*﷽*
در مکتب شهادت
در محضر همسر شهدا
در منطقه گیلان غرب من در کنار حاجی مشغول خدمت بودم.
بعد از مدت زمانی که در آن منطقه بودیم ، یک روز به حاجی گفتم : بد نیست به فریدونکنار برویم ، تا بعد از مدتی سری به خانواده بزنیم و هم اگر نیروی داوطلبی باشد به منطقه بیاوریم.
در آن موقع من وایشان پول نداشتیم و در آن منطقه ماشین کم بود.
حاجی حاضر نشد از پول و ماشین هایی که در اختیارمان بود ، استفاده کنیم...
می گفت : این ها مال بیت المال است و باید در مسائل جنگ استفاده شود ، نه مصارف شخصی!!!
👈 بیت المال را حفظ کنیم ، مال البیت خود ندانیم.
📚 : پا به پای ستاره
#شهید_حاج_حسین_بصیر
#یاد_عزبزش_با_صلوات
مکتب سردار سلیمانی
@maktabesardarsoleimani
#شهیدانه🕊
چند شب مانده بود به عملیات والفجر هشت، شور و حال عجیبی بین بچهها بود، هر شب برای تقویت روحیه، دستههای عزاداری به راه میانداختیم و به گروهانها و گردانهای همجوار میرفتیم. یک شب کل گروهان را به دو ستون کردیم و به طرف گردان امام محمد باقر (ع) لشکر ویژه ۲۵ کربلا رفتیم.
من وسط دو ستون بودم تا حرکت بچهها با نظم باشد، آن شب، جاده به خاطر بارانی که شب قبل آمده بود خیس و گلی بود و احتمال داشت لیز بخوریم، بین راه دیدیم که ستونها به هم چسبیدهاند، سریع خودم را به آن قسمت رساندم، دیدم فردی با یک پیت نفت که بر دوش دارد باعث بههم ریختن ستون شده است.
کمی از کارش دلخور شدم، وقتی رفتم به او اعتراض کنم دیدم سردار سرلشکر شهید حاج حسین بصیر «قائممقام لشکر ویژه ۲۵ کربلا» است که وسط چالهای که در آن آب است ایستاده تا بقیه بچهها به داخل آن نیفتند، دستش را طوری روی صورتش گرفته بود که شناخته نشود.
#مردان_بی_ادعا
#شهید_حاج_حسین_بصیر🌷
❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷
ارتباط با خادم کانال
@sardar_zakizadeh
https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
بار آخري كه از جبهه آمد،
موي سر و صورتش بلند شده بود.
به او گفتم:
_«حاجي! موي سر و ريشت خيلي بلند شده، اصلاح كن».
در جوابم گفت:
_«مي خواهم آن را خضاب ببندم».
خنديدم و گفتم: «از رنگ قرمز حنا خوشم نمي آيد».
در جوابم گفت: «اين موها و ريش ها مي خواهند با #خون سرخ خضاب بسته شوند».
وقتي پيكر مطهر شهيد را برايمان آورده بودند، ريشش با خون خضاب شده بود.💔
✍🏻به روایت همسر
#شهيد_حاج_حسین_بصیر🌷
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جذب نیرو برای اعزام توسط حاج بصیر که حیرت همه را در برداشت
اسفند ۱۳۶۵ که دامادش شهید مرتضی جباری به شهادت رسید
خودش خبر شهادت را آورد و به دخترش فرشته خانم تو پایگاه شهید بهشتی اهواز گفت.
در مراسم ختم دامادش در فریدونکنار حضور پیدا کرد و کنار منبر ایستاد و گفت : مردم همه میدانید که من از شروع جنگ در جبهه بودم ، من نه تو مراسم عقد دخترم بودم نه توانستم در شادی آنها حضور داشته باشم.
مرتضی هم سریع آمد و برای مبارزه با نیروهای بعثی به من پیوست.
امروز هم نیامدم برای مراسم دامادم ، امروز آمدم بگویم ما تو جبهه نیرو میخواهیم ، مرد میدان میخواهیم ، بسم الله.....
در این فیلم تصاویری کمتر دیده شده از فرمانده شجاع لشکر ویژه ۲۵ کربلا سردار شهید حسین جان بصیر به تصویر کشیده شده است.
#شهید_حاج_حسین_بصیر🌷
#شهید_مرتضی_جباری🌷