در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
💖 #اخلاق_شهدایی 💖
همہ میخندیدند و میگفتند :
اینجا هتل همدانی است ، یعنی اینقدر با همہ
خودمانی ، صمیمی ، راحت بودند و هر ڪسی
هر ڪار و مشڪلی داشت ،
اولین جایی ڪه میآمد ، منزل ما بود و
ایشان هم با رویی خوش برخورد میڪرد .
با آن همہ خستگی ڪه از سر ڪار میآمد ،
اگر میهمان در خانہ بود ،
یڪ وقت تا ساعت یڪ یا دو مینشست .
گرم و صمیمی بود و هر چہ در خانہ بود ،
با جان و دل در اختیار همہ میگذاشت .
اینطور نبود ڪه خودش را برای ڪسی بگیرد
و یا در جمعی از خود حرفی بزند .
#سردار_شهید_حاج_حسین_همدانی
یادش با صلوات
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، کلام شهید
خاطره ای از سردار بی سر خیبر
شهید محمد ابراهیم همت
اولين دوره نمايندگی مجلس داشت شروع می شد.
بهش گفتم:
«خودت رو آماده کن، مردم تورو میخوان»
قبلا هم بهش گفته بودم. ولی جوابی نمی داد.
آن روز گفت:
نمی تونم..... خداحافظی شب عمليات بچهها رو با هيچی نمیتونم عوض کنم.
یادش بخیر حاج ابراهیم همت الان کجایی وضعیت این روزها و حال و هوای مجلس را ببینید.....
کجایند مردان بی ادعا
کجایند مردان خوب خدا
لعنت خدا بر خیانت کاران به خون شهدا
در محضر شهدا
#شهیدمحمدفاضل
از دانشجویان پیرو خط امام
شهادت 1359 هویزه
دانشجوی رشته مهندسی صنایع
راه شهید ، کلام شهید
وصیت نامه یک خطی شهید محمد فاضل
با طمنانینه و ان شاءالله یقین قلبی و حاصل شدن قطع در کوچیدنم، جز این که از همه حلالی می طلبم، وصیت دیگری در نظرم نیست.
❤️
دفترچه خاطرات
دکتر شریعتی یک روز دست شهید را وقتی کوچک بود گرفته و به پدرش
می گوید :" قدر این بچه را بدانید.محمد مانند جواهر است"
روحش شاد و یادش گرامی باد
شادی روحش صلوات
در محضر مادران شهدا
دفترچه خاطرات
#شهیدسعیدآراسته
عطر #شهادت به مشامم رسید
مادر شهيد اظهار مي دارد همه ساله براي سلامتي شهيد روز بیست و هشتم صفر شعله زرد نذري داشت. در مرخصي آخر كه مصادف بود با بیست و هشتم صفر تمام نذري ها را خود شهيد بين دوستان و آشنايان و فاميل تقسيم كرد و بنا به گفته خود شهيد از همه فاميل خداحافظي كرد و شب جمعه بعد از نماز مغرب و عشاء كه در اطاق خودش غيبتش طولاني شد متوجه شدم كه مشغول خواندن دعاي كميل است و گريه مي كند.حالتي داشت كه تنم لرزيد و عطر شهادت به مشامم رسيد و فضای خاصی برقرار بود. انگار می دیدم که با خدا حرف می زند و شهادت خود را طلب میکند اين آخرين مرخصي و ديدارمان بود.
شادی روحش #صلوات
🌷🌷🌷❤️🌷🌷🌷
🌷🌷❤️🌷🌷
🌷❤️🌷
🌷
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
دفترچه خاطرات
چند خاطره از سردار بی سر خیبر
شهید محمد ابراهیم همت
«همت» به محض شنیدن خبر تولد فرزندش، خون شادی رگ های صورتش را سرخ کرد. او همان لحظه دست هایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! سپاس که تولد فرزندم به اراده ی تو بود او از این پس از آن تو خواهد بود. او را از بندگان صالح درگاهت قرار بده.»
پدر «همت» می گوید: «یک بار که «ابراهیم» به مرخصی آمده بود، مادرش برای او کباب آورد. اندکی خورد و دست کشید. اشک دور مردمک چشمانش گل انداخت و گفت: «من چطور می توانم اینجا نان و کباب بخورم، در حالی که بسیجی ها الان در سنگر و خط مقدم در زیر آتش هستند.»
وقتی شهید حاج «محمد ابراهیم همت» برای اولین بار می خواست فرزندش را ببیند، همسرش دست دراز کرد تا فرزند را به «حاجی» بسپارد، اما «محمد ابراهیم» دست همسر را پس زد. و از اتاق بیرون رفت. وضو گرفت و به نماز ایستاد و پس از سجده ی شکر، فرزندش را با مهربانی در آغوش گرفت و اذان و اقامه در گوش او گفت. «همت» در پاسخ همسرش که از او پرسید: «چرا اول پسرمان را بغل نکردی.» گفت: «اول باید شکر نعمت خدا را می کردم.»
حسینیه ی لشکر 27 «محمد رسول الله (ص)» فراموش نمی کند این سخن شهید «حاج همت» را که در جمع نیروها فریاد می زد:
«ما پاسدار و بسیجیِ خشک و خالی نمی خواهیم. پاسدار و بسیجی ها، اول باید پاسدار و بسیجی مکتبی، ایدئولوژی و عقیدتی باشد و بعد نظامی.
وای بر ما! وای بر پاسدار ما! وای بر بسیج ما! اگر روزی برسد که فقط نظامی صرف باشد.
کجایند مردان بی ادعا
کجایند مردان خوب خدا
کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا
🌷
🌷❤️🌷
🌷🌷❤️🌷🌷
🌷🌷🌷❤️🌷🌷🌷
در مکتب ولایت
در محضر روح الله
راه امام ، کلام امام
امام خمینی (ره):
من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام.بسیج، لطف جلیه خداوند تعالی
در مکتب ولایت
راه مولا ، کلام مولا
امیرالمؤمنین (ع):
خوشا به حال آن کس که خالص کند برای خدا عبادت را و مشغول نشود قلب او به آنچه که می بیند و نسیان نکند ذکر خدا را به آنچه که گوشش می شنود، و محزون نشود به آنچه که به غیر او عطا شود.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
دفترچه خاطرات همسر
#شهیدعبدالله_میثمی
محبت اهل بیت علیهم السلام
بعد از نماز صبح، زیارت حضرت زهرا علیهاالسلام خواند، پرسیدم: مگر شهادت حضرت زهراست؟ گفت: نزدیکه! وقتی خواست برود، پسرم حسین (که کوچک بود) گریه کرد. بردش بیرون، چیزی برایش خرید و آرامش کرد، گریه ام گرفت، گفتم: تا کی ما باید این وضع را داشته باشیم؟ گفت: تا حالا صبر کرده ای، باز هم صبر کن، درست می شه! حضرت زهرا علیهاالسلام را خیلی دوست داشت، روضه اش را هم دوست داشت، روضه او را که می خواندند، به سومین زهرا علیهاالسلام که می رسید، دیگر نمی توانست ادامه دهد.
ترکش که خورد و بردنش بیمارستان، زنده ماند تا روز شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام و در روز شهادت مادرش به شهادت رسید.
یادش با صلوات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مسئولین بی ادعا
سردار شهید حاج حسین خرازی
فرمانده لشکر امام حسین(ع)
راه شهدا ، عمل شهدا
«خرازی» نیمه شب، سنگر به سنگر، بچه ها را بازرسی می کرد تا مبادا پتویی از روی رزمنده ای کنار رفته باشد و سرما بخورد.
#دلسوزی_مهربانی
#اخلاص
#مسئولیت_پذیری
کاش مسئولین ما هم یاد بگیرند از شهدا مسئولیت پذیری را
کجایند مردان بی ادعا
✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
🇮🇷 سبک زندگی شهدا 🇮🇷
💠امر به معروف
تقوای ایشون برای حقیر درس های زیادی داشت به کرات شاهد بودم با نهی از منکر خاص خودشون جلوی غیبت رو میگرفتند
اگر صحبت از فرد غایبی میشد،اگر فرد غایب رو می شناختند،به نحوی سعی میکردند اورا تبرئه کنند مثلا اگر بدی او گفته میشد حاج رضا میگفت:«نه،حالا اینطور ها هم نیست»...
اگر میدید بازهم جلسه به غیبت ادامه میدهد،بلند صلوات میفرستاد به طوری که همه ساکت شوند،باز اگر ادامه میدادند ایشون صلوات میفرستاد انقدر صلوات میفرستاد تا گوینده خجالت میکشید و ادامه نمیداد نهی از منکر ایشون هم غیر مستقیم بود که کسی ناراحت نشود،هم موثر واقع میشد.
#شهید_حاج_رضا_فرزانه
شادی روحش صلوات
راوے : #همسر_شهید
✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️