12.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره_ناب
#حاج_قاسم
🔵فیلمی از ابراز محبت و
گفتوگوی زیبای حاج قاسم
سلیمانی با مرحومه فاطمه
سلیمانی، مادر مهربانشان.
https://eitaa.com/maktabhajghasem_kerman
35.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره_ناب
#حاج_قاسم
🔰خاطرات دوران انقلاب شهید
حاج قاسم سلیمانی ...
https://eitaa.com/maktabhajghasem_kerman
#خاطره_ناب
#روز_پدر
🌺پدری لبریز از محبت🌺
🔷خاطره رهبر معظم انقلاب از پدر بزرگوارشان:
🔵من کمتر پدری را دیدم که اينقدر
نسبت به فرزندانش محبت داشته باشد.
من چهارده پانزده سالم بود.من وبرادرم
محمدآقا از پدرم اجازه میگرفتیم و
میرفتیم ییلاق برای گردش و تفریح.
با دوستان طلبه میرفتیم وکیلآباد.
یک روز صبح تا عصر نبودیم. شب که
برمیگشتیم، خسته و کوفته
میخوابیدیم.
پدرم که از نماز بر میگشت، ماها را
توی خواب میبوسید. طاقت نمیآورد.
از صبح ما را ندیده بود. اينقدر دلش
تنگ شده بود.
https://eitaa.com/maktabhajghasem_kerman
3.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_در_کلام_شهید
#سال_روز_شهادت
#خاطره_ناب
💠بی بی گفت: ما پیروزیم💠
🌷خاطره شهید سلیمانی از شهید
محمدحسین یوسف الهی :
🔵یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم...
من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم:
چندتا عملیات انجام دادیم اما هیچ کدام آن طور که باید موفقیتآمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد.
گفت: برای چی؟
گفتم: چون این عملیات خیلی سخته و بعید میدانم موفق بشویم.
گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم.
گفتم: حسین دیوانه شدهای. در عملیاتهایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق میکنه واز همه سختتر است. موفق میشویم!
حسین خندهای کرد و با همان تکه کلام همیشگیاش گفت:
حسین پسر غلامحسین به تو میگویم که ما در این عملیات پیروزیم.
میدانستم که او بیحساب حرفی را نمیزند. حتما از طریقی چیزی که میگوید ایمان و اطمینان دارد.گفتم:
یعنی چه از کجا میگویی؟
گفت: بالاخره خبر دارم.
گفتم: خب از کجا خبر داری؟
گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم.
پرسیدم: کی به تو گفت؟
جواب داد: حضرت زینب(س).
دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟
با خنده جواب داد: تو چهکار داری. فقط بدان بی بی گفت که شما دراین عملیات پیروز خواهید شد و من به همین دلیل میگویم که قطعا موفق میشویم...
https://eitaa.com/maktabhajghasem_kerman
#خاطره_ناب
💠خدا خوشش بیاد...
در یکی از مغازه ها مشغول کار
بود.یک روز در وضعیتی دیدمش
که خیلی تعجب کردم. دو کارتن
بزرگ اجناس روی دوشش بود.
جلوی یک مغازه کارتن ها را روی
زمین گذاشت. وقتی کار تحویل
تمام شد جلو رفتم و سلام کردم.
بعد گفتم:
آقا ابرام برای شما زشته،این کار
باربرهاست نه کار شما!
نگاهی به من کرد و گفت:
کار که عیب نیست،بیکاری عیبه،
این کاری هم که من انجام میدم
برای خودم خوبه، مطمئن میشم
که هیچی نیستم...
جلوی غرورم رو می گیره!
گفتم :
اگه کسی شما رو اینطوری ببینه
خوب نیست! شما ورزشکاری و...
خیلی ها می شناسنت.
ابراهیم خندید و گفت:
ای بابا ، همیشه کاری کن که،اگه
خدا تو رو دید خوشش بیاد...
نه مردم!
🌷شهید ابراهیم هادی
♻️ *ایتا* 👇
https://eitaa.com/maktabhajghasem_kerman
♻️ *روبیکا* 👇
https://rubika.ir/maktebhajghasem_kerman
♻️ *تلگرام* 👇
https://t.me/maktabhajghsem_kerman
#خاطره_ناب
🔹 دلتنگ امام 🔹
🔷خاطره شنیدنی رهبر معظم انقلاب از اولین دیدارشان با امام پس از واقعه ترور در مراسم تنفیذ شهید رجایی
🔵«دلم براى امام تنگ شدهبود. ما، همراه با دكتر «فاضل» و دكتر «ميلانى» اينجا آمديم و امام را زيارت كرديم. اوّلين روزى بود كه من عصا دستم گرفتم. آمديم توى اتاق و امام نبودند. من همينطور، متحيّر ايستاده بودم كه يك وقت امام وارد شدند و با خنده جلو آمدند. گفتند: «اتّفاقاً من الان به فكر تو بودم. با خودم گفتم همه اينجا جمع شدهاند؛ جاى فلانى خالى است.» خيلى خوشحال شدم و دستشان را بوسيدم. بعد اصرار كردند: «اينجا، روى اين صندلى بنشين.» من، نمىنشستم. بهنظرم آنقدر اصرار كردند تا من نشستم.»
♻️ *ایتا* 👇
https://eitaa.com/maktabhajghasem_kerman
♻️ *روبیکا* 👇
https://rubika.ir/maktebhajghasem_kerman
♻️ *تلگرام* 👇
https://t.me/maktabhajghsem_kerman
#خاطره_ناب
#احترام_به_والدین
🌸فداییِ مادر...
🔷یک بار هم ندیدم که این جوان حرمت موی سفید ما را بشکند، بیسوادی مارا به رخ ما بکشد، حرف تلخ بزند و یا حقیرمان کند. از در اتاق که وارد می شدم، از جا نیم خیز می شد. اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، همین کار را می کرد. می گفتم؛
علی جان! مگر من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت می دهی؟
می گفت: این دستور خداست.
روزی که خانه نبودم از جبهه آمده و لباسهای شسته نشده ای را در گوشه ی حیاط دیده بود؛ تشت و آب آورده و با همان لباس ساده بسیجی و دست مجروح و فلج، لباس ها را شسته بود. وقتی رسیدم، دیدم دارد لباس ها را روی طناب پهن می کند. چقدر هم تمیز شسته بود! گفتم:
الهی بمیرم مادر، تو با یک دست چطوری این همه لباس رو شستی؟
گفت: اگه دو دسته من نداشتم، باز هم وجدانم قبول نمی کرد من اینجا باشم و شما در زحمت باشی!
🔹به روایت مادر شهید علی ماهانی
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سومین_سالگرد
#حاج_قاسم
#خاطره_ناب
🔵ناگفتههای دیدار مرحوم رستم
قاسمی با «حاج قاسم» ۷۲ ساعت
قبل از شهادت.. ـ
🔷حاج قاسم جلسات کاریاش را
صبح زود میگذاشت.
قرار بود شنبه صبح با بشار اسد
جلسه ی مشترک بگذاریم. سردار
سلیمانی سه روز قبل از شهادت
تب داشت.
♻️ *ایتا* 👇
https://eitaa.com/maktabhajghasem_kerman
♻️ *روبیکا* 👇
https://rubika.ir/maktebhajghasem_kerman
3.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حاج_قاسم
#خاطره_ناب
🔷حاج قاسم میگفت:
میترسم وابستگی به نوههایم
نگذارد شهید شوم.
♻️ *ایتا* 👇
https://eitaa.com/maktabhajghasem_kerman
♻️ *روبیکا* 👇
https://rubika.ir/maktebhajghasem_kerman
هدایت شده از وصل خوبان
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره_ناب
🔵دکترعزیزی افتخارایران اسلامی
درعربستان شهر مدینه چه زیبا در
دل وهابی را تسخیر می کند.
✅ @vaslekhooban
20.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره_ناب
🔷خاطره جالب و شنیدنی
رهبرمعظم انقلاب با شهید
مصطفی چمران:
🌷..مرحوم چمران، آن جماعتِ
خودش را جمع کرد و گفت:
میرویم عملیّات؛
گفتیم: چه عملیّاتی؟
گفت: میرویم شکار تانک.
🔸بنده هم یک کلاشینکف
داشتم، مال خودم بود
_کلاشینکف شخصی داشتم
که همراهم بود-
گفتم: من هم بیایم؟
گفت: بله، چه عیب دارد،
شما هم بیایید.
🔹من هم عمامه و عبا و قبا را
گذاشتم کنار و یک دست لباس
سربازی گَلهگشادِ منحوس به ما
دادند پوشیدیم و شبانه با اینها
رفتیم...
🔹۴مهر ۱۳۹۷🔹
#مکتب_حاج_قاسم_کرمان
┄┅─✵🍃🌷✵─┅┄
♻️ ایتا👇
https://eitaa.com/maktabhajghasem_kerman
♻️ روبیکا👇
https://rubika.ir/maktebhajghasem_kerman
20.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره_ناب
#دفاع_مقدس
🔷وقتی آیت الله خامنهای
به همراه شهید چمران برای
شناسایی دشمن وارد خاک
عراق شدند!
#مکتب_حاج_قاسم_کرمان
┄┅─✵🍃🌷✵─┅┄
♻️ ایتا👇
https://eitaa.com/maktabhajghasem_kerman
♻️ روبیکا👇
https://rubika.ir/maktebhajghasem_kerman