#میدونستی⁉️
توپ جنگی عثمانی بنام قمپز که
قدرت تخریبی نداشت اما به خاطر
صدای مهیبش ترس به دل دشمن
میانداخت ولی بعدها سربازان ایرانی
هر وقت این صدا را می شنیدند
میگفتند «نترسید! قمپز درمی کنند»
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
هدایت شده از قدم قدم تا بندگی
اون جوانی که بعدازخواندن این متن بازهم ازپهلوی دفاع کرد رو باهاش بحث نکنید
اون چهارتا چیزرو نداره:
۱_غیرت
۲_انسانیت
۳_وجدان
۴_نون حلال پدر
🔴جنایتی ازپهلوی👇
🔹جنایات وحشیانه افسران رضاخان بر ضد مردم لرستان شاید در تاریخ بشریت بیسابقه .باشد.
((( ویلیام.او داگلاس آمریکایی )))از زبان یک پیرمرد لرستانی مینویسد:
پیرمرد به سخنان خود چنین ادامه داد: سرهنگ چندین نفر از جوانان ما را که اسیر کرده بود جمع کرد و بلافاصله دستور داد با زغال آتش روشن کنند من فوراً متوجه شدم در حال تدارک چه جنایت فجیعی است. او دستور داد یک طاوه آهنی بزرگ آماده کنند و طاوه را روی آتش بگذارند تا خوب تفته و قرمز رنگ بشود. آنگاه داد یکی از جوانان لر را بیاورند دو نفر سرباز دستهای جوان را محکم گرفتند و سومی هم با یک شمشیر تیز در عقب او ایستاد؛ سپس با اشاره، سرهنگ سرباز جلاد با شمشیر سر جوان را قطع کرد؛ هنگامی که سر از بدن جدا شد و به کناری افتاد؛ سرهنگ فریاد کشید، بدو بدو و همزمان یکی از افراد طاوه سرخ شده را روی گردن بریده چسباند. جسد بی سر از جا بلند شد و یکی دو قدم دوید و بعد افتاد.
🔹سرهنگ مثل اینکه از این عمل شنیع خود رضایت حاصل نکرده باشد فریاد کشید آن جوان بلند قد را بیاورید؛ فکر میکنم که او بهتر از اینها بدود. خلاصه آن بیچاره را هم آوردند و این بار با دقت بیشتری سر او را بریدند و طاوه آهنی را روی گردن بریده محکوم قرار دادند، به طوری که این بار جسد بی سر توانست یکی دو قدم بیشتر بدود. خلاصه این عمل سبعانه ادامه پیدا کرد تا اینکه یکبار سرهنگ خودش شخصاً در این عمل شرکت کرد و اینبار خود مسئولیت گذاشتن طاوه آهنی تفته را روی گردن محکوم قبول نمود؛ ولی چون او به موقع نتوانست طاوه را روی گردن بریده قرار دهد لذا وقتی جلاد سر محکوم را از تن جدا کرد خون از گردن محکوم در حدود یک متر فواره زد و سر و روی او و همه اطرافیان را خونی کرد. پس از این که چند نفری از جوانان با این وضع فجیع کشته شدند. فکر تازهای در مغز دیوانه سرهنگ خطور کرد تا بر سر بی سر شرطبندی کنند و بر سر تعداد قدمهایی که اجساد میتوانند بدوند برد و باخت راه بیندازند.
🔹خلاصه این جنایت بارها و بارها تکرار شد تا آنجا که بالاخره اجساد و سرهای همه محکومین هر کدام یک طرف روی زمین تلنبار شد. گفتنی است که هر بار که این عمل وحشیانه انجام میشد خود سرهنگ و افسران و درجهداران و سایر افراد مثل تماشاچیان مسابقه فوتبال با دست زدن و هورا کشیدن و هلهله دوندگان بی سر را تشویق میکردند که قبل از افتادن هرچه بیشتر بدوند. پیرمرد که از فرط خشم و غضب صورتش به زردی گراییده بود مکثی کرد و من از این فرصت استفاده کردم و پرسیدم خب بالاخره در این مسابقه دو اجساد برنده چه کسی بود؟ او چند دقیقهای سکوت کرد. سپس گفت: سرهنگ در اغلب شرطبندیها برنده شد. فکر میکنم او فقط در یکی از شرطبندیها که جسد توانست پانزده قدم بدود هزار ریال برنده شد.
