#سبک_زندگی_شهدا
آخرین باری که به تهران آمده بود #کمتر غذا میخورد.
وقتی با اعتراض ما مواجه میشد میگفت:
باید این بدن را #آماده کنم.
در شب های #سرد زمستان بدون بالش و پتو میخوابید ومیگفت: این بدن باید عادت کند روزهای طولانی در #خاک بماند.
میگفت:
من از این دنیا هیچ نمیخواهم حتی یک وجب خاک.
دوست دارم انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم.
دوست دارم بدنم در راه خدا قطعه قطعه شود و روحم در جوار خانم حضرت زهرا (س) آرام گیرد....
#شهیدابراهیم_هادی
📕صبحتون شهدایی
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊
#دلنوشته_شهدائی
احساس می کنم که #گم شده ام ...
#شهداء می شود مرا #تفحصم کنید
#گم شده ام ...
در #کجا ، #نمیدانم ...
بیش از همه در #خودم ...
شما را به آن #سربندهایتان
#تفحصم کنید ...
آخر که چه ؟
مگر نه این است که از #خاک آمدم و به #خاک می روم؟
پس چه بهتر که #خاکی بروم
دیگر #تحمل ندارم
قلبم پر از حُب #دنیاست
#چشمانم که هنوز #گریان است
#دستانم هنوز به #سوی شماست
#پاهایم هنوز در #راهتان است
#گوشهایم هنوز #نوایتان را می شنود
پس تا #دیر نشده به #داد این تن برسید ...
#شهداء
#تفحصم
#کنید
شما را به #سربندهایتان قسم
#تفحصم کنید ...
دارم گم میشوم در این
#روزمرگی های دنیای فانی
دیگر از همه چی سیر شده ام
فکر میکنم بی هدف دارم ادامه میدهم
#شهدا فکری به حال دل خسته ام کنید
#شهدا_شرمنده_ایم😔
#مکتب_سردار_سلیمانی
یاران حاج قاسم
مدافعان حرم
مجید شوخ طبع بود به همین جهت در نخستین جلسه آشنایی نظرم را جلب کرد.
در میان صحبتهایم با نیروها چند بار
شوخی کرد که خیلی جدی گفتم «اگر شوخی کردن را ادامه بدهی، بیرونت میکنم».
در آن روز شهید به پهلوی شکسته حضرت #فاطمه (س) قسمم داد تا او را اعزام کنم. من را در آغوش گرفت و گفت
🌹«با من دعوا کن. کتکم بزن ولی بیرونم نکن.
تو را به حضرت فاطمه (س) قسم میدهم
تا من را اعزام کنی.»
گفتم آنجا جنگ است شوخی که نیست،
اما باز هم با شوخی سعی کرد تا نظرم را جلب کند. با تایید انجام شده و راضی به اعزامش شدم.
این قسم مجید در لحظه شهادت حالم را بد کرد چون 4 تیر به پهلویش اصابت کرده بود.
🌹قبل از شروع عملیات، نیروها را جمع کردم و گفتم که چگونه عمل کنند. پس از اتمام سخنانم، گفتم مجید چند بار گفتم خاکبازی نکن. لباس آستین کوتاه پوشیده بود.
گفتم «چرا خالکوبیات مشخصه؟» پاسخ داد «این #خالکوبی یا فردا #پاک می شود، یا #خاک می شود»
این آخرین شوخی مجید بود.
[وقت #شهادت یک تیر به بازوی سمت چپش خورد و خالکوبی اش پاک شد
•| #شهیدمجیدقربانخانے🕊|•
یاد عزیزش با صلوات
♥️#حاجقاسم بارها این خاطره را هم تعریف کرده است #که روزی با #حسین به شناسایی عملیات میروند، آن شناسایی موفقیتآمیز پیش میرود، وقتی به خاک خودی میرسند، #حسین سجده #شکر بهجای میآورد و دو رکعت# نماز میخواند.
⚘️ حاجقاسم میگوید# حسین چرا داخل #سنگر نرفتی، چرا اینجا #سجده میکنی!! #حسین یوسف الهی میگوید این قانون ما است وقتی #شناسایی #موفقی برای عملیات انجام میدهیم، بلافاصله به #خاک خودی رسیدیم #سجده شکر میکنیم و دو رکعت #نماز میخوانیم.