#سیره_شهدا 🌼🍂
هادی گفت من نمیخوام برم دانشگاه به چند علت ،
اولا ،ً مگه ما چقدر دکتر و مهندس و متخصص میخواهیم ، این همه فارغ التحصیل داریم ، پس بهتره یه درسی رو بخونم که هم به درد من بخوره و هم به درد جامعه.
در ثانی ، اگر ما دکتر و مهندس نداشته باشیم ، می توانیم از خارج وارد کنیم ، اما اگه امثال شهید مطهری نداشته باشیم ، باید چیکار کنیم.
من مدرک دانشگاهی برام مهم نیست ، این که به من بگن دکتر یا مهندس اصلا برام ارزش نداره ، من میخوام علمی رو بدست بیارم که لااقل برای اون دنیای من مفید باشه....
مدافع حرم
#شهیدهادی_ذوالفقاری
📕 پسرک فلافل فروش
شادی روح مطهرش صلوات
برادرش میگفت: نمیگذاشت کسی از دستش ناراحت شود، اگر دلخوری پیش میآمد، سریعا از دل طرف درمیآورد. هادی به ما میگفت یکی از خالههایمان را در کودکی ناراحت کرده، اما نه ما چیزی به خاطر داشتیم نه خالهمان. ولی همهاش میگفت باید بروم حلالیت بطلبم. هیچوقت دوست نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود.
#شهیدهادی_ذوالفقاری🌷
زمانی که هادی در تهران بود و در بازار آهن فعالیت میکرد، همیشه دست خیر داشت. خصوصا برای هیئتها بسیار خرج میکرد. هادی میگفت باید مجلس امام حسین (ع) پر رونق باشد. باید این بچهها که به هیئت میآیند خاطرهی خوشی داشته باشند.
📚: پسرک فلافل فروش
#شهیدهادی_ذوالفقاری🌷
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
در آخرین سفر رفتار و اخلاق او خیلی تغییر کرده بود؛ معنویتر شده بود. یک شب از برادرم سوال کردم چطور این قدر تغییر کردی؟
گفت: کتابی هست به نام معراجالسعاده. واقعا اگر کسی میخواهد به معراج یا سعادت برسد، باید هر شب یک صفحه از این کتاب را بخواند.
بعد کتاب خودش را آورد و از روی کتاب برای ما میخواند و میگفت به این توصیهها عمل کنید تا به سعادت برسید. مثلا، یک شب میگفت: سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد. هر حرفی میخواهید بزنید فکر کنید که آیا ضرورت دارد یا نه؟!
بیدلیل حرف نزنید که خیلی از صحبتهای ما به گناه و دروغ و...ختم میشود.
🎤راوی: خواهر شهید
#شهیدهادی_ذوالفقاری🌷