https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669
هدایت شده از 📚 در راه شهدا🌹
17.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
سبکبالان خرامیدند و رفتند/مرا بیچاره نامیدند و رفتند/سواران لحظه ای تمکین نکردند/ ترحم بر من مسکین نکردند/سواران از سر نعشم گذشتند/فغانها کردم اما برنگشتند/اسیر و زخمی و بی دست و پا من/رفیقان این چه سودا بود با من؟/رفیقان رسم همدردی کجا رفت؟/جوانمردان جوانمردی کجا رفت؟/مرا این پشت مگذارید بی تاب/گناهم چیست پایم بود در خواب/اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر غبض و بسط روح بودم/در باغ شهادت را نبندید// یه ما بیچارگان زانسو نخندید/رفیقانم دعا کردند و رفتند/مرا زخمی رها کردند و رفتند/رها کردند در زندان بمانم/دعا کردند سرگردان بمانم/شهادت نردبان آسمان بود/شهادت آسمان را نردبان بود/چرا برداشتند این نردبان را؟/چرا بستند راه آسمان را؟/مرا پایی به دست نردبان بود/مرا دستی به بام آسمان بود/شهید تو بالا رفته ای من در زمینم/برادر رو سیاهم شرمگینم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#کانال_کتابفروشی_شهدا
🌺جهت عضویت به آدرس زیر وارد شوید
👇👇👇👇👇
🆔 @shohadabook
.
هدایت شده از خبر فوری و مهم
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هشدار! این دو تا شیطان صفت رو گرفتن، ببینید چه بلاهایی سر دخترای مردم آوردن؟!!
خانمها مواظب باشید، ساده لوح نباشید!!
🔴به کانال خبر فوری و مهم #بپیوندید 👇
https://eitaa.com/joinchat/2787246158C5099787f1d
هدایت شده از خبر فوری و مهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انتقاد مجری تلویزیون به عدم رای دادن نمایندگان مجلس با وجود حضور در مجلس
🔴به کانال خبر فوری و مهم #بپیوندید 👇
https://eitaa.com/joinchat/2787246158C5099787f1d
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
میگن طرف تو بازار دزدی کرد، برای اینکه نفهمن دزده، داد زد «آی دزد آی دزد»
حالا آقای علوی بروجردی هم به جای پاسخگویی برای عملکرد خودش، ژست منتقد میگیره
روزگار غریبیست نازنین
@BisimchiMedia
هدایت شده از لشکر قدس
♦️ نیویورک تایمز: علیرضا اکبری همان فردی است که تاسیسات اتمی فردو را به انگلیس لو داد
🔹 نیویورک تایمز در سپتامبر ۲۰۱۹ گزارش داد که منبع اطلاعاتی که سایت هستهای فُردو را لو داد، جاسوس بریتانیا است.
🔹 به گفته سه مقام اطلاعاتی و امنیت ملی غربی، اطلاعات مربوط به سایت فردو تنها یکی از افشاگریهایی آقای اکبری بود که مقام اطلاعاتی بریتانیا در آوریل ۲۰۰۸ به همتایان اسرائیلی و غربی خود منتقل کرد.
🚨 به لشکر سایبری قدس بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/542441666C7e7c280a3b
هدایت شده از مــسـجـدجــامــعامـامحــســیـن(؏)
⏰ اگر چند دقیقه قبل از این حادثه ،
جوان غیورِ سبزواری به آن دختر تذکّر میداد خواهرم حجابت رو رعایت کن ؛
🔰 احتمالاً با یکی از این واکنشها روبرو میشد:
«به تو چه عوضی ،
موی خودمه ،
به تو چه ربطی داره؟
تو چشاتو ببند ،
دوست دارم آزاد باشم!
ما دلمون پاکه!
برین جلوی اختلاسها رو بگیرین!
الآن من موهامو بپوشونم ، مشکلات اقتصادیمون حل میشه؟!
و ...»
🔻امّا وقتی که مورد تعرّضِ چند هوسباز قرار گرفت، آن جوان غیور نگفت:
«جونِ خودمه،
به من چه ربطی داره!
اون پسرا آزادن هر کاری بکنن
منو که تو قبر اونا نمیذارن ...»
💯 آره ...
