✴ «حقیقت» در مسلخِ «روش»
👈 نگاهی به تطوّر فکری #عبدالکریم_سروش از «نسبیتِ دینشناسی» به «نسبیتِ معرفتشناسی»
چندی پیش در تاریخ هشتم بهمنماه ۱۴۰۱، در «حلقۀ دیدگاه نو» که برنامههای خود را از طریق کلابهاوس ارائه میکند، دکتر عبدالکریم سروش به سخنرانی و ارائهی دیدگاهی تازه پرداخت.
🔸 بحث دکتر سروش که با رویکر رَوششناختی و معطوف به مباحث زیربنایی در حوزۀ معرفت و دانش بود، با عنوان «حقیقت و روش» ارائه شد. این عبارت «حقیقت و روش» در وهلۀ اوّل ذهن هر جوینده معرفت در حوزۀ علوم انسانی را به کتاب مهم گادامر که با همین عنوان منتشر شده معطوف میسازد، امّا بحث دکتر سروش نه در چارچوب گادامری که به ابعاد معرفتشناختیِ «حقیقت» متکی بود.
🔹 دکتر سروش که در کتاب معروف خود «قبض و بسط شریعت»، معرفت دینی را خوانشی از یک حقیقت ازلی و نهایی میدید و مواجهۀ انسانی با آن حقیقت کلِی را اشعهای از آن حقیقت و خوانشی انسانی و بشری قلمداد میکرد، اینبار در چرخشی صدوهشتاد درجهای و با گذار از نگرش گذشتۀ خود و الزامات آن، با صراحت تمام، حقیقت را برساختۀ ذهن انسان در عرصۀ توافق و اجماع عقلا دانست. «حقیقت» در نگرشِ جدید دکتر سروش چیزی نیست مگر «اجماع عقلا و یا نخبگان بر امری که در چارچوب زبانی آنرا بر میسازند».
🔻 این تحوّل شگرفِ معرفتشناختی، دکتر سروش و نسبیتانگاریئی که از آن طراوش خواهد کرد، زمینه و بستر تجدیدنظر در بسیاری از آراء و اندیشههای گذشته ایشان را فراهم میکند. از آن جهت که ایشان را در ایران و خارج از آن با عنوان نواندیش دینی میشناسند و اندیشههای ایشان در میان بخشهایی از طیفهای سیاسی ایران جایگاه و پایگاه دارد، بیشک این تحول روشی و تأثیر فکریِ ناشی از آن، میتواند در صفبندی فکری در ایران معاصر تحوّلی را به وجود آورد.
✍ محمد عثمانی
📍پ.ن: برخلاف راقمِ سطور، بنده فکر میکنم که:
اولاً این تحوّل معرفتی، چندان هم «شگرف» نیست؛ بلکه امتدادِ طبیعیِ (و شاید منطقی هم) همان دیدگاه گذشتۀ ایشان است.
ثانیاً بعید میدانم ایشان دیگر در جریان فکری ایرانیان تأثیر خاصی داشته باشد و بلکه از همینجا میتوان شاهدِ فاصلