#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸نگاهی از روی ناامیدی به قد و بالای علی اکبر علیهالسلام انداخت … محاسنش را به دست گرفت و رو به آسمان نمود و فرمود:«خدایا! تو شاهد باش…»
در نقلها آمده است:
📋 فَاسْتَاْذَنَ أبَاهُ فِي الْقِتالِ، فَأَذِنَ لَهُ، ثُمَّ نَظَرَ إلَيْهِ نَظَرَ آئِسٍ مِنهُ، و أَرْخَىٰ عَينَهُ و بَكَىٰ
▪️علی اکبر علیه السلام آمد تا اذن میدان از پدرش بگیرد. امام علیهالسلام به او اذن میدان داد.سپس نگاهی از روی یأس و ناامیدی به علی اکبر علیهالسلام انداخت. اشک، چشمانش را پُر کرد و شروع کرد به گریه نمودن.
🔖 "مقتل الحسين علیهالسلام" بحرالعلوم اضافه میکند:
📋 مُحترقاً قلبُهُ، مُظهراً حُزنُه الی الله تعالی و رَفعَ شَیبتُه الی السماء
▪️قلب سیدالشهداء علیهالسلام آتش گرفته بود، اندوهش را به خدا نشان میداد، دست بُرد زیر محاسن شریفش و به آسمان بلند کرد و فرمود:
📋 اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَی هَؤُلَاءِالْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَی نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَی وَجْهِهِ
▪️خدایا! تو شاهد باش بر این جماعت؛ جوانی که از همه مردم، خُلقاً، خَلقاً و منطقاً شبیه به رسولت بود، به مبارزه آنان رفت. هر وقت دل ما مشتاق دیدن روی رسولت میشد به او نظر میکردیم.
📚لهوف ص١۶٣
📚مقتل الحسين عليه السّلام (بحرالعلوم) ص٣٣٧
✍ میروی و میبری همراه خود جان مرا
صبر کن بابا ببین حال پریشان مرا
در پیات اهل حرم آئینه و قرآن به دست
میبری با خود دل خیمهنشینان مرا
ای عصای پیریام، داری هلالم میکنی
بعد تو دشـمن ببینـد حال حیران مرا
قبل رفتن اندکی پیش دو چشمم راه رو
پر کن از قد رسایت قاب چشمان مرا
در جواب تشنگی شد عایدم شرمندگی
گر چه دیدی با زبانت کام عطشان مرا
از فرس افتاده، سوی تو خودم را میکشم
آه بابا جان، ببین زانوی لرزان مرا
سورههای پیکرت پاشیده از هم وای من
پخش صحرا کردهاند آیات قرآن مرا
عدهای کِل میکشند و عدهای کف میزنند
تا شنیده دشمنت آوای افغان مرا
تا صدایش میکنم یک دشت پاسخ میرسد
زینبم! بنگر علیهای فراوان مرا
خون او را در تمام دشت جاری کردهاند
کربلا را با تنش آئینهکاری کردهاند
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸ای علیجان! به غربت ما رحم کن … ما را طاقت دوریت نیست …
در نقلها آمده است:
🥀 چون اهل حرم مطلع شدند علی اکبر علیهالسلام اذن میدان میطلبد،
📋 اجتمعتِ النّساءُ حَوله كالحَقلة، و قُلنَ له:
▪️مادر و خواهران و عمه ها به دور او حلقه زده و میگفتند:
📋 اِرحَم غُربتَنا و لا تَستَعجِل إلى القِتال، فإنّه ليس لنا طاقةٌ في فراقك.
▪️بر غربت ما ترحم نما و در رفتن به میدان جنگ شتاب منما که ما تاب مفارقت تو را نداریم
📚روضة الشهداء، ص۳۳۶
📚مهيج الاحزان، ص۴۴۵
📚الدمعة الساكبة، ج۴، ص۳۲۹
✍امروز از همیشه پـریـشان تری چـقـدر
داری دوباره از همه دل می بری چقدر
دیـدم كه بر فــراز عـقـابت نـشـسـته ای
حـالا شـبـیه حضرت پیـغـمبـری چقدر
با دیـدن جــمـال تو می گـفـت جـبرِئـیل
پیـغـمـبر خـدا، تو عـلـی اكبـری چقـدر
دیگر رجز مخـوان به ذكری بسنده كن
لازم به ذكر نیست كه جنگاوری چقدر
ای آن كه تـشنه آمدی و تـشنه می روی
جام بلاست دركف من میخری، چقدر؟
با این شكوه و این قد و قـامت قیـامتـی
با آن لبان غرقِ به خون محشری چقدر
من درشب مكاشفه دیدم به چشم خویش
بر روی نیزه از همه سرها سری چقدر
لخـتی درنگ كن كه بـنی هـاشـم آمـدند
لختی نگاه كن به خودت پرپری چـقدر
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🩸زخمی که بر بدن مبارک سیدالشهداء علیهالسلام مانده و هیچگاه خوب نمیشود…
در نقلها آمده است:
🥀 مشهور است که یکی از علماء شبی حضرت سیدالشهدا علیهالسلام را در خواب دید با بدن پاره پاره و زخمی فزون از شماره.
