eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
940 دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
7.9هزار ویدیو
33 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
بهانه ای برای باشهیدان بودن سالروز تولد حبیب شهدای مدافع حرم شهید ، باران رحمت الهی است که به زمین جانها، حیات دوباره می دهد، عشق ، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد... حبیب شهدای مدافع حرم❤️ یاد ما هم باش خیلی دلمان گرفته
🌷 حسن رزاقی🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتقاد به مال  حلال داشت و بی‌توجه به مال دنیا بود و به پرداخت خمس به خصوص در موقع مقررش تاکید داشت. تمام تلاشش بر این بود که حقی از مردم به گردنش نباشد چرا که بر این عقیده بود که مواردی که حق‌الله باشد ممکن است بخشوده شود ولی حق‌الناس هرگز. زمانی که آقا فرمودند: اگر حالا با داعش نجنگیم در آینده باید در مرزهای خودمان با آنها بجنگیم، تصمیمش را قطعی کرد و گفت باید بروم و ساک سفر بربست و عازم سوریه شد و پرواز کرد در بی نهایت...🌷🕊
هر کس که، به نام خدا، به یاد خدا و برای خدا، زندگی کرد... آخرش می‌شود...🕊
🕊 🌷 یک روز قرار شد که من برادر شهید ابراهیم اصفهانی و یکی از فرماندهان سپاه به محل جلسه برویم پشت فرمان نشستم. برادر اصفهانی‌کنار من و آن فرمانده در کنار برادر اصفهانی نشست. در طی مسیر این فرمانده شروع به صحبت در مورد یکی از فرماندهان کرد. برادر اصفهانی با مهربانی گفت: برادر، در مورد کسی که در جمع ما نیست حرفی نزن شاید مبتلا به غیبت شویم. اما این بنده خدا بدون توجه به تذکرات به حرفش ادامه داد. دوباره برادر اصفهانی گفت: دوست عزيز غيبت نكن من هم که شنونده غیبت هستم در گناه شما شریک می شوم. این فرمانده باز حرفش را ادامه داد و گفت :مگه دروغ میگم؟ یکباره دیدم ابراهیم اصفهانی فندک جلوی ماشین را در آورد يكباره و بدون هیچ حرفی به پشت دست خودش چسباند من شوکه شدم و زدم روی ترمز... بوی دود و گوشت سوخته توی ماشین پیچید ! آن فرمانده هم مثل من زبانش بند آمده بود همگی پیاده شدیم. دست‌برادر ابراهیم اصفهانی سوخته بود... او بدون اینکه به ما چیزی بگوید به خودش نهیب زد و گفت: می بینی ابراهیم تحمل سوختگی دنیا را نداری ،عذاب خدا را چطور میخواهی تحمل کنی؟ 📚: از گود مافیا تا گود قتلگاه
ایستگاه شهدا شهید مصطفی صدر زاده🌷 سال 91  برای دوره  تکمیلی  به قشم رفته بود.👏 برام تعریف کرد یه روز  ،  کپسول اکسیژنم خراب شد ، به استادم علامت دادم که کپسول اکسیژنم مشکل پیدا کرده .😔 گفت : مامان مرگ را به چشمم دیدم ، البته از  نترسیدم، ازاینکه  این جوری بمیرم و  نشم وحشت کردم.😢🌷
سال ها بعد از عملیات «والفجر مقدماتی»، از دل خاک فکه، پیکر مطهر پیدا شد. در جیب لباس خاکی‌اش برگه‌ای بود که نوشته‌هایش را با کمی دقت می‌شد خواند: "بسمه تعالی" جنگ بالا گرفته است. مجالی برای هیچ وصیتی نیست... تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم، حدیثی از امام پنجم برای شما می‌نویسم: «به تو خیانت می‌کنند، تو مکن. تو را تکذیب می‌کنند، آرام باش تو را می‌ستایند، فریب مخور تو را نکوهش می‌کنند، شکوه مکن مردم شهر از تو بد می‌گویند، اندوهگین مشو. همه‌ی مردم تو را نیک می‌خوانند، مسرور مباش... آن‌گاه از ما خواهی بود.» دیگر نایی در بدن ندارم؛ خداحافظ دنیا...🌷🕊
🕊 سیدجواد اسدی🌷 هر چه بیشتر از مکتب رهایی بخش اسلام، به‌ویژه زیستن را یاد بگیرد و در خط فاطمه (س) و در کاروان قافله سالاری زینب باشید. 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
3.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایستگاه شهدا فرمانده بی دست دفاع مقدس سردار شهید حاج حسین خرازی🌷 🎥 «حسین خرازی» فرمانده لشکر ۱۴امام‌حسین‌(ع) در دوران هشت سال دفاع‌مقدس بین سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ بود 🔹️شهید خرازی در عملیات‌های مختلف رشادت‌های بسیاری از خود نشان داد و در عملیات «خیبر» نیز یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع شد. 🔹️در عملیات «والفجر هشت» لشکر امام‌حسین‌(ع) تحت فرماندهی شهید خرازی، لشکر گارد ریاست‌جمهوری صدام را به تسلیم وا داشت و پیروزی‌های چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیده‌ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد. 🔹️لشکر ۱۴امام‌حسین‌(ع) در عملیات «کربلای پنج» نیز شکست سختی به عراقی‌ها وارد آورد اما در این عملیات در اوج آتش توپخانه دشمن، خمپاره‌ای در نزدیکی فرمانده دلاور این لشکر، حاج حسین خرازی منفجر شد و سرانجام هشتم اسفند سال۱۳۶۵، در منطقه عملیاتی «شلمچه» در ۲۹ سالگی به شهادت رسید.
🕊 جلال کوشا🌷 مواظب حرکات تفاله های منافقین که هر روز به لباسی جدید ممکن است ظاهر شوند باشید و وحدت را حفظ کنید.
🕊 مسعود اصلاحی🌷 در حالِ تماشایِ تعزیه داشتم به مسعود که ۶ماهه بود، شیر می‌دادم. یهو دلم شکست و اشکم جاری شد؛ گفتم: خدایا! کاش فرزندی داشتم که در راه امام حسین(ع) فدا بشه... در همین حال اشک چشمم ناخواسته به دهان مسعود چکید... گذشت و سال۶۶ مسعود به شهادت رسید و بدنش مثل امام حسین(ع) تکه تکه شد. همون شب خوابِ تعزیه‌ی سالها پیش رو دیدم، توی عالمِ خواب مسعود در آغوشم بود که ناگهان پر کشید و به یارانِ امام حسین(ع) پیوست... 📚: حدیث عشق
🕊 عباس‌دانشگر🌷 خدایا! یا مرا از زمین بردار یا دست من زمین گیر را بگیر. گناه،غرقمان کرده و غفلت دلمان را سیاه کرده .. نشانه‌اش را می‌خواهی؟! همین بی‌تفاوتی است...🌷🕊 🌷
همسر شهید میثمی: پرسید: «ناراحت می شی برم جبهه؟ (چون قبل از تولد بچه بود: روزهای آخر حملم بود) گفتم: آره، امّا نمی خوام مزاحمت بشوم! رفت و دو روز بعد هادی به دنیا آمد. بعد که برگشت بوسیدش و اسمش را گذاشت "هادی". پرسیدم: دوستش داری؟ گفت: «مادرش را بیشتر دوست دارم.»😍 🌷