#شهیدآنه🕊
#سیدالشهدای_خدامت🌷
#شهیدآیت_الله_رئیسی🌷
#خادم_الرضا🌷
ســه شــنبه هــر هفتــه روز خاصــی بــــود؛ روز دیدارهــای مردمــی.
در بعضــی از ســه شــنبه ها سـید ابراهیم، میــزش را بــه راهرو انتقــال می داد و تــا شــب مـی نشســت تـا مـردم بیایند و از مشکلاتشـان بگوینـد و گاهـی اوقات ســرش فریـاد بزننـد!
او هـم بـا کمـال آرامـش آنهــا را مــورد لطــف قــرار مـی داد و قـول مـی داد کار
آنهــا را پیگیــری کنـد.
واقعـا تا آنجــا کــه در تـوان داشــت، پیگیـری می کـرد. گاهـی تعـداد
ایــن مراجعیــن بـه ۱۵۰ نفــر در روز می رسـید کــه بــا همــه آنهــا بــا روی بـاز برخـورد می کــرد و حــرف هایشــان را می شــنید.
📚: سید محرومین
میگفتند او اولین رئیس جمهور ۴ساله ایران است؛ اما نفهمیدند او دومین رئیس جمهور همیشگی ایران بود...🌷🕊
#سیدالشهدای_خدمت🌷
#خادم_الرضا
#شهیدآنه🕊
#سیدالشهدای_خدمت🌷
#شهیدآیت_الله_رئیسی🌷
#خادم_الرضا🌷
منافقین داخــل زنــدان شــنیده بودنــد عملیــات فــروغ جاویــدان شکســت خــورده.
تصمیم گرفتنــد هــر طــور شــده بــزرگان
دســتگاه قضــا را تــرور کننــد؛ حتــی اگــر بــا چاقوهــای دستســازی باشــد کــه در همــان زنــدان و بــا ســاییدن قاشــق ســاخته بودنــد.
سـید ابراهیـم جـزو اولیـن گزینـه هایشـان بـود. خبــر برنامــه ی تــرور خــودش را کــه شــنید، ســکوت کــرد.
بــا وجــود ایــن رفتارهــای منافقیــن، او دســتور داده بــود کــه اگــر ذره ای ندامــت در رفتــار اعضــای ســازمان منافقیــن مشــاهده شــد، مشــمول رافــت اســامی قــرار بگیرنــد.
📚: سید محرومین
#شهیدآنه🕊
#سیدالشهدای_خدمت🌷
#شهیدآیت_الله_رئیسی🌷
#خادم_الرضا
وقتـی بـه ریاسـت سـازمان بازرسـی کل کشـور منصــوب شــد، چنــد نفــر از مدیــران ســازمان کـه گرایـش هـای سیاسـی مخالـف او داشـتند، نگــران اخــراج و برکناریشــان بودنــد. امــا او بــا
علـم بـه نـگاه سیاسـی آنهـا، در تمـام ده سـال ریاسـتش بـر سـازمان از تـوان آنهـا بهـره بـرد.
عملا معتقــد بــه شایســته ســالاری بــود؛ نــه فقـط در شـعار!
📚: سید محرومین
#شهیدآنه🕊
#سیدالشهدای_خدمت🌷
#شهیدآیت_الله_رئیسی🌷
#خادم_الرضا
یکــی از برنامــه هــای ســخنرانی آقــای
رئیسـی کنـار یکـی از محافظـان نشسـته بـودم.
وقتــی آقــای رئیســی بــرای ســخنرانی رفــت پشــت تریبــون، بــه محافــظ گفتــم کاش یــک صندلــی مــی گذاشــتید تــا آقــا ســید نشســته ســخنرانی کنــد. گفــت: بــه ســر و رو رویــش نــگاه نکــن. فقــط ریــش هایــش ســفید شــده؛ هنــوز جــوان هســتند و پرشــور.
بعــد بــا خنــده گفــت: مــا از دســت ایشــان پیــر شــدیم؛ حــاج آقـا از 5 صبـح تـا 11 شـب مشـغول کار هسـت.
📚: سیدمحرومین
#شهیدآنه🕊
#سیدالشهدای_خدمت🌷
#شهیدآیت_الله_رئیسی🌷
#خادم_الرضا
بیـش از یـازده سـال بـود کـه آقـا سـید ابراهیـم را از نزدیــک ندیــده بــودم. آخریــن بــار، ســال 84 در بیــت آیــت الله نــوری همدانــی بــا هــم گـپ و گفتـی داشـتیم.
دوبـاره او را دیـدم؛ ولـی ایـن بـار در کسـوت متولـی آسـتان قـدس بـزرگ و شــریف. هیــچ فرقــی نکــرده بــود؛ جــز ســر و
رویــی کــه ســپیدتر شــده بــود و نورانــی تــر!
همـان کـه بـود مانـده؛ مردمـی، قبـراق، خنـده رو، پیگیــر، گیــرا و خاکــی!
راســتش را بخواهیــد نمــی توانســتم شــادمانی ام را کتمــان کنــم. از اینکــه تولیــت حــرم را بــا عمامــه ای از ســر برداشــته، گوشــه ای از حــرم در حــال اشــک و مناجــات مــی بینــم.
از اینکــه مــردم را بــا تولیــت آســتان، رو در رو و بـدون حلقـه هـای عریـض و طویـل حفاظتـی مـی بینـم. از اینکـه مـی بینـم مـردم، بالاتریـن مقــام مســئول در حــرم را بــه چالــش مــی کشــند و نقــد و قنــد خــود را بــی پــرده بــه او مــی گویند.
📚: سید محرومین
#شهیدآنه🕊
#سیدالشهدای_خدمت🌷
#شهیدآیت_الله_رئیسی🌷
#خادم_الرضا
نیروهاي بخش تعمیرات اتومبیلهاي سازمان بازرسی کل کشور، گمنام ترین نیروها بودنـد.
کـار و فعالیتـشان زیاد بود، اما کمتر مورد توجه مسؤولین سازمان بودند. توقــع زیــادی هــم نداشــتند؛ بــه یــک ســلام و احــوال پرســی هــم راضــی بودنــد، امـا بالادستی ها آن را هم از ایشــان دریغ می کردند. چند روزي از تحویل مسؤولیتش نگذشته بود که خواست بـا اتومبیـل
بـه دیدار رئیس وقــت قوه قضائیه برود. در کنار اتومبیل او یکی از مکانیک هـا بـا لبـاس فـرم مخـصو ِص مکانیکــی که به تن داشت، مشغول تعمیر اتومبیلی بود. جلو رفت. سلام و احوالپرسی گرمـی بـا او کـرد و خـدا قـوت گفت.
بعدسوار اتومبیل شد و رفت. هنوز مکانیک در بُهت برخورد رئیس جدیـد سـازمان بازرسـی کـل کـشور بـا خــودش بود که همکارانش دوره اش کردند: نگفته بودي با رئیس جدید نسبت فامیلی داري؟
مکانیک قسم خورد که اولین بار بوده که
او را دیــده، امــا کسی زیر بار نمی رفت. مدت زیادي طول نکشیدکه بقیه مکانیک ها و نیروهاي سازمان هم مهربانی رئیس جدیـد بـا نیروهایـش را چشید.
📚: سید محرومین
#شهیدآنه🕊
#سیدالشهدای_خدمت🌷
#شهیدآیت_الله_رئیسی🌷
#خادم_الرضا
با وجــود فضــاى رســمى دادســتانى،
فضایــى صمیمــى را بــه وجــود آورده بــود.
بــه خاطــر ویژگــى هــاى اخلاقى اش،
دیگــران بــه راحتــى مى توانســتند رابطــه
برقــرار کننــد. هیــچ کســى در ســخت
کوشــى و دقــت در کار قضایــى بــه پــاى
او نمى رســید. هــر روز از صبــــح
علــى الطلــوع ســر کار حاضــر مى شــد.
۱۸سـاعت کار کـــردن (آن هـــم کار
پرمشـــغله ایشــان) واقعا دشـــوار بــــود.
قلبـــا عقیـــده داشـت کـه بایـــد خودش را
بـــه ســـختى بیاندازد، تـا یـــک گوشـه از
مملکـــت پـا بگیـــرد. بـا اینکـه دائمـــا سـر
و کارش بـا مجـرم و متهـم بـود، در نهایـــت احتـرام و در عیـن حـــال بـا قاطعیـت و قانونمـــدارى، بـــا آنهـا رفتـــار می کرد.
📚: سید محرومین
4.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهید آیت الله سیدابراهیم رئیسی|
من از روحانی و جهانگیری پرونده هایی داشتم که میتوانستم در مناظرات علیه آنها استفاده کنم ولی نکردم...
از خود امام رضا علیه السلام سیلی خواهند خورد...
#یداللَّه_فوق_ایدیهم
#خادم_الرضا
#شهید_جمهور
#انتخابات
#شهیدآنه🕊
#خادم_الرضا🌷
#شهیدجمهور🌷
#شهیدآیت_الله_رئیسی 🌷
از نکات مهم زندگی شهید رئيسی ساده زیستی و مواظبت به دخل و خرجش بود بطوری که حتی حاضر نمی شد پول سفر خود و خانواده اش به کربلا را دیگران بپردازند و مقید بود با خرج خودش سفر کند و زیر بار منت هیچ کس نرود، چه بسیار ثروتمندانی که بارها سعی کردند تا او را در تور خود بیندازند ولی موفق نشدند و این برای یک مقامی که بیش از سی سال در قوه قضائيه منصب داشته باشد ولی نتوانند او را بخرند خیلی مهم است.
🎤راوی: مرتضی نجفی قدسی
#شهیدآنه🕊
#شهیدجمهور🌷
#خادم_الرضا🌷
#شهیدسیدابراهیم_رئیسی🌷
روایتی شنیده بودم که رئیس جمهور شهید قبل از انقلاب به بندرعباس رفته بود. در آنجا یک کشتی نیروی دریایی بود که نظامیان در آنجا استراحت می کردند. این کشتی یک سینما داشت که شهید رئیسی مرگ بر شاه را بر عکس روی پرده سینما می نویسد.
امیر دریادار شهرام ایرانی گفت: سال ۱۴۰۰ که شهید رئیسی به بندر جاسک آمده بود خدمت ایشان ماجرای پرده سینما را عرض کردم و ایشان خیلی متعجب شد و خیلی برای او جذاب بود که من این ماجرا را می دانستم.
🎤راوی: سردار سرتیپ محمد شیرازی
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
#شهیدآنه🕊
#خادم_الرضا
#شهید_جمهور
#شهیدسیدابراهیمرئیسی🌷
توی سفرها، خودش بیشتر از همه می دوید. همین که حرف از استراحت می زدیم می گفت: باید بدو بدو کنیم تا از کار مردم گرهی باز شود.
با همه ی ورزیدگیهای نظامی، اسم سفر با رئیس جمهور که می شد تن و بدنمان می لرزید و عزا می گرفتیم.
چون می دانستیم که در تمام مدت سفر، نه خواب خواهیم داشت نه غذا و نه استراحت. اما همین که سفر تمام می شد و با لبخند، از همه ی برای همراهی، تشکر می کرد و برای سختی ها عذرخواهی، خستگی از تنمان بیرون می رفت.
📚: مثل ابراهیم