصی را با هر طرز تفکر جذب کند.
حاج قاسم مکرر می گفت: ما باید رفتارمان را طوری درست کنیم که بتوانیم مردم را به سمت انقلاب بکشانیم و جذب کنیم.
حواسش هم به همه چیز و همه جا بود. اگر در جلسه ای دختر خانمی حجاب مناسبی نداشت، حاجی روی کاغذ می نوشت و به او می داد تا حجابش را درست کند.
🎤: حجت الاسلام علی شیرازی
📚: متولد مارس
یاد عزیزش با صلوات🌷
#روایت_عشق
#سردار_سلیمانی: 🎤
*ما افتخار می کنیم که بی بی سکینه که جز یک فرزند قومی نداشت و ندارد، از ما کرمانی هاست* .
*زن زحمت کش سیه چرده ی پر از معنویت که امروز که افتخار* *شهر ماست؛ او مادر شهید ماست* *که با کار در کوره های آجرپزی* ، *فرزندش علی را بزرگ کرد* .
*کتاب مثل علی، مثل فاطمه را* *بخوانید تا ببینید این مادر* *چگونه علی شفیعی را بزرگ کرد* .
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
توی مسجد الرسول بسیجی بود. شب ها یک گونی می گذاشت روی کولش و می رفت در خانه ها را می زد و اثاث می گذاشت و می دوید تا صاحب خانه ها او را نشناسند.
من رنگ حقوقش را نمی دیدم که. هر ماه چیزی برایم می گذاشت و بقیه را به فقیر و فقرا می داد.
ده-پانزده روز از ماه گذشته می آمد سراغم و می پرسید: چیزی نداری؟
می گفتم: حقوقت را چه کار کردی؟!
می گفت: خدا پدرت را بیامرزد. آن وقت می فهمیدم که همه را داده.
چرا؟ چون خودش زجر کشیده بود. نداری کشیده بود. نان و آبلیمو می خورد.
ختمی می دانی چیه؟ این را می خیساند نان خشک هم قاطیش می کرد و می خورد...
*از طفولیتش بگو مادر!*
بچه های امثال ما طفولیت ندارند. یک پیراهن داشت، شبها می شستمش، خشکش می کردم و فردایش می پوشاندمش و می رفت مدرسه. دور علی چادر می پیچیدم و می گفتم غضه نخوری ها....
روای: مادر شهید
📚:مثل علی، مثل فاطمه
*شادی روح سردار شهید علی شفیعی و شادی روح مادر* *بزرگوارشان صلوات* 🌷