*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
دوشنبه نهم دی ماه 1398 ساعت ۸:۳۰ با حاج قاسم تماس گرفتم. از سر و صدایی که از پشت گوشی آمد، فهمیدم در حال بازی کردن با نوه هایش است.
بعد از سلام و احوالپرسی، حاجی گفت: من فردا دارم می روم ماموریت و ایران نیستم.
هفته آینده که آمدم، می آیم مشهد، هم دلم برای امام رضا تنگ شده، هم می خواهم در کنار مضجع شریفش خستگی را از تنم بیرون کنم.
پنج شنبه همان هفته خواب دیدم عده ای یک تابوت را به منزل ما آوردند.
از همسرم پرسیدم این تابوت کیست؟
گفت: نمی دانم.
از خواب که برخواستم، نگران شدم که نکند یکی از اقوام یا آشناها به رحمت خدا رفته باشد!!
جمعه سیزدهم دی ماه یک خبرنگار کرمانی با من تماس گرفت و اطلاع داد حاج قاسم به شهادت رسیده است...
پیکر روز پانزدهم دی ماه به مشهد رسید...
حاج قاسم به عهد خود وفا کرد.
🎤: علیرضا رزم حسینی
📚: متولد مارس
یاد عزیزش با صلوات🌷
*سخن عشق* 📝
سردار دلها سلیمانی عزیز: 🎤
شهید از نفسانیت خود عبور و خودش را فدا كرده و به جایگاه ضیافت الله و لقاء الله نایل شده، پایگاه اصلی كه همه شهیدان ما طی كردند؛ پایگاه و مقام هجرت است كه این پایگاه جایگاه مهم رسیدن به شهادت است.
شهیدان همانطوری كه دیدید، از جمله شهید عطری از شهدای گیلانی مدافع حرم، از فرزند خودش دل كند و به سوی تكلیف حركت كرد، اولین پایه رسیدن به مقام شهادت همین مسئله هجرت از مقامات خود، مال، دلبستگی ها و زیبایی های خود است
یاد عزیزترین سردار ایرانی حاج قاسم سلیمانی گرامی
*﷽*
#درمحضرشهدا
ارتباط و احترام به پدر و مادر مهم ترین ویژگی ای بود که می توان با مطالعه خاطرات شهید شیری به آن رسید،ارتباطی که در طول زندگی ایشان همواره در جریان بوده و حتی یک روز هم از پدر و مادر خود جدا نبوده و حتی سر یک سفره هم غذا می خوردند.
دومین ویژگی شهید شیری را می توان در زمینه کمک به افراد بی بضاعت و نیازمند تعریف کرد، کمکی که در شرایطی اتفاق می افتاد که خود ایشان هم وضعیت مالی خوبی نداشتند و حتی گاهی اوقات از دوستان و آشنایان برای مدت کوتاهی قرض می گرفته و به نیازمندان کمک می کردند.
📚: کتاب کاش برگردی
#شهید_زکریا_شیری
یاد عزیزشان با صلوات🌷
#روایت_عشق 📝
یک روز با حاج قاسم به سرکشی مناطق مرزی رفتیم برجکی بود به نام برجک نادر شاه پیاده شد و با تک تک سربازان دست داد و با آنها روبوسی کرد و آنها را در آغوش گرفت بعد هم گفت بروید غذاهاتون رو بیارید سربازا رفتند و غذایشان را آوردند
نشست کنار آنها و همراه آنها غذا خورد و صحبت کرد و خندید
فرمانده پاسگاه گوشه ای نشست و شروع کرد به گریه کردن
رفتم پیشش گفتم چیزی شده؟ اتفاقی افتاده؟
گفت نه گریه ام به حال خودم هست فرمانده قرارگاه قدس با آن درجه و مقام می آید و با این بچه ها می نشیند و غذا می خورد و می گوید و می خندد اصلا انگار نه انگار که یک فرمانده عالی رتبه نظامی کشور است
اما ما کجا و حاج قاسم کجا
😭😭😭😭😭
📚نشریه یاران شاهد شماره ۱۷۱
#حاج_قاسم
#مرد_بی_ادعا
#مرد_خوب_خدا
یاد عزیزش با صلوات
سوی حسین رفتن با چهرهی خونین
زیبا بود این سان ، معراج انسانی
#شهید_امیر_حاجامینی
#بیسیم_چی_گردان_انصار
#لشکر۲۷_حضرترسولﷺ
#شهادت_کربلای_پنج
یاد عزیزش با صلوات
#روایت_حبیب
نشستهاند توی هواپیما...
