💚═✾♡💚♡✾═💚
﷽
#امام_رضا_مناجات
#امام_رضا_زمزمه
#زمزمه
ما گره گشا داریم ؛ دافع البلا داریم
هر کسی کسی دارد ؛ ما امام رضا داریم
#ما امام رضا داریم
سر تا به قدم دردیم ؛ رو به این حرم کردیم
پشت پنجره فولاد ؛ ما دارالشفا داریم
#ما امام رضا داریم
با همه تهی دستی ؛ شادیم که از هستی
بر دامن لطف تو ؛ دست التجا داریم
#ما امام رضا داریم
تو دست عطا داری ؛ این همه گدا داری
ما دست تهی داریم ؛ ما فقط تو را داریم
#ما امام رضا داریم
از درت مران ما را ؛ جان مادرت زهرا
غیر کوی تو مولا ؛ ما مگر کجا داریم
#ما امام رضا داریم
روح و جان حج اینجاست ؛ ثامنالحجج اینجاست
با صفا تر از مروه ؛ مروه و صفا داریم
#ما امام رضا داریم
حجّ فقرایی تو ؛ یار ضعفایی تو
اغنیا کجا دارند ؛ ثروتی که ما داریم
#ما امام رضا داریم
هر چند گرفتاریم ؛ کی گفته که بی یاریم
ما حضرت معصومه ؛ ما امام رضا داریم
#ما امام رضا داریم
ما عاصی و شرمنده ؛ تو رئوف و بخشنده
هم خوف از آن داریم ؛ هم به این رجا داریم
#ما امام رضا داریم
گر چه غرق عصیانیم ؛ در پناه سلطانیم
چه واهمه ای دیگر ؛ از روز جزا داریم
#ما امام رضا داریم
رحمی به دل ما کن ؛ راه بسته را وا کن
از تو خواستیم هر وقت ؛ میل کربلا داریم
#ما امام رضا داریم
💚═✾♡💚♡✾═💚
❁﷽❁
#شب_نهم_تاسوعا_حضرت_عباس_ع
#زمزمه
#امام_زمان_عج
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
به هر جا سر زدم ، اما ندیدم روی زیبایت
خوشا آنکس که یک لحظه ، نصیبش شد تماشایت
به هر در میزنم شاید ، تو بگشایی به رویم، دَر
همه جانها فدای آن ، رُخِ پنهان ِ پیدایت
بیا ای یوسف زهرا ، قدم بر چشم ما بگذار
به چشمم سُرمه ای باشد ، غبار آن قدمهایت
حدیث عاشقی باشد ، نشستن در غم هجران
ولی در وصل تو عاشق ، شود مجنون وشیدایت
چنین عشقی شده معنا ، فقط در روز عاشورا
چه عشقی آفرید آن روز ، عمویِ ماه سیمایت
اباالفضلی که دریا شد ، خجل از روی زیبایش
ایا باب الحوائج ، ما دخیلِ نام زیبایت
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
#نوحه
#زمزمه
#شب_نهم_تاسوعا_حضرت_عباس_ع
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
اگه دلت پر از غمه / دلت گرفته از همه
اگه گره به کارته / بیا به اذن فاطمه
با یه دل شکسته ای/رو کن به سمت علقمه
حرف بزن با کسی که / گره گشای عالَمه
بریم سراغ آقایی/ که میر بحر کَرَمه
پناه لشکر حسین /صاحب مَشک و عَلَمه
باب الحوائجی که شد/ پشت و پناه عالمین
قوت قلب زینب و / میر و علمدار حسین
تا اینکه راه آب رو/ بستن رو لشکر حسین
سخت شد آوردن آب / برا برادر حسین
روز دهم آبی نبود / توی تموم خیمه ها
واعطشا واعطشا / افتاد میوون بچه ها
مشک و رو دوش خود گذاشت/ ساقی طفلان حسین
اومد به محضر داداش /بگیره فرمان حسین
راهی دریا شده بود / میر وعلمدار جوان
حسین و زینب ،روی تَلّ / ایستاده بودن نگران
تا اینکه عباس رسید / نشست بر لب فرات
دست به زیر آب برد / شروع شد تب فرات
مشکشو پر کرد وسپس /دستشو زیر آب برد
دستشو پر کرد ولی /قطره ای ازآب نخورد
یادش اومد تشنگی و/گریه کودک رباب
آب کف دستشو ریخت/ با خجالت به روی آب
نهیب زد به آب که / وقتی که تشنه ان همه
میخوای که آبروی من/ بره به نزد فاطمه
شیر وفا شیر ادب /گرفته از اُمّ بنین
تا که بشه فداییِ /حسین زهرا، شَه دین
دور شد ازآب فرات /تا بره سمت خیمه ها
یه وقتی از پشت کمین /اومد هجوم نیزه ها
به تنهایی افتاده بود /میوون چند صد نفر
