#روایت_حبیب
خودش برای خودش خیریه و قرض الحسنه بود. حقوقش را که می گرفت به افرادی که نیاز داشتند می داد.
گاهی اوقات به عنوان قرض و گاهی اوقات بلاعوض می داد.
من هم فرش فروشی داشتم به من سپرده بود افرادی که برای خرید می روند با قیمت مناسب و قسطی با آنها حساب کنم.
زمزمه های عملیات که می شد دیگر روی زمین بند نمی شد. همه کارهایش را رها می کرد و برای عملیات آماده می شد.
اگر کسی هم مانعش می شد می گفت: اگر ما نرویم پس چه کسی برود؟!
اگر درنگ کنیم نصف ایران را از دست داده ایم. اگر روز قیامت جلوی ما را بگیرند که چرا درنگ کرده ایم چه جوابی می توانیم بدهیم؟
اگر ما نرویم چه کسی به فرمان رهبرمان لبیک خواهد گفت؟
🎤: پدرشهید
#شهید_ابوالقاسم_آشتیجو
#یادعزیزش_باصلوات
#شهیدآنه🕊
#شهید_ابوالقاسم_آشتیجو🌷
خودش برای خودش خیریه و قرض الحسنه بود. حقوقش را که می گرفت به افرادی که نیاز داشتند می داد. گاهی اوقات به عنوان قرض و گاهی اوقات بلاعوض می داد.
من هم فرش فروشی داشتم به من سپرده بود افرادی که برای خرید می روند با قیمت مناسب و قسطی با آنها حساب کنم.
🎤روای: پدربزرگوارشهید