🥀 شب دیگر نیز همان خواب را دید و به خدمت حضرت رسید اما آن حضرت را مشاهده نمود با بدن صحیح مگر دو زخم که یکی بر سر سینه و یکی بر طرف پهلوی آن پشت و پناه عالمیان باقی مانده بود.
🥀 عرض کرد: آن چه بود و این چیست؟ سیدالشهداء علیهالسلام فرمود: شیعیان مجلسی آراستند و بر من گریستند و اشک چشم ایشان مرهم زخم های من شد.
🥀 عرض کرد: پس این دو زخم چرا باقیست؟ حضرت فرمودند: این داغ فرزندم علی اکبر و برادرم عباس است که هیچگاه خوب نمیشود.
📚حزن المومنین فی مصائب آل طه و یس،نجفی کاظمی، مجلس قبل از ولادت امام حسین -علیه السلام
✍ مجلس ختم حسین است! علی محتضر است!
داغ جان دادن اولاد به قلب پدر است
این علی نیست فقط؛ احمد و حیدر هم هست
روضهاش بین محرم، رمضان و صفر است
یا پسر مرده شده یا که برادر مرده...
هرکجا دیدی اگر دست کسی بر کمر است!
سر زخمش سر مولاست کهرفته به سجود
پهلویش پهلوی زهراست که در پشت در است
یک طرف تیغ زیاد و طرفی نیزه زیاد
یکطرف کمشده و یکطرفش بیشتر است
صحبت معجر زینب شد و پا شد آقا
چه کند؟ زینب کبرای حرم در خطر است
ای جوانان بنی هاشمی آماده شوید
که دگر موقع تشییع تن دو نفر است
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه حضرت علی اکبر(ع)
شب هشتم محرم(2)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
♦️بی سبب نسیت چنین معرکه بر پا شده است
♦️وسط خیمه ی ما روضه مهیا شده است
♦️دست دشمن چه قَدَر نیزه و تیغ و تیر است
♦️هر کدامش به طریقی به تنت جا شده است
♦️پیرمردی که عصایش به سرت می کوبید
♦️به هوای سر تو از سر جا پا شده است
♦️ساربان هم که طمع کرده به تو خاتم من
♦️ناگهان در وسط معرکه پیدا شده است
♦️هفتمین دفعه که من یا ولدی می گویم
♦️چشم اگر باز کنی قدّ منم تا شده است
♦️از پراکندگی پیکر تو معلوم است
♦️بند بند تو ز سر تا نوک پا وا شده است
♦️مادرت کو که ببیند پسران خود را
♦️همه ی دشت پر از اکبر لیلا شده است
⬅️شب هشتم ماه محرم دلها رو روانه کنیم کربلا کنار شش گوشه ابا عبدالله پایین پای امام حسین
دست توسل بزنیم به درگاه جوان امام حسین
گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم
نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم
گهی بخاک فتادم گهی زجای پریدم
[دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت
خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم
دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم
ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم
ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه
زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم]
علی جانم
نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی
زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم
دنبال علی راه افتاد از شیخ جعفر شوشتری نقل شده حسین به احتضار افتاد گفتن مانند محتضر چشمای حسین تو حدقه دور می خورد
خدایا تو شاهد باش بر این قوم کسی رو به میدان می فرستم اشبه الناس خلقا و خلقا برسول الله هر وقت مشتاق می شدیم به چهره پیغمبر نگاه کنیم نگاه به چهره علی اکبر می کردیم
برای بعضیا تانی می کرد اجازه نمی داد
اما تا علی آمد اجازه داد
چه غوغایی شد تو خیمه لحظه وداع علی
خواهرا عمه ها همه دور علی رو گرفتن
طبق برخی نقل ها آمد فرمود علی رو رها کنید علی من غرق در ذات خدا است
علی اکبر امام حسین
وارد میدان شد
مردم! :انا علی ابن الحسین بن علی
مثل جدش امیرالمومنین به هر طرف لشگر که حمله می کرد لشگر و به هم می زد
همه از جلوی علی فرار می کردن آرایش جنگی دشمن به هم می خورد اما
یه وقت حسین یه ناله ای شنید یا ابتاه علیک منی السلام
بابا دیگه نگران تشنگی و لبای خشک من نباش این رسول خدا با کاسه بهشتی آمده
