در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
با اینکه حقوق ماهیانه میگرفت همیشه از دهم یا پانزدهم ماه، بیپول میشد و این موضوع برایمان سوال برانگیز بود، چون که او برای خودش نه لباس و کفشی می خرید و نه وسایل دیگر و فقط هزینه رفت و آمدش بود، سال ۷۷ هم موتور خرید، تا اینکه در مراسم تشییعش چند نفر گفتند محمد به آنها کمک میکرد، خانمی بود که بچه یتیم داشت و دچار بیماری دیابت بود، محمد هزینه درمان او را پرداخت میکرد و هر چه بن کالا از محل کارش میگرفت به آنها میداد، او با آنکه آنچنان مالی نداشت قبل از رفتنش خمس مالش را داد.
#شهید_محمد_زمانی🌷
یاد عزیزش با صلوات
آشنا شدنش با علی محمودوند و مجید پازوکی، او را عاشق بچه های گروه #تفحص کرد...
آخرین تفحص اش، شب بعد از شب های قدر بود #محمد قبل از شهادت، به عکاس سفارش کرد تا از او عکس بگیرد که بعدا به دردش می خورد و آخر در جستجوی شهدا، به همراه علیرضا شهبازی، در #فکه پر کشید...
شهید محمد زمانی زمزمه اش این بود:
عشق است در آسمان پریدن
عشق است در خاک و خون غلطیدن
#جستجوگر_نور🕊
#شهید_محمد_زمانی🌷