🌓داستان ضامن آهو؛ حقیقت یا افسانه؟!
🔸ضامن آهو، یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه نسبت داده شده است، و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستانهای گوناگونی می دانند که در کتب تاریخی نقل شده است که مشهورترین آن بدین صورت می باشد که:
💥روزی صیادی در بیابان طوس آهویی را دنبال می کند. اتفاقاً امام رضا علیه السلام در آن نواحی تشریف فرما بودند و آهو به امام پناه می برد، امام حاضر می شود مبلغی را به آن شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد سازد ولی صیاد نمی پذیرد. در این هنگام آهو به زبان می آید و به امام عرض می کند که من دو بچه ی شیری دارم که گرسنه اند و چشم براهند و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمائید که بروم و بچگانم را شیر بدهم و برگردم و خود را تسلیم صیاد کنم. امام هم ضمانت آهو را می کند و آهو می رود و به سرعت بر می گردد ، شکارچی که این وفای به عهد آهو را می بیند و وقتی می فهمد که ضامن آهو، امام علیه السلام می باشند، منقلب می شود و آهو را آزاد می کند.
اما داستان #ضامن آهو در منابع قدیم تا حدی متفاوت و جالبتر است.
روایت اصلی این داستان را شیخ صدوق(ره) بیش از هزارسال پیش در کتاب «عیون اخبار الرضا (ع)» آورده است.
وی تنها با دو #واسطه از ابومنصور محمد بن عبدالرزاق (متولی شاهنامه ابومنصوری) که از #قدرتمندان و زورمندان روزگار بوده نقل می کند:
در جوانی برای #اهالی مشهدِ رضا (ع) و زائرانی که با آنجا می رفتند مزاحمت ایجاد می کردم و تا اینکه یکبار که با یک یوزپلنگِ (آموزش دیده) برای شکار آهو به آن حوالی رفته بودم یوز شکاری ام ، را دنبال آهویی فرستادم و آهو تا نزدیک دیوار محوطه زیارتگاه رضا (ع) رفت ولی یکباره هر دو در مقابل آن ایستادند. گاهی که آهو به سوی دیگری می رفت ، یوز به دنبالش می دوید ولی وقتی به محوطه زیارتگاه پناه می برد ، یوز از دنبال کردنش دست بر می داشت. بالاخره آهو به یکی از اتاقهای زیارتگاه وارد شد و #هنگامی که به دنبالش رفتم آن را نیافتم. از ابونصر مقری (که در محوطه بود) پرسیدم: آهویی که وارد محوطه شده بود کجاست؟ گفت: من ندیده ام. (اما پشگل های آهو هنوز در ورودی دیده میشد!)
از آن روز نذر کردم که دیگر زائران رضا (ع) را آزار ندهم و راهشان را نبندم. همچنین از آن به بعد هرگاه حاجتی داشتم به #زیارتش می آمدم و حاجتم روا می شد. یکبار از خدا خواستم که فرزند پسری به من ببخشد که چنین شد. هنگامی که پسرم به بلوغ رسید و کشته شد ، مجددا به #مشهد الرضا (ع) رفتم و باز هم فرزند پسری از خدا خواستم که خداوند برای بار دوم پسری به من داد و هیچ حاجتی را در آنجا از خدا نخواسته ام مگر اینکه روا شده است.
📚عیون اخبار الرضا (ع)، تالیف شیخ صدوق ره ، ج2 ، ص285
🔸نتیجه آنکه اگر امام رضا ع نزد مردم ملقب به ضامن آهوست کاملا درست و صحیح است اما نه به دلیل آن داستان معروف صیاد؛ بلکه دلیل داستان دیگری است که اشاره شد.
۱۱ معجزه ی باورنکردنی در روز عاشورا
#در روایات و كتب اهل شیعه و سنی آمده است كه بعد از شهادت سالار شهیدان كربلا ۱۱ اتفاق باورنكردنی رخ داده كه در نوع خود معجزات شهادت امام حسین(ع) محسوب می شود.
۱- برخورد ستارگان آسمان با یکدیگر:
#عن عیسى بن الحارث الكندی می گوید:
هنگامی حسین بن على (علیه السلام) را شهید كردند، تا هفت روز ، هر گاه که نماز عصر را می خواندیم می دیدیم آفتابی كه بر دیوارهاى خانه ها می تابید به قدری قرمز بود که گویا چادر های سرخ است که بر آن کشیده اند ، و می دیدیم که برخی از ستارگان همدیگر را می زدند
(با یکدیگر برخورد می کردند).
۲- سرخ شدن آسمان:
#علی بن مدرك از پدر بزرگش اسود بن قیس نقل می كند كه گفت:
پهنه آسمان پس از شهادت امام حسین به مدت شش ماه سرخرنگ شده بود كه ما آن را شبیه خون در آسمان مشاهده می كردیم،
#علی بن محمد مدائنی از وی سؤال كرد: چه نسبتی با اسود داری؟
گفت: او جد مادری من است گفت: به خدا سوگند كه او راستگو و امانتداری بزرگ ومیهمان نواز بود.
۳- اشک ریختن آسمان:
#ابن سیرین گفت:
آسمان برای هیچ کسی جز یحیی بن زکریا و حسین بن علی (علیهم السلام) گریه نکرده است.
۴- تاریک شدن دنیا:
#خلف بن خلیفه از پدرش نقل می کند که گفت : زمانی که امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید ، آن قدر آسمان تاریک شد که هنگام ظهر ستاره های آسمان ظاهر شدند ؛ تا جائی که ستاره جوزا در عصر دیده شده و خاک سرخ از آسمان فرو ریخت.
#علی بن مسهر از جده اش نقل می كند كه می گفت: هنگامی كه امام حسین به شهادت رسید من دختری نوجوان بودم، آسمان چند شبانه روز درنگ نمود كه گویا لخته خون بود.
۵- آسمان خون گریه کرد:
#نضره ازدیه گوید:
#هنگامى كه حسین بن علی (علیهما السّلام) شهید شدند، آسمان خون بارید و ما همچنان می دیدیم كه تمام اشیاء و اسباب ما مملو از خون است.
#همچنین جعفر بن سلیمان، روایت كرده كه:
خاله ام، ام سالم، گفت: بعد از شهادت مولا حسین(ع) بارانی همانند خون بر دیوارها و خانه ها می بارید. به من خبر داند که همین باران خون، در خراسان، شام و كوفه نیز باریده است.
۶- دیوار دار الإماره خون گریه کرد:
#حدثنی أبو یحیى مهدی بن میمون می گوید:
هنگامى كه سر مبارك امام حسین علیه السلام را در برابر ابن زیاد نهادند، دیدم كه از دیوارهاى دارالاماره خون جارى می گشت.
۷- گرفتن خورشید:
هنگامى كه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، خورشید گرفت و آن قدر تاریك شد كه هنگام ظهر ستارههاى آسمان ظاهر گردیدند . از این اتفاق چنین پنداشتم كه قیامت برپا شده است!
۸- جاریشدن خون تازه از زیر سنگها:
#ابوبكر بیهقى از معروف روایت كرده كه ولید بن عبد الملك از زهرى پرسید: سنگهاى بیت المقدس در روز كشته شدن حسین بن على چه حالتى به خود گرفتند؟!
زهرى گفت : به من خبر دادند كه در روز شهادت حسین بن علی هر سنگى را كه از زمین بر می داشتند در زیر او خون تازه می دیدند
از ام حیان نقل است كه گفت:
روز شهادت حسین اسمان سه شبانه روز تاریك شد وهر كس دست به زعفران می زد دستش می سوخت و زیر هر سنگی در بیت المقدس خون دیده می شد.
۹- خاکستر شدن گیاه ورس (اسپرک)
#یزید بن ابی زیاد می گوید:
من چهارده ساله بودم كه حسین بن علی به شهادت رسید گیاه ورس در بین لشكر به خاكستر تبدیل شد.
ابن عیینه از مادر بزرگ پدری اش نقل می كند كه گفت: هنگام شهادت حسین گیاه ورس را دیدم كه تبدیل به خاكستر شد و در گوشتها آتش می دیدم.
۱۰- تلخ شدن گوشت شتر غنیمت گرفته شده از امام:
#جمیل بن مره گوید:
شترى از لشكرگاه حسین بن علی را در روز شهادت او غارت گرفتند ، و سپس او را نحر كرده و طبخ نمودند ،
راوى گوید : گوشت او آن چنان تلخ شد که آنان نتوانستند از آن گوشت استفاده كنند.
۱۱- دیده شدن آتش درگوشت شتر غنیمت گرفته شده:
#از حمید طحان روایت شده است که در قبیله خزاعه بودم، از جمله چیزهائى که از امام حسین علیه السلام چپاول شده بود و به آن قبیله آورده بودند، یک شتر بود.
مردم آن قبیله گفتند: این شتر را نحر کنیم و یا معامله نمائیم ؟ کسى که شتر را آورده بود گفت: مى خواهم آن را نحر کنید.
#حمیدگفت: سپر را براى نحر کردن آن حیوان آماده ساختم، همین که شتر را خوابانیده و سپر را به زمین گذاشتم و آماده کشتن آن بودیم، ناگهان آتشى از آن شتر مانند آب فوران کرد!
📚منابع:
۱-تهذیب الكمال، ج ۶ ص ۴۳۲- ۴۳۳-۳۰۵
۲-تاریخ الإسلام، ج۵ ، ص۱۵
۳- سیرأعلام النبلاء، ج۳ ، ص۳۱۲-۳۱۳
۴- تاریخ مدینة دمشق ، ج۱۴، ص۲۲۵-۲۲۹-۲۲۸
۵- تاریخ مدینة دمشق ، ج۱۴ ، ص۲۲۶.
۶- الثقات ، ج۵ ، ص۴۸۷.
۷- تلخیص الحبیر ، ج۵، ص۸۴
۸- السنن الكبرى ، ج۳ ، ص۳۳۷.
#اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