گفتن برا بعضیا با عجله میومد
اما از مقتل شیخ حر عاملی نقل می کنن تا نزدیک بدن علی شد گفتن سقط من الفرس
از روی اسب به زمین افتاد آرام آرام روی زانو خودشو رسوند به علی فجلس علی التراب یه نگاهی به بدن علی کرد
اما عجب بدنی آخه نوشتن تا او ملعون ضربه رو زد علی خودشو انداخت روی اسب
اسب گویا آموزش دیده بود باید علی رو برمی گرداند به خیمه
اما خون جلوی چشما اسب رو گرفت
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط لشکر دشمن.
چه کردند با علی اکبر..
حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله..
انشاالله داغ جوان نبینی
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
یکی با شمشیر میزنه...یکی با نیزه میزنه
یکی با سنگ میزنه...
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند..
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره.
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند..
خدایا حالا حسین چکار کنه..
سر علی رو به دامن گرفته..دلش آرام نشد
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد.
یدفعه دیدند..
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی..
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..صدا زد
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر در خیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
حسین آرام جانم..حسین روح و روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بسم رب الحسین(۹)
#نوحه_زمزمه
#شب_نهم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
مــاه بنـــی هـاشـــم دوباره سقـــا شد
مشک و علم بر دوش ، راهیِ دریا شد
مسیـــر سقـــا بود از دلِ نخلستـــان
پیش فرات آمد ساقی لب عطشــان
وای از دل سقــا (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
تا چشمــای عبــاس به روی آب افتاد
فـــراتِ بیچــــاره در تب و تاب افتاد
مشک و پر از آب کرد شیرِ علی صولت
موجِ خروشان شد فرات از این هیبت
وای از دل سقــا (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
به لب نزد حتی قطــره ای از اون آب
به یــاد طفــلان و تشنــگــــیِ ارباب
آب و به دریا ریخت ، تشنه ترین دریا
غرق خجـــالت شد فراتِ این صحـــرا
وای از دل سقــا (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
تو راه برگشتــن ، علقمــه غوغـا شد
ســــاقیِ آب آور ، اسیـــرِ اعـــدا شد
کمین گشود از کین ، دشمن سنگین دل
به دست سقــا زد ضــربت نا غــافل
امان از این غـــربت (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
فدا شد از غیرت ، کوه وفا ، عباس
شــد اِربـاً اِربــا در راه خدا ، عباس
سه شعبه شد سهم چشم ابو فاضل
ضربهٔ سر خورد از عمود نا غافل
ساقـــیِ دریای کـــرم زمیــن افتاد
میـــر و علمـــدارِ حرم زمیـن افتاد
امان از این غـــربت (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
برای احوالـــش علقمـــه شد فریاد
مقطـــع الاعضــا نالهٔ غــم سر داد
عطر گل یاس از علقمــه پیدا شد
صدای زیبــای فاطمــه پیـــدا شد
دست علم گیرش به روی صحرا بود
سرش به دامان حضرت زهرا بود
غریب مـــادر وای (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
به اذن مادر گفت اَدرِک اخا ، عباس
علقمــــه را پر کرد نوای یا عبــاس
"اِنکَسَـــرَ ظَهـــری" بر لب ثاراللــه
امـان ز غمهــــــای زینبِ ثار اللـــه
امان از این غـــربت (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۵/۱۵
سلام_مولایمن
▪️بر پا شده حسینیه گریه ها بیا
بر روی چشم های تر از اشک ما بیا...
▪️شال عزای تو به عزایم نشانده است
وقت عزای مان شده صاحب عزا بیا...
امام_زمان
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
صبحتون امام زمانی 🌹
https://eitaa.com/joinchat/1091568217C284a5ce83f
ییخیلیب عباسیم نهر-ی- فرات اوسده ، بئلیم سیندی زینب ، علمدار ئولدی
بویانیب دور قانه ، وفالی سرداریم ، لوایِ قرآنه وفادار ئولدی
یارالی اصلانیم ، شهید قرآنیم ، امیدِ طفلانیم ، جوانیم لای لای
اوجا بوی سرداریم ، وزیر درباریم ، وفالی غمخواریم ، ابوالفضلیم وای
امان ای دل ای دل ای دل زینب . سینیب وآلله ، بئلیم ، بئلیم ، زینب
ئوزون ائیله آگه ، حیالی قیزلارون ، دئنن دَه یدی پیکان ، سو مشکین دَلدی
سیزه خاطیر گئچدی ، ایکی قول ، بیر گوزدن ، منی قویدی تنها، فلک دینجلدی
سینه سی اوسدونده نئیستانلار گویا ، یارالی اعضاسی تماماً اوخدی
ولی اوخلار دان چوخ کنارینده زینب، ندور عیلّت بولمم، آغیر داش چوخدی
توخانیبدیر داشلار سینیبدی آئینه ، یانور غمدن سینه م، آخور گوز یاشیم
اوجابوی قارداشیم اولوبدی ال لرده یاتیپدی چوللرده قراریم یوخدی
کسیلیبدیرچاره م ، اولوبدی قارداشیم ، کومکسیز بیر شاهم، امیدیم ای وای
یاخامی اللرده قویان عباسیم وای ، شرفلی سردار رشیدیم ای وای
توخانیب دور پیکان، حوروبدی گوز یاشین، گلن گورمور کیمدی، قالوب آواره
دیزیم اوسده باشین،آلیب توکدوم گوز یاش،دئدیم لای لای قارداش،شهیدیم ای وای
دئدیم آیا قارداش ، گئدورسن اخیامه ، دئدی سن گئت حسین، رقیه ن آغلار
دئدیم اوندا گئتسم ، سنی قویسام تنها ، چیخاندا جان لبدن ، گوزون کیم باغلار
باشیم اوسته بیر کس دئدی سن گئت اوغلوم،گوزون زهرا باغلار،عزاسین ساخلار
یئری وار بو غمدن ، سودان چیخسا ناله ، کول اولسا پروانه ، سو اولسا آغلار
دییون اصغر یاتسون ، یاتیپ پرچم داریم ، یارالی اعضاسی ، قالیب صحراده
عطشیندن یانسا ، دوداخلارین امسین دییر لر دشمنلر ، سو یوخ دریاده
سوسوز ئولسه اوغلوم ، اگر چی نیسگیلدی ، منه باش ایماخدان ، ولی آسان دیر
سویا خاطیر هرگز ، علی نین اولادی ، وئرر جان یالوارماز ، ولی صیاده
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شمره زمانه ات را بشناس
🎙#شهید_مطهری
🏴حسین...حسین...🏴
✍️محمدعلی رامین
🌎رنجهای ۲۰ساله محاصره و تحریم همهجانبه فلسطینیان صبور و مظلوم در باریکه غزه را رسانههای جهانغرب ندیدند و نگذاشتند تا آن دردهای جانکاه را جهانیان ببینند🇵🇸
☄حالا به بهانه عملیات چندساعته طوفانالاقصی در ۱۵مهرماه ۱۴۰۲ علیه اشغالگران فلسطین، نُهماه است که زنان و کودکان غزه توسط نژادپرستان شرورصهیونی (ستادمشترک نیروهای مسلح آمریکا-اروپا-اسرائیل) به طور شبانهروزی بمباران میشوند🇵🇸
💥در این مدت،
چندصدهزار انسانِ مسلمانِ بیپناه در وطن خودشان قتلعام، مجروح یا ناپدید شدهاند🇵🇸
💥چندصدهزار اماکن مسکونی و تجاری، مهدکودک، مدرسه، دانشگاه، خوابگاه، درمانگاه و بیمارستان تخریب و نابود و بیشتر از دو میلیون انسان از خانه و کاشانه خود آواره شدهاند🇵🇸
💥بیشتر از یکصدهزار کودک و طفل معصوم، کشته، علیل و مصدوم، یا زیر آوار خانههایشان ناپدید و یا با قتلعام والدینشان توسط بمباران شبانهروزی، بیسرپرست شدهاند🇵🇸
🔰طنز تلخ این فاجعه انسانی آنجا حیرتانگیز میشود که جماعتی تماشاگر هولوکاست غزه، به بهانه حملات موشکی اخیر روسیه به اوکراین که تعدادی اماکن مسکونی و یک بیمارستان هم آسیب دیدهاند، شدیدترین همبستگی انسانی را با قربانیان حادثه اعلام کرده و کشورمان را به اتهام سکوت در برابر آن، محکوم میکنند!
در حالیکه جمهوری اسلامی، هم از روز اول طرفدار آتشبس در جنگ اوکراین بوده و هم برای آتشبس در غزه_مقاوم تلاش فراوان کردهاست🇮🇷
⁉️اماچه باید کرد، وقتی عدهای دوست دارند، ایران را همیشه مقصر بشناسند
🌹🌹🌹🌹🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
راز موفقیت
❁﷽❁
#شب_نهم_تاسوعا_حضرت_عباس_ع
#زمزمه
#امام_زمان_عج
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
به هر جا سر زدم ، اما ندیدم روی زیبایت
خوشا آنکس که یک لحظه ، نصیبش شد تماشایت
به هر در میزنم شاید ، تو بگشایی به رویم، دَر
همه جانها فدای آن ، رُخِ پنهان ِ پیدایت
بیا ای یوسف زهرا ، قدم بر چشم ما بگذار
به چشمم سُرمه ای باشد ، غبار آن قدمهایت
حدیث عاشقی باشد ، نشستن در غم هجران
ولی در وصل تو عاشق ، شود مجنون وشیدایت
چنین عشقی شده معنا ، فقط در روز عاشورا
چه عشقی آفرید آن روز ، عمویِ ماه سیمایت
اباالفضلی که دریا شد ، خجل از روی زیبایش
ایا باب الحوائج ، ما دخیلِ نام زیبایت
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
#نوحه
#زمزمه
#شب_نهم_تاسوعا_حضرت_عباس_ع
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
اگه دلت پر از غمه / دلت گرفته از همه
اگه گره به کارته / بیا به اذن فاطمه
با یه دل شکسته ای/رو کن به سمت علقمه
حرف بزن با کسی که / گره گشای عالَمه
بریم سراغ آقایی/ که میر بحر کَرَمه
پناه لشکر حسین /صاحب مَشک و عَلَمه
باب الحوائجی که شد/ پشت و پناه عالمین
قوت قلب زینب و / میر و علمدار حسین
تا اینکه راه آب رو/ بستن رو لشکر حسین
سخت شد آوردن آب / برا برادر حسین
روز دهم آبی نبود / توی تموم خیمه ها
واعطشا واعطشا / افتاد میوون بچه ها
مشک و رو دوش خود گذاشت/ ساقی طفلان حسین
اومد به محضر داداش /بگیره فرمان حسین
راهی دریا شده بود / میر وعلمدار جوان
حسین و زینب ،روی تَلّ / ایستاده بودن نگران
تا اینکه عباس رسید / نشست بر لب فرات
دست به زیر آب برد / شروع شد تب فرات
مشکشو پر کرد وسپس /دستشو زیر آب برد
دستشو پر کرد ولی /قطره ای ازآب نخورد
یادش اومد تشنگی و/گریه کودک رباب
آب کف دستشو ریخت/ با خجالت به روی آب
نهیب زد به آب که / وقتی که تشنه ان همه
میخوای که آبروی من/ بره به نزد فاطمه
شیر وفا شیر ادب /گرفته از اُمّ بنین
تا که بشه فداییِ /حسین زهرا، شَه دین
دور شد ازآب فرات /تا بره سمت خیمه ها
یه وقتی از پشت کمین /اومد هجوم نیزه ها
به تنهایی افتاده بود /میوون چند صد نفر
بین اونا کسی نبود /حریف این قرص قمر
دیدن توو جنگ تن به تن /حریف عباس نمیشن
کمین گرفتن بتونن /دستاشو ازتن بگیرن
باضرب شمشیر عدو /دست یَلِ شیر خدا
جدا شد ازپیکر او / افتاد رو دشت نینوا
مشک و به دندونش گرفت/ زیر بغل زد علمو
اما نذاشتن که بره / سقای اهل حرمو
تا تیرهای بی امان /به مشک عباس رسید
آب زمین ریخت وشد /امید سقا نا امید
حال دیگه نه مشکی و/ نه دستی مونده به بدن
آب وبه خیمه ببره /تا همه سیراب بشن
دیگه علمدار حسین /تنها و بی پناه بود
دور و برش یه لشکر از /گرگای روسیاه بود
می بارید از دور وبرش /بارون تیر و نیزه ها
می زدن ازهر جهتی /برتن او تیر جفا
امان از اون لحظه ای که /حرمله زانو زد زمین
سه شعبه شد رها وخورد /به چشم ماه بی قرین
هرچی تکون داد سرشو /تیر ولی جدانشد
بدون دست ،حریف اون / ضربه ی بی هوا نشد
توو اوج غربتش زدن /عمود آهنین به سر
به یاد غربت حسین /کشید آه پر شرر
باصورت افتاد رو زمین /ماه منیر علقمه
رسیده بود بالا سرش/ پهلو شکسته فاطمه
زدشت پاک علقمه /عطر گل یاس رسید
مادر قدخمیده ای /به داد عباس رسید
گفت به سقا، پسرم /منتظره برادرت
صدا بزن تا برسه /برادرت بالا سرت
پیچید صدای یا اَخا /به گوش زینب وحسین
رسوند به نهر علقمه /خودش رو شاه عالمین
پیکر عباسشو دید /گم شده زیر نیزه ها
دو دستای برادرش /شده ز پیکرش جدا
یکی یکی روی زمین /دستای عباسشو دید
اون دستای بریده رو /به روی صورتش کشید
بوسه میزد به دستایی /که می گرفتن علمو
چطور به خیمه ببره /این آقای با کَرَمو
سر برادر و گذاشت /غریبونه رو زانوها
صدای غربت حسین/ پیچید توو دشت کربلا
چشماتو واکن اومدم /بالا سرت ،پناه من
ای تکیه گاه بچه هام /دلخوشی سپاه من
هنوز دارم می سوزم از/ داغ علی اکبرم
برادرم ،با رفتنت /شکسته شد این کمرم
پاشو نذار خنده کنن /به غربت برادرت
الهی من فدای این / زخمای روی پیکرت
پاشو دیگه آب نمیخوان /همه میگن عمو بیاد
دیگه صدای ناله ی / اصغرم هم در نمیاد
چاره کار من تویی /نمونده چاره ای برام
الهی طاقتم بده /رفتن همه برادرام
با هر اذیتی که بود/ یه حرفی رو زد به حسین
برای اولین دفعه / باحیا رو زد به حسین
تو رو به جان مادرت / منو نبر سمت حرم
که خیلی شرمنده ام از/ لبای خشک اصغر
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی (کیمیا)
❁﷽❁
#نوحه
#ترکی
#شب_نهم_تاسوعا_حضرت_عباس_ع
سبک:ای شمع حرمخانه قوربانون اولوم عباس...
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
ای اهل حرم گئتدی/ (دریایه علمداریم۲)
مَشک وعلم اللرده/ (سرلشکروسرداریم۲)
دردیمین درمانی باب الحوائج/
قولارون قوربانی باب الحوائج(۲)
تئزڱل سوکناریندن/ (دریای کرم قارداش ۲)
گؤزلیر یولیوی قیزلار/(امّید حرم قارداش ۲)
سنلن صوراعباسیم!/(منده ئولَرَم قارداش ۲)
سن پشت و پناهیمسن /(ای یاروفاداریم ۲)
دردیمیمین درمانی باب الحوائج /قولارون قوربانی باب الحوائج(۲)
عباسیم علمداریم /(سلطان وفا اولدی۲)
آخر سو کنارینده( لب تشنه فدا اولدی۲)
قول دؤشدی عَلم یاتدی(آماج بلا اولدی۲)
سَسلندی اَخا اَدرِک /(غیرتلی سپهداریم۲)
دردیمین درمانی باب الحوائج/
قولارون قوربانی باب الحوائج(۲)
ڱلدیم یارالی قارداش/(آرام دیلیم قارداش۲)
یاتمابئله آسوده/(دورسیندی بئلیم قارداش۲)
دورگؤرئوزؤلؤب چاره م/(ای آرخام ائلیم قارداش ۲)
دردیمین درمانی باب الحوائج /
قولارون قوربانی باب الحوائج(۲)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)