دمغ و ناراحت.
چقدر دلشان میخواست حاجی را دور ضریحامامرضا طواف بدهند.
اما نشد!
تمام صحنها غلغله بود.
انگار همهٔ مشهد آمده بودند برای استقبال
وقت داشت میگذشت و پیکرها باید میرسیدند تهران.
همه آماده پرواز بودند که خلبان گفت:
آقایون هواپیما یه مشکلی پیدا کرده دو سه ساعت طول میکشه تا راه بیوفتیم.
چه بهتر از این!؟
برمیگردند حرم سر فرصت دور ضریح را خلوت میکنند برای طواف.
نمیدانم شاید خود حاجقاسم نخواسته بود بیطواف دور امامهشتم بدن پارهپارهاش را بگذارند در دل خاک...
راوی:همرزم حاج قاسم
*﷽*
#درمحضرشهدا
بابا خیلی روی زیارت عاشورا تأکید داشت.
همیشه به من و سعید می گفت: قبل از خوابیدن و بیرون رفتن از خانه،هر قدر که می توانیم قرآن بخوانیم.
می گفت تأثیرش را در زندگی تان می بینید.
قرآن خواندن و زیارت عاشورای خودش که ترک نمی شد.
هر روز صبح در راه محل کارش زیارت عاشورا می خواند.
صبح های جمعه هم چهار تایی دور هم می نشستیم در همین اتاق و سوره جمعه می خواندیم.
🎤: فرزند شهید
#سردارشهیدحاج_احمدکاظمی
یاد عزیزش با صلوات🌷
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
حاج ابومهدی هر زمان که از مسالهای ناراحت میشد، برای رسیدن به آرامش آیات قرآن را میخواند.
در سالهای آخر حیات حاج ابومهدی با او ارتباط نزدیکتری داشتم وشاهد بودم که در ماههای رجب و شعبان روزه میگرفتند و معمولا غذای سبک میخوردند.
یادم هست حاج ابومهدی به خرما بسیار علاقه داشت؛ یک شب با هم به ملاقات یکی از مجاهدان که بیمار شده بود، رفتیم، بعد از آن حاج ابومهدی با من به مقر آمد و در دفتر نشستیم و درباره کار صحبت کردیم.
یک جعبه خرما را که یکی از دوستانم برایم آورده بود مقابل حاج ابومهدی گرفتم تا چند خرما بردارد، اما با همان روحیه همیشگی شروع کرد شوخی کردن و گفت: چند خرما فایدهای ندارد، کل جعبه خرما را گرفت و با خود بُرد!
شوخیها و مزاحهایش، شخصیت معنویش را دوستداشتنی میکرد.
🎤: عبدالحافظ السالم
منبع: وطن امروز
یاد عزیزشان با صلوات🌷
*﷽*
#کلام_شهید
محبوب من !
شھادت را نه برایِ
فرار از مسئولیت اجتماعی ،
و نه برای راحتے شخصی میخواهم ؛
بلکه از آنجا که شهادت در
راس قله کمالات است و بدون
کسب کمالات ، شهادت میسر نمی شود،
می خواهم. و خوشا به حال
آنان که با شهادت رفته اند🌷🕊
#شهیدحجت_الله_رحیمی
#یادعزیزش_باصلوات
*﷽*
درمحضر شهدا
یک شب بعد از این که سخنرانی و نماز تمام شد ایشان گفت: عاشقان بنشینند کارشان دارم.
بعضی ها در عالم کنجکاوی و بعضی ها هم که جزء عاشقان بودند نشستند. ما جزء دسته کنجکاوان بودیم.
ایشان به مناسبت نزدیکی عملیات شروع به صحبت کرد و از خاطراتش گفت.
تأکید زیادی روی نماز جماعت داشت که: نماز جماعت طوری باید برگزار شود که هر کس یک مقدار دیرتر بیاید دیگر در صف جا نداشته باشد!
در ادامه گفت: هر کس در نماز جماعت ها صف اول است. در شب عملیات از همه جلوتر است و هر کس که در نماز احساس کسالت می کند در عملیات نمی تواند موفق باشد. حتی اگر آموزش زیاد دیده باشد.
ایشان در کنار آموزش رزمی ، این مسائل را جزء لاینفک می دیدند.
📚: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23 هزار شهید استانهای خراسان
#شهید_محمد_طاهری
یاد عزیزش با صلوات🌷