#عاشقانه_شہدا 🌹
«روحاللہ براے من هديه امام رضا(ع) بود. 😊
همسري كه امام هشتم به آدم هديه دهـد و امام حسين(ع) او را بگيرد وصف نشدني است. ❤️
من عروس چنين مردے بودم.😍
با بچههاي دانشگاه رفته بوديـم مشهد
آنجا براي نخستين بار براي ازدواجـم💍 دعا كردم.
گفـتم: يا امام رضـا(ع) اگر مردے متدين و اهل تقوا به خواستگاريام بيايد قبول ميكنم.
يك ماه بـعـد از اينكه از مشهد برگشتيم روحالله آمد خواستگاريام.💐💚
#شهید_روح_الله_قربانے🌸
در مکتب شهادت
#عاشقانه_شهدا
{ماه عسل پس از 12 سال!}
سال 88 سعادت زیارت ضریح شش گوشه ی امام حسین(ع) نصیبمان شد. از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم . بچه ها را در آن سفر همراه خود نبردیم. آنها را به پدر و مادر سپردیم و راهی شدیم . یک سفر عاشقانه زیبا..در این سفر از توجه های زیاد جلیل و محبت های فراوانش نسبت به من باعث شد تا تمام افراد کاروان فکر کنند که ما برای ماه عسل به کربلا آمده ایم . خنده ام گرفته بود که بعد از 12 سال زندگی مشترک همه این فکر را می کنند.
#شهید_جلیل_خادمی
#یادش_باصلوات
💞💞💞♥️💞💞💞
✅ #عاشقانه_شهدا
🌸 معتقد بود که خانم خانه نباید سختی بکشد. هیچ وقت اجازه نمی داد خرید خانه را انجام بدهم
🌸 به من می گفت: فکر نکن من تو را در خانه اسیرکرده ام، اگر می خواهی بروی در شهر بگردی، برو؛ ولی حاضر نیستم تو حتی یک کیلو بار دستت بگیری و به خانه بیاوری.
🌸 وقتی می آمد خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم. لباس بچّه را عوض می کرد. شیر براش درست می کرد. سفره را می انداخت و جمع می کرد. پا به پای من می نشست لباس ها را می شست، پهن می کرد، خشک می کرد و جمع می کرد.
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_همت
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
#عاشقانه_شهدا😍
💕قهر بودیم، درحال نمازخوندن بود💕
💕نمازش که تموم شد، هنوز پشت به اون نشسته بودم...و
کتاب شعرشرو برداشت و با یه لحن #دلنشین شروع کرد به خوندن...
ولی من باز باهاش قهر بودم!!!!!
کتابو گذاشت کنار...بهم نگاه کردو گفت:
غزل تمام...
نماز تمام...
دنیا مات...
سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!!
باز هم بهش نگاه نکردم....!!!
اینبار پرسید: #عاشقمی؟؟؟😍
سکوت کردم....
گفت : "عاشقم گر_نیستی لطفی بکن نفرت بورز 😊
بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم میکند ..."
.
دوباره با لبخند پرسید: عاشقمـــــی مگه نه؟؟؟؟؟☺️
گفتم: نـــــــه!!!!!
.
گفت:
لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری ...
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری ...😊
.
زدم زیر خنده و روبروش نشستم....
دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه...😍
بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم...
خدارو شکر که هستی....☺️
راوی:مرحومه ملیحه حکمت
#همسر_شهید_عباس_بابایی
🌷#شادی_روحشون_صلوات🌷
#عاشقانه_شهدا
#زندگی_به_سبک_شهدا
#خدا_عاشقش_شد...
اوایل #ازدواجمان
برای شهادتش دعا میکرد ،
می دیدم که بعد از نمـاز
از خدا #طلب شهادت میکند...
نمازهایش را
همیشه #اول وقت میخواند،
نماز شبش ترک نمیشد،
دیگر تحمل نکردم ،
یک #شب آمدم و جانمازش را جمع کردم،
به او گفتم: تو این #خونه حق نداری
نماز شب بخونی، شهیــد می شی!
حتی جلوی #نماز اولوقت او را میگرفتم!
اما چیزی نمیگفت ....
دیگر هم #نماز شب نخواند !
پرسیدم :
چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟
خندیــد و گفت:
کاریو که #باعث ناراحتی تو بشه
تو این خونه انجام نمیدم،
رضایت تو #برام از عمل مستحبی مهمتره،
اینجوری #امام زمان هم راضی تره ...
بعداز مدتی برای #شهادت هم دعا نمیکرد،
پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟؟
گفت: چرا ، ولی براش دعا نمیکنم!
چون خودِ خدا باید #عاشقم بشه
تا به شهـــــــادت برسم ...
گفتم : حالا اگه تو جوونی
#عاشقــت بشه چیکار کنیم؟؟
لبخندی زد و گفت:
مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟!
✍ به روایت همسر شهید
#فرمانده_حسین
#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_مرتضی_حسینپور
شادی روح مطهرش صلوات
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#عاشقانه_شهدا💞
♥️محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم #هیئت میرفتند☺️ خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلےتمایل داشتند وصلتے💞 صورت بگیره. اما چون فاصله سنےمن و #محمد آقا زیاد بود قبول نمےکردم😕
♥️من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶ 📆 محمد آقا تو سفرے که به کربلا داشته در حرم #حضرت_عباس (ع) #متوسل به این بزرگوار شده و از ایشون همسر #مؤمن و محب اهلبیت (ع) را میخواد👌
♥️️همزمان با این موضوع #بـرادرم یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر💬 کنم نمیدونم چیشد که #موافقت کردم که بیاد☺️
♥️از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و #صلاحه پیش روم بذاره😇 وقتے محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از #کربلا برگشته بود💐
♥️اول صحبتهامون یه روایت برام گفت: « نجات و رستگاری در راستگویی است.» تا این حرف رو شنیدم یه کم #دلهره ای رو هم که داشتم برطرف شد😇
♥️گفت من #خواب دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو میبخشه😍 و همسری خوب و مهربان دارم، ولےهمه این چیزها رو میگذارمو #شهادت در راه خدا رو انتخاب میکنم✅ خوابهای محمد آقا همیشه #رؤیای_صادقه بود....
#شهید_محمد_پورهنگ🌷
#طلبه_شهید_مدافع_حرم
شادی روح مطهرش صلوات
#عاشقانہ_شــہدا 🌹
همیشـہ تو کاراے خونـہ کمکم میکرد😇
میگفت
"با کمک کردݧ بـہ تو از گناهام کم میشه...💕
گاهـے کہ جر و بحثـے بینموݧ میشد😠
سکـوت میکردم تا حرفاشـو بزنہ و عصبانیتش بخوابـہ🙃
بعدش از خونہ میزد بیروݧ🚶 و
واسم پیام عاشقـونـہ میفـرستاد😍
یا اینکہ از شیرینـے فروشـے🍰
شیرینـے میخرید و
یـہ شاخـہ گـل🌹 هم میذاشـت روش و میـاورد بـرام💚☺️
#شهید_مهدے_قاضی_خـانے🌹
شادی روح مطهرش صلوات
*﷽*
#عاشقانه_شهدا💞
زیاد #هیئت دونفری داشتیم. برای هم سخنرانی می ڪردیم و چاشنی اش چند خط #روضه هم می خواندیم،
بعد چای ، نسڪافه یا بستنی می خوردیم.
می گفت: این خوردنیا الآن مال هیئته!
هر وقت چای می ریختم می آوردم، می گفت: بیا دوسه خط روضه بخونیم
تا چاے #روضه خورده باشیم!
راوی: همسر شهید
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#ما_ملت_امام_حسینیم
*﷽*
#عاشقانه_شهدا💞
میگفت:
بزرگ شدن و قدکشیدن بچه هامو و... همه چی رو دوست دارم ببینم ولی خب #اعتقاداتم اجازه نمیده.
منم از ته دل راضی بودم که تو این راه رفته، توی راه اهل بیت...
اگه بهش میگفتم بخاطر من نرو...
پس #خودش چی میشد...
لحظه آخر بهش پیامک زدم ، گفتم: راضی ام به رفتنت...
دوست دارم تمام تلاشت #دفاع باشه...
منم اینجا تاجایی که میتونم از بچه ها مراقبت میکنم.
تو فقط دعا کن...
کاش میدونستی چه #تکیه_گاه محکمی هستی...
#هدیه تولدم قابی بود باخط قشنگش که نوشت...
فاطمه ی عزیزم
مهرتان سنجیده ام
خوبان فراوان دیده ام
اما تو چیز دیگری... 💕💞💕
#شهید_حسن_غفاری
#یاد_عزیزش_با_صلوات
*﷽*
#عاشقانه_شهدا 💞
ماه عسل ما هم به اتفاق عباس و زنش
رفتيم مـشهد.
از پـابوس امـام رضا (ع) كه به هتل
برگشتيم ؛ زنگ تلفـن بـه صـدا درآمـد.
سـريع لبـاس پوشید.
گفتم : كجا ميری؟! زنت را نميبری ؟! گفت : نه ، پيش شما بمونه ! من ميرم بوشهر
پدرم پرسيد :يعنی اينقدر واجبه ؟
گفت : دفاع از خاك ميهن به همه واجبه؛
حتی از مـاه عـسل ازدواج هم واجبتره!
#شهید_عباسعلی_صفی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
#روایت_عشق
#عاشقانه_شهدا 💞
ﺷﺎﻳـﺪ بهترین لحظہ هایے
که با ﻫـﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻴم🍃
نمازای دو نفره مون بود...
ﺍﻳݧ کہ ﻧﻤﺎﺯاﻣﻮ ﺑهش ﺍقتدا ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ
ﺍﮔہ ﺩﻭﺗﺎیے² کنار ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ
ﺍﻣﻜﺎن ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻤﺎﺯﺍﻣﻮنو ﺟﺪﺍ ﺑﺨﻮنیم✨
منطقـه کـہ میرفت ...
تحمـل خونہ💒°
بدون حمید واسم سخت بود😓
"وقتے تو نباشے چہ امیدی به بقایم
این خانہی بےنام و نشان سهم کلنگ است..
🎤روای: همسر
#شهید_حمید_باکری♥️🕊
😍
#عاشقانه_شهدا
🔻همسرشهیدحججی:
موقعپرولباسمجلسییواشکیبهمگفت: «هنوزنامحرمیم! تابپسندیبرمیگردم.»
رفتو با سینیآبهویچبستنیبرگشت.🍺
برایهمهخریده بودجزخودش.گفت میل ندارم. وقتیخیلیاصرارکردیممادرشلو دادکهروزهگرفتهاست. 👌
ازش پرسیدم:«حالاچرا امروز؟»
گفت: «میخواستمگرهای توکارموننیفته
وراحتبهتبرسم.»❤️
*مثل شهدا باشیم*