فَرقه بین «آزادیِ عوضیها»،
با «آزادگیِ غیرتیها»‼️
حمیدرضا الداغی عزیز!
#شهادتتمبارک🌷
🕌 مــسـجـدجــامــعامـامحــســیـن(ع)
#پایگاهبسیجامامحسینعلیهالسلام
#پایگاهمــقـاومــتبسیجزیــنـبـیـون
🆔 @MASJED128
هدایت شده از بیداری ملت
⭕️شهادت روی پیادهرو/ روایتی از نحوه شهادت حمیدرضا الداغی شهید غیرت سبزواری
📌شهادت روی پیادهرو
♦️ساعت به نُه و نیم نزدیک میشود؛ حمیدرضا دارد میرود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمیزند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمیدمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟!
♦️چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتادهاند به جان دو دختر. نزدیک شان شدهاند. چنگ میاندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک میکند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد میکند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند.
♦️پسران میخواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را میکشد عقب. نمیدانم داد می زند کمک میخواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را میکشد. حمید که میبیند از آن طرف خیابان می آید. داد میزند که ول کنید چه کارش دارید؟!
♦️خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمیدانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن میزند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی تواند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت.
♦️دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها می رود دو پسر را دور می کند.
♦️خون دارد از از زیر پوست حمید می آید. بالا بافت های لباسش را رد میکند میرسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد میکند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد قلبش می زند. نمیدانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است.
♦️یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی میگوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو میخورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید:
- کمک
♦️یک نفر زنگ می زند115. اورژانس زود می رسد. حمید را میبرند تو. تا میرسد بیمارستان رفته است توى کما.
♦️آوا نشسته است ثانیه میشمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می گیرد می گوید: بابا نیومده کجاست؟
🔴 #بیداری_ملت 👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
هدایت شده از اخلاق
🔴 رفاقت با سه کس ممنوع!!!
هرگاه امیرالمومنین علی علیه السلام به منبر میرفتند، میفرمودند:
مسلمان باید از رفاقت و دوستی سه کس اجتناب کند؛
۱. آدم بی باک و هرزه (در گفتار و رفتار).
۲. احمق (کم عقل).
۳. دروغگو.
زیرا آدم بی باک و هرزه، کارهایش را به تو آرایش میدهد و میخواهد که تو هم مانند او باشی، چنین شخصی هرگز به درد دین و آخرت تو نمی خورد، دوستی با او جفا و سخت دلی و رفت و آمدنش بر تو، ننگ و عار است.
و اما احمق، هرگز خیر و خوبی از او به تو نمی رسد. هنگام مشکلات امیدی به او نیست، اگر چه در حل آن تلاش کند و چه بسا اراده کند بر تو خیری رساند (ولی به واسطه حماقتش) به تو ضرر میزند. پس مرگ او بهتر از زندگی اوست و سکوت او بهتر از سخن گفتنش و دوری از وی بهتر از نزدیکی با او میباشد.
و اما دروغگو، هیچگاه زندگی با او بر تو گوارا نیست، سخنان تو را نزد دیگران میبرد و گفته آنان را نزد تو میآورد، هرگاه صحبتی را تمام کند سخن دیگری را شروع میکند، ممکن است گاهی راست هم بگوید ولی مردم باور نکنند، میکوشد مردم را به یکدیگر دشمن سازد و در سینه شان کینه برویاند.
پس از خدا بترسید و مواظب خویشتن باشید و ببینید که با چگونه افرادی رفاقت میکنید و طرح دوستی میریزید.
📚بحار ج ۷۴، ص ۲۰۵.
✳️ @Akhlagh_Et
هدایت شده از اخبار فوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مادر دختری که شهید الداغی به خاطر او با اوباش درگیر شد: اگر این شهید نبود، شاید الان دختر من نبود؛ ایشان مثل دختر خودش با دخترم رفتار کرد
🔹روایت دختری که در این حادثه مورد تعرض قرار گرفته بود: چاقوش رو درآورد و زد به بازوی من، میگفت باید با من بیای
✅ به اخبار فوری بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2671247548Cab4e3ce08b
19.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_جدید
🎬 چاقو تو رو نکُشت حمیدرضا 😔🔪
روایت متفاوت #احمد_نوایی از لحظه شهادت #شهید_حمیدرضا_الداغی
(لطفا تا انتها ببینید و منتشر کنید)
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat