🍃امام جعفر صادق عليه السلام حكايت فرموده است :
محمّد بن منكدرمعتقد بود كه پس از حضرت سجّاد، امام زين العابدين عليه السلام كسى در فضل و علم و عبادت، هم رديف آن حضرت نخواهد بود.
تا آن كه روزى از روزها، در يكى از باغستان هاى اطراف شهر مدينه ، حضرت باقرالعلوم عليه السلام را مشاهده كرد كه مشغول #كارگرى و كشاورزى است .
با خود گفت: بايد او را نصيحت كنم تا خود را در اين كهولت سنّ و سنگينى بدن به زحمت نيندازد، پس در حالى كه امام محمّد باقر عليه السلام در اثر خستگى بر دو غلام خود تكيه زده بود، محمّد بن منكدر جلو آمد و چون نزديك امام عليه السلام رسيد، سلام كرد و حضرت با حالتى گرفته و ناراحتى، جواب سلام او را داد.
سپس محمّد بن منكدر حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت: ياابن رسول اللّه! خداوند امور تو را اصلاح نمايد، شما در اين كهولت سنّ؛ و با اين كه يكى از بزرگان قريش هستى، در اين گرماى سخت، در طلب و تحصيل دنيا مى باشى؟!
اگر در چنين حالتى مرگ فرا رسد چه خواهى كرد؟
و در پيشگاه خداوند چه جوابى دارى؟
امام باقر عليه السلام خود را از آن دو غلام كنار گرفت و آزاد روى پاى خود ايستاد و سپس فرمود:
*به خدا سوگند، چنانچه در اين حالت، مرگ سراغ من آيد در بهترين حالت ها خواهم بود؛ چون كه مشغول طاعت خدا هستم و مى خواهم خود را از افرادى همانند تو بى نياز گردانم و سربار جامعه نباشم؛ زيرا هر كه سربار جامعه باشد، گناه و معصيت خداى تعالى را كرده است.*
امام جعفر صادق عليه السلام افزود: در اين هنگام محمّد بن منكدر اظهار داشت:
خداوند تو را مورد رحمت خويش قرار دهد، خواستم تو را نصيحتى نمايم؛ وليكن تو مرا ارشاد و نصيحت نمودى.
(1)- محمّد بن منكدر از سران صوفيّه بود كه تنها اوقات خود را به عبادت و بطالت مى گذراند و اهل كار و تلاش نبود و خود را نيازمند ديگران و سربار جامعه قرار مى داد.
📘منبع: أعيان الشّيعة : ج 1، ص 652