بین اونا کسی نبود /حریف این قرص قمر
دیدن توو جنگ تن به تن /حریف عباس نمیشن
کمین گرفتن بتونن /دستاشو ازتن بگیرن
باضرب شمشیر عدو /دست یَلِ شیر خدا
جدا شد ازپیکر او / افتاد رو دشت نینوا
مشک و به دندونش گرفت/ زیر بغل زد علمو
اما نذاشتن که بره / سقای اهل حرمو
تا تیرهای بی امان /به مشک عباس رسید
آب زمین ریخت وشد /امید سقا نا امید
حال دیگه نه مشکی و/ نه دستی مونده به بدن
آب وبه خیمه ببره /تا همه سیراب بشن
دیگه علمدار حسین /تنها و بی پناه بود
دور و برش یه لشکر از /گرگای روسیاه بود
می بارید از دور وبرش /بارون تیر و نیزه ها
می زدن ازهر جهتی /برتن او تیر جفا
امان از اون لحظه ای که /حرمله زانو زد زمین
سه شعبه شد رها وخورد /به چشم ماه بی قرین
هرچی تکون داد سرشو /تیر ولی جدانشد
بدون دست ،حریف اون / ضربه ی بی هوا نشد
توو اوج غربتش زدن /عمود آهنین به سر
به یاد غربت حسین /کشید آه پر شرر
باصورت افتاد رو زمین /ماه منیر علقمه
رسیده بود بالا سرش/ پهلو شکسته فاطمه
زدشت پاک علقمه /عطر گل یاس رسید
مادر قدخمیده ای /به داد عباس رسید
گفت به سقا، پسرم /منتظره برادرت
صدا بزن تا برسه /برادرت بالا سرت
پیچید صدای یا اَخا /به گوش زینب وحسین
رسوند به نهر علقمه /خودش رو شاه عالمین
پیکر عباسشو دید /گم شده زیر نیزه ها
دو دستای برادرش /شده ز پیکرش جدا
یکی یکی روی زمین /دستای عباسشو دید
اون دستای بریده رو /به روی صورتش کشید
بوسه میزد به دستایی /که می گرفتن علمو
چطور به خیمه ببره /این آقای با کَرَمو
سر برادر و گذاشت /غریبونه رو زانوها
صدای غربت حسین/ پیچید توو دشت کربلا
چشماتو واکن اومدم /بالا سرت ،پناه من
ای تکیه گاه بچه هام /دلخوشی سپاه من
هنوز دارم می سوزم از/ داغ علی اکبرم
برادرم ،با رفتنت /شکسته شد این کمرم
پاشو نذار خنده کنن /به غربت برادرت
الهی من فدای این / زخمای روی پیکرت
پاشو دیگه آب نمیخوان /همه میگن عمو بیاد
دیگه صدای ناله ی / اصغرم هم در نمیاد
چاره کار من تویی /نمونده چاره ای برام
الهی طاقتم بده /رفتن همه برادرام
با هر اذیتی که بود/ یه حرفی رو زد به حسین
برای اولین دفعه / باحیا رو زد به حسین
تو رو به جان مادرت / منو نبر سمت حرم
که خیلی شرمنده ام از/ لبای خشک اصغر
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی (کیمیا)
4_5782890064941946401.ogg
زمان:
حجم:
5.45M
#زمینه
#زمزمه
#نوحه
#سبک_دامن_کشان....
#بیست_و_پنجم_شوال
#شهادت_امام_صادق_ع
چشمام پر از اشک و دلم کوه درده
خیلی مصیبت توو دلم خونه کرده
خیلی زدن من رو شبونه تو کوچه
هیچ کس نگفت بسه نزن پیرمرده
نصف شب ریختن به درِ خونم
لرزه انداختن به دل و جونم ۲
با هیزما آتیش زدن
در خونمو ۳
آخر همین بی حُرمتی
گرفت جونمو ۳
واویلتا یا صادق آل عبا ۳
--------
خیلی از این مردم اهانت شنیدم
بی حُرمتی کردن به موی سفیدم
زهر جفا سوزوند همه پیکرم رو
خون شد دلم اما فقط آه کشیدم
دستم و بستن نصف شب بردن
کوچه به کوچه با غضب بردن ۲
هی میکشیدن رو زمین
من و بی عصا ۳
هر دفعه از رو شونه هام
میفتاد عبا ۳
واویلتا یا صادق آل عبا ۳
--------
وقتی که چشمم خورد به آتیش رو در
اومد به یاد من غریبی مادر
بین در و دیوار تن مادرم سوخت
با دستای بسته میزد ناله حیدر
خسته ام از این مردم دنیا
کاش برم پیش مادرم زهرا ۲
با رفتن فاطمه شد
مصیبت شروع ۳
کاشکی نمیرفت میخ در
تو سینش فرو ۳
واویلتا یا صادق آل عبا ۳