#ماجرای_عبا_و_انگشتر_آقا
روز عید قربان که آقا آمده بودند در مسجد دانشگاه بالای سر پیکر شهیدان حادثه فالکون،سردار سلیمانی از ایشان یک انگشتر گرفت و یک عبا را و به آقا گفت:آن انگشتر را بدهید که خیلی باهاش نمار شب خوانده اید.
وقتی خواستیم بابا را خاک کنیم،سردار سلیمانی رفت داخل قبر.عبای آقا را پهن کرد.مقداری تربت کربلا آورده بود.آن را روی عبا پخش کرد.بعدش بابا را گذاشتند داخل قبر و آن انگشتر را هم گذاشتند زیر زبان بابا.
من و سعید هم بالای قبر ایستاده بودیم.آنجا هم خیلی سعید بی تابی میکرد.رفت پایین توی قبر و به زور از بابا جدایش کردیم.
سردار سلیمانی و دکتر قالیباف هم خیلی متأثر بودند.عبا را دور بابا پیچیدند و…تمام شد!
#شهیدحاج_احمد_کاظمی🌷
#یادعزیزشان_صلوات🌷
▪«آخرین نماز»
خاطره ای از #شهید_احمد_ترکان
🔹️گفتم حاجی کربلا را که یادت نرفته، اینجا هم کربلاست. دیگر چیزی نگفت.
لحظاتی بعد ترکان سرش را بالا گرفت. دنبال کسی می گشت. می گفت: همین الان آقا اینجا بود.
در همان حال گفت: می خواهم نماز بخوانم و شروع کرد به نماز خواندن. دو رکعت نماز خوابیده. بعد از گفتن شهادتین، از جام شهادت سیراب شد.
راوی: شهید محمد رضا تورجی زاده
#یادعزیزشان_صلوات🌷