eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین جان (علیه‌السلام) از من نیاز می‌رسد و از تو ناز عجب دردسری شده سفر کربلای من ... منم کربلا میخوام 😭
*﷽* 💌 📝 🌻امیرالمومنین(ع) می فرمایند: ‌ افسوس های گذشته را در دل خود بیدار مکن؛ زیرا تو را از آمادگی برای پیروزی باز می دارد.🖇 ‌ 📚: غررالحکم، ص۷۶۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی مادر همسر حاج قاسم در بیمارستان بستری شدند، در فاصله چهارده روزی که او دوران درمان را سپری می‌کرد، حاجی هر روز صبح از احوالش خبر می‌گرفت و به دقت اوضاع مادر همسرش را پیگیر بود و ما هر روز گزارش و شرح حالش را به حاج قاسم می‌دادیم. وقتی بر بالین مادر همسر حاج قاسم بودیم. حاجی به من گفت: می‌دانی چرا پیگیر احوال مادر همسرم هستم؟ من هم گفتم بالاخره مادر همسرتان هستند. حاجی گفت: ایشان همراه و هم‎رزم من بوده و تمام آسایشی که این مدت در منزل و خانواده‌ی من بوده است را مدیون همسرم هستم. 🎤راوی: غضنفر قائم پناه 🌷 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
درمکتب سردارسلیمانی در محضر مردانی از جنس نور شهید محسن فانوسی🌷 پسر کوچکم رو خیلی برای نماز خوندن تشویق می کرد فاطمه هم با اینکه هنوز حرف نمیزد اما ادای نماز خوندن رو درمی آورد و سرش رو روی مهر میذاشت.کلی ذوقش رو می کرد و ازش عکس می گرفت. اوایل بیشتر نماز رو به جماعت می خوندیم اما از وقتی که فاطمه شروع به راه رفتن کرد دیگه نمی شد. وسط نماز میومد بغلم و مجبور می شدم بچه بغل نماز بخونم همیشه نماز های پشت سر محسن رو دوست داشتم. از مشهد برای فاطمه یه چادر کوچیک سفید گرفته بود. برای فاطمه روسری می پوشید و چادر رو سرش می انداخت و ازش عکس می گرفت می گفت : دوست دارم دختر خوشگل بابا با حجاب باشه. هر وقت برای خودش سجاده می انداخت برای محمد مهدی و فاطمه هم یکی یکی سجاده پهن می کرد همیشه می گفت : باید به بچه ها نماز خوندن رو یاد بدیم تا خیالمون بابت عبادت خودمون و بچه ها راحت باشه. به نماز اول وقت خیلی تاکید می کرد بعضی وقت ها که اذان می داد میومد آشپزخونه دستم رو می گرفت و می برد برای خوندن نماز.می گفت : باید نماز رو اول وقت خوند تا بالا بره، کار و ظرف و غذا پختن بمونه برای بعد. 🎤راوی: همسر شهید 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
شرط نجات، شرط پیروزی، شرط رستگاری، شرط همه اینها و ابعاد ایمان، برادران عزیز من حسین وار جنگیدن و حسین وار جنگیدن است. ۱۳۶۵/۰۴/۰۸ - عملیات کربلای ۱ 🌷 🌷 لینک مکتب سردار سلیمانی در پیام رسان ایتا👇 https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani پیک و رسانه شهدا باشید و مبلغ آنها لطفا جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای عزیز و ترویج فرهنگ شهید و شهادت لینک کانال سردار سلیمانی عزیز را به همه معرفی کنید و در گروه هایی که هستید نشر بدهید اجرکم عندالله و عندالشهدا 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
درمکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس نور شهید مرتضی مطهری🌷 🔅تعادل در عبادت اگر انسان تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجت‌های دیگر را برنیاورد، همان حاجت‌ها او را ناراحت می‏کند. عکس مطلب هم این است که اگر انسان همیشه دنبال مادیات برود، باز روح و روان او ناراحت است. امروز که در دنیا بیماریهای روانی زیاد شده است، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده‏اند. 📚:کتاب اسلام و نیازهای زمان، ج 1، ص 176 و 177 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
درمکتب سردار سلیمانی درمحضر مردانی از جنس نور شهید آیت الله بهشتی🌷 🔅توبیخ قاضی! 💢 شنیدم وقتی به مأموریت می‌روی ساک خود را به همراهت می‌دهی! این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی. قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات… 📚: صد دقیقه تا بهشت، ص۶۴ 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
در مکتب شهادت در محضر شهدا سردار عشق شهید مسعود زکی زاده 🌷 👈 وصیت نامه شهید 👇 همیشه آماده مقابله با اختلاف اندازان در بین مردم باشید و گوش به زنگ باشید که خدای نکرده هیچ کس به هیچ عنوان شما را بر علیه دیگری تحریک نکند
در مکتب شهادت در محضر شهیدان علمدار کمیل شهید ابراهیم هادی 🌷 با دوستانش زیاد به رستوران یا ساندویچی می رفت. آن هایی که شرایط مالی نداشتند را مهمان می کرد و برایشان خرج می کرد . اما برای تهیه غذا ، هر جایی نمی رفت . او دستور قرآن را عمل می کرد که باید در غذایی که تهیه می کنیم دقت داشته باشیم. ابراهیم سوسیس و کالباس نمی خورد. مخصوصاً در آن دوران که بحث خوک هم مطرح بود. اما الویه خیلی دوست داشت. بیشتر به یک ساندویچی در محل می رفت که به صاحب آنجا آقاشیخ می گفتند که بسیار انسان مؤمنی بود. او در تهیه غذا مراعات حلال و حرام را می کرد. فَلْيَنْظُِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ پس انسان باید به غذای خویش بنگرد! 📖سوره عبس آیه ۲۴ 📚 خدای خوب ابراهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤برای شهادت و برای رفتن تلاش نکنید... برای رضای خدا ڪار ڪنید و بگویید: خداونـدا، نه برای بهشت و نه برای شهـادت. اگر تو ما را در جهنمت بیندازی و فـقط از مـا راضی باشی برای مـا کافـی است. شهید_علی_چیت_سازیان🌷 📙برگرفته از کتاب پنجاه سال عبادت
راهپیمایی اربعین حسینی هر سال پر است از "صحنه" های ناب و ماندگار که هر کسی به شیوه‌ی خودش ارادتش را در این راه به عشق امام حسین نشان می دهد از توزیع آب و شربت و غذا تا ایستگاه‌ هـای صلواتی متنوع و خانه‌هایی که برای پذیرایی زائران خالی شده اند و این"تصویر" یکی از هزاران تصویر زیبای بـه جا مـانده از این راهپیمایی میلیونی است
حاج قاسم در بیت الزهرا (س) کمر درد گرفته بود. با من تماس گرفت. ما بین مسیر کرمان-زرند بودم. حاجی گفت اگر در مسیر هستی نمی‌خواهم بیایی. بعد از اصرار من قبول کرد و من به بیت الزهرا رسیدم. با درمان و فیزیوتراپی درد کمی آرام گرفت. عصر که شد، میهمانان بیت الزهرا (س) آمدند. به حاجی گفتم نیازی نیست که بلند شوید مگر چه شخص مهمی آمده گفتم برای یک بچه‎ی چهار ساله برای چه بلند می‌شوید؟ حاج قاسم گفت: همه‌ی افرادی که پا به بیت الزهرا می‌گذارند، میهمانان حضرت مادر هستند و مگر می‌شود برای میهمانان مادر از جا بلند نشد. گفتم شما درست می‌گوید اما آخر این کودک چهار ساله چه چیزی را متوجه می‌شود حاجی ادامه داد: اگر این کودک چهار ساله احترام من را ببیند، همیشه به روضه خواهد آمد و روضه خوان مادرم خواهد شد. و تاکید کرد: من باید مراقب باشم این کودک جایی نرود. این کودک به درد من می‌خورد وگرنه توی پیرمرد که همیشه در کنار من هستی و جایی نمی‌روی... 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷 ایام اربعین در مجموعه بیمارستان حیدریه عراق و عمود ۵۷۸ مشغول خدمت رسانی به زائرین پیاده روی اربعین بودیم و از همان جا مجروحین و مصدومینی که از حشدالشعبی به بیمارستان می‌آمدند را درمان می‌کردیم. حاج قاسم بسیار تاکید داشتند که پیگیر کارهای این مجروحین باشم و اگر هم نیازی هست؛ آن‌ها را به بیمارستان بقیه ‎الله الاعظم و خاتم الانبیا منتقل کنیم. این هم از همان دقت نظرها و پیگیری‌هایی بود که در شخصیت حاج قاسم بسیار پر رنگ بود. 🎤راوی: غضنفر قائم پناه 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در مکتب شهادت در محضر شهدا شهید محمد رضایی 🌷 شهید رضایی در عملیات کربلای ۴ به اسارت بعثی ها درآمد بعضی از اسرا او را لو دادند که از نیروهای اطلاعاتی هست شکنجه گر های بعثی او را زیر شکنجه سخت قرار دادند یک روز علی آمریکایی شکنجه گر معروف او را با کابل و باتوم تا نهایت مرگ زد و بعد او را داخل حمام بردند و آب جوش بر همه بدنش ریختند و دوباره با کابل و باتوم به جانش افتادند تمام بدنش خونین و خرد شده بود یک تشت پر از آب نمک بر بدن او ریختند در نهایت وقتی مقاومت او را با صدای یا حسین و یا زهرا دیدند شیشه حمام را شکستند و در کف راهرو ریختند و بعد بدنش را روی شیشه ها می کشیدند تا شیشه ها بر بدن عریان او فرو رود و دست آخر یک قرص صابون در دهانش کردند و او را خفه کردند و بدن نیمه جانش را روی سیمهای خاردار اردوگاه در مقابل چشمان اسرا انداختند 😭😭😭😭😭
مکتب سردار سلیمانی ✍ حاج قاسم: شرط نجات، شرط پیروزی، شرط رستگاری، شرط همه اینها و ابعاد ایمان، برادران عزیز من حسین وار جنگیدن و حسین وار جنگیدن است.
مکتب سردار سلیمانی مکتب مردان الهی مکتب شهیدان خدایی 👈ماجرای جالب تصادف خودروی سردار سلیمانی ✍راننده حاج قاسم بیان می‌کرد در مسیر فرودگاه امام خمینی(ره) بودیم. پرایدی منحرف شد و با ما تصادف کرد. پراید صد درصد مقصر بود. بعد از برخورد از سمند پیاده شدم و از حاجی خواستم اجازه دهد که به پلیس زنگ بزنیم اما حاجی به شدت با من برخورد کرد و با جذبه گفت مقصر تو هستی!راننده می‌گوید: پراید مقصر است، اما سردار اصرار می‌کند که مقصر توئی و باید خسارت راننده پراید را پرداخت کنیم. راننده پراید که خودش هم متحیر شده بود، خوشحال از این اتفاق و مهربانی، خسارت را گرفت و رفت. به حاج قاسم گفتم چرا گفتی من مقصرم؟ مقصر راننده پراید بود و شما دارید به من ظلم می‌کنید! شهید سلیمانی جواب داد: «عزیز من! ما الان کجا می‌رویم؟ به سوریه می‌رویم. به دل آتش. اما این راننده پراید نان‌آور خانواده است و با همین ماشین رزق خانواده‌اش را تأمین می‌کند.» ما مبلغ خسارت را به او پرداخت کردیم و او را خوشحال کردیم و برای ما خیر است و صدقه راه است. تازه اگرما در سوریه کشته شویم معلوم نیست در زمره شهدا قرار بگیریم. باید گذشت کنیم و به خاطر عملمان خداوند به ما عنایتی کند.
*﷽* 💌 📝 🌻امام محمد باقر(علیه السلام) فرمودند: 🌱 شيعيان على(عليه السّلام) كسانى هستند كه در راه دوستی ما مال خود را به يك ديگر مى‌بخشند،و در راه ولایت و مودّت ما به يك‌ديگر محبت می‌ورزند،اگر به خشم آيند ستم نمى‌کنند و اگر خوشنود شوند زياده روى نمى‌كنند، براى همسايگان بركت هستند، و براى معاشرين خود سلامتى (، ایمنی و آسايش) هستند. 📚: خصال(شیخ صدوق)، ص ۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مکتب سردار سلیمانی مکتب مردان الهی مکتب شهیدان خدایی ✍شبکه الفرات،آقای ابوالحسن رئیس یکی ازقبایل عراق وفرماندهی نیروی مردمی می گوید:مطلع شدیم که370نفرازنیروهای داعش آرایش نظامی گرفتند. برنامه عملیاتشان گروگان گرفتن زائران ایرانی بود. نزدیک اربعین بودوحفاظت از زوّار راحاج قاسم سلیمانی فرماندهی می کرد. موضوع رابه ایشان اطلاع دادیم. نگرانی درمیان برادران عراقی موج می زدومنتظردستوروتصمیم سرداربودیم،اماحاجی تنهابابیست نفرازنیروهایش راهی شد. مسیرنیروهای داعش مشخص بود لشکراندک سردارکمین کرد. درگیری بین دوجبهه فقط سی دقیقه طول کشیدوتمام. فقط یک نفرازداعشی هازنده ماندکه اسیرشد. حاج قاسم باهمان کت وشلواری که تنش بود،مقابل اسیرداعشی ایستاد. کت وشلوارش رانشان دادوگفت:می بینی لباس من برای جنگ نیست. وای برشمااگه رهبرم سیدعلی دستوردهدکه لباس نظامی بپوشم! خیلی هامی گویندحاج قاسم راقبول داریم. سردارسلیمانی سرداردل هابود. دلمان آتش گرفت ازکارآمریکایی هااما...اما ماکاری بارهبرنداریم. جمله آخرداستان رابخوانیداوسردارسیدعلی حسینی الخامنه ای بود،سرداری که عمرش رادرجنگ های برون مرزی دورازخانه وخانواده گذراند. سرداری که بااشاره رهبرش امنیت کشورومنطقه راتامین کرد. امنیت من وشمارا. اهل کوفه نباشیم ، قدر دان خون شهدا باشیم
درمکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس نور سردار شهید مجتبی قطبی🌷 برای شرکت در مراسم عروسی یکی از آشنایان به تهران دعوت شده بودیم. بعدها صاحب مجلس برای ما تعریف کرد: مراسم بزن و بکوب و شادی در حیاط برپا بود. در حال پذیرایی بودم که متوجه شدم دربِ یکی از اتاق‌های خانه بسته است. در را که باز کردم، از چیزی که دیدم جا خوردم و انگشت حیرت به دندان گرفتم. مجتبی بالای اتاق نشسته و بچه‌های کوچک اقوام هم دورش حلقه زده بودند؛ او با زبانی کودکانه به آنها احکام آموزش می داد! 📚: همسفر تا بهشت 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
زمانی که مادر همسر حاج قاسم در کرمان بستری بود، پسرم دانشجوی ژنتیک بود. یک روز به آی‎سی‎یو آمد و گفت می‌خواهم به دیدن حاج قاسم بروم. من گفتم چه فرصتی از این بهتر شاید این تنها فرصت دیدار تو باشد و دیگر در تمام عمر نتوانی حاج قاسم را ببینی. از حاجی اجازه دیدار گرفتم و پسرم آمد. حاجی به پسرم رو کرد و گفت: علی! به نظرت پایان زندگی چیست؟ پسرم گفت پایان زندگی رفتن است و ادامه داد غروب شمس و قمر را چرا زیان باشد و به طبع هر آمدنی یک رفتنی دارد. حاج قاسم سوالی دیگر پرسید و گفت: پس بهترین رفتن چیست؟ پسرم گفت اتفاقاً همین سوال را من از شما داشتم. شهید سلیمانی جواب داد: پس باور داری که هر آمدنی رفتنی است در اینکه شک نداری؟ پسرم گفت: نه حاج قاسم ادامه داد: چه بهتر رفتنی که با شهادت باشد. تنها رفتنی که نزد حضرت حق ماندگار خواهد بود و از خان و سفره حضرت حق بهره خواهی برد، شهادت است. پس برای من هم دعا کنید. 🎤راوی: غضنفر قائم پناه 🌷
گاهی یک نگاه حرام، شهادت را برای کسی که لیاقت شهادت دارد سالها عقب می اندازد، چه برسد به کسی که هنوز لایق شهادت بودن را نشان نداده.. سردار_شـهید_حسین_خرازی🌷
«بکوشید عاشق شوید چرا که مسیر عشق بی انتهاست مبدأش کربلا، مقصدش تا خداست» شهید علی رضوانی 🌷
🏴ابراهیم همچنان پشت میز نشسته بود و کار می کرد. گفتم: «همه ساکشونو بستن. چهار ساعت دیگه حرکت مونه. 🏴محمد ابراهيم لبخند زد. . مگه نمی دونی؟! همه ی اتفاقات خوب در آخرین دقیقه ها می افته... کارم تموم بشه، منم ساکمو میبندم. بچه ها پراکنده شدند. هرکدام رفتند دنبال کاری. 🏴ناگهان هواپیمای دشمن در آسمان ظاهر شد و بمب انداخت، درست همان جایی که ابراهیم نشسته بود. اتفاق خوبی که منتظرش بود، افتاد. "شهید محمد ابراهیم شاه‌بیگی"🌷 🎤راوی: همرزم شهید
درمکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس نور شهید آیت الله مدنی 🌷 پدرم خیلی به ولایت فقیه اعتقاد داشتند و دستور ولایت فقیه را سررشته کارهای خویش قرار می دادند و کاملاً مطیع آن بودند. حتی برای مسافرت جهت عقد خواهر کوچکم از امام کسب تکلیف کردند و امام فرمودند در آن وضعیت نمی شود تبریز را به حال خود رها کرد. پدرم هم برای مراسم عقد خواهرم حاضر نشد و امر امام را اطاعت کرد. پدرم به ایتام خیلی علاقه مند بودند و واقعا دلسوز آنها بودند. حتی به یاد دارم که فردی آمده بود و باغی را به ایشان بخشیده بود، اما پدرم حتی یک دانه سیب را به خانه نیاوردند و همه را به ایتام بخشیدند و همیشه سعی در کمک کردن به آنها داشتند. پدرم روی اموال بیت المال حساسیت داشتند و همیشه نگران و ناراحت این موضوع بودند که اموال بیت المال با مال خودشان مخلوط نشود. برای همین دو کیسه درست کرده بودند، یکی سیاه و دیگری سفید. هر وقت که ما چیزی نیاز داشتیم و از پدرم تقاضای پول می کردیم کیسه سیاه را که مخصوص خودمان بود نشان می دادند و می گفتند: کیسه ما خالی است، دعا کنید که پر شود و من از آن به شما بدهم. و به کیسه بیت المال دست نمی زدند. ما از آن هنگام راجع به بیت المال حساس شدیم و یاد گرفتیم که هیچ وقت نسبت به مال دیگران چشم داشتی نداشته باشیم. 🎤راوی: فرزند شهید 🌷🕊 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🔰توزیع شیرینی بین کودکان نبل و الزهرا توسط حاج قاسم سلیمانی زمانی که نیرو‌های (محور مقاومت) به نبل و الزهرا نزدیک شدند و قرار بر این شد که حلقه محاصره از این دو شهر برداشته شود و روزی که این پیروزی به دست آمد، رزمندگانی بودند که ۵ سال بود خانواده خود را ندیده بودند. در این حالت از فرماندهی، چون حاج قاسم چه انتظاری دارید؟ فرمانده‌ای که نبرد‌ها را رهبری می‌کند، برنامه‌ریزی می‌کند و بر اجرای عملیات نظارت می‌کند، از این‌که در جیبش شیرینی می‌گذارد تا بین بچه‌ها تقسیم کند، تعجب کردیم؛ این یعنی او اولاً ایمان کامل داشت که وارد نبل و الزهرا خواهد شد و ثانیاً به فکر بچه‌ها بود. چگونه این فرمانده توانست شجاعت نظامی را با فطرت انسانی ترکیب کند! یکبار دیگر هم در البوکمال با حاج قاسم و شهید عباس الیتامی (ابومیثم) لب دیواری نشسته بودیم. صدای موشک ها شنیده می شد. معمولا یکی از ما می ترسیدیم، یا احتیاط می کردیم؛ اما حاج قاسم با خونسردی و آرامش کامل بر می گشت و پشت سر را نگاه می کرد! 🎤راوی: حسین مرتضی، خبرنگار و تحلیل گر سیاسی 🌷
در مکتب شهادت در محضر شهدا خوف، فرزند شک است و شک، زاییده شرک و این خوف و شک و شرک، راهزنان طریق حق‏ند. اگر با مرگ انس نگیری، خوف راه تو را خواهد زد و امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد. شهید حسین خرازی را آن‏چنان انسی به مرگ بود که گویی هر لحظه آماده است تا آن را گرم در آغوش گیرد. بارها و بارها زمان و شهادت و محل دفنش را به دوستانش اعلام کرده بود. آنچه علمدار لشکر امام حسین علیه‏السلام را دلگرم می‏کرد، یاد شهد شیرین شهادت بود. او خوب می‏دانست که مقصد را در این عالم دلتنگی‏ها نمی‏توان یافت. حسین پیش از آنکه حسینی شود، عباسی شد و از آنجا که می‏دانست تا دستان ظاهر بریده نشود، بال‏های بهشتی نخواهد رویید، دست راست خویش را پیشکش یار کرد. سردار_شهید_حاج_حسین_خرازی🌷
*تلنــگر⚠️* ✍از بزرگ مردی پرسیدم : بهترین چیزی که میشه از دنیا برداشت چیه ؟ کمی فکر کرد و گفت : دست ؛ با تعجب گفتم :چی؟ دست ؟!! گفت بله ، اگر از دنیا دست برداریم کار بزرگی انجام دادیم که کوچکترین پاداشش رضوان خداونده و ادامه داد که : امام صادق علیه السلام فرمودند:  «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة» "عشق به دنیا ریشهٔ هر گناه است" 📚اصول کافى، جلد ٢
در مکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس نور سردار شهید حسن شفیع زاده🌷 ایشان در انجام واجبات و ترك محرمات كوشا بود. به مستحبات اهمیت می داد. اهل نماز شب بود. كم سخن می گفت و با كردارش دیگران را به عمل صالح دعوت می كرد. از تشریفات و تجملات به شدت دوری می جست و سادگی و بی آلایشی را مشی خود قرار داده بود. در ایام پیروزی انقلاب اسلامی شب و روز نمی شناخت و بعد از آن، در طول جنگ تحمیلی، مخلصانه انجام وظیفه می نمود و هرگز راحت در بستر نخفت. برادر ایشان نقل می كند: دوبار او را در جبهه دیدم. بار اول زمانی بود كه برای دیدنش به پادگان شهید حبیب اللهی اهواز رفتم و سراغ او را گرفتم. دوستانش خندیدند و گفتند اگر او را پیدا كردی سلام ما را هم به او برسان. مرتبه دوم در قرارگاه كربلا بدون هیچ گونه تكلفی در كنار سایر نیروها در آن گرمای سوزان جنوب در سنگر خفته بود، در حالی كه روزنامه رویش انداخته بود. می گفتند شب نخوابیده و خیلی خسته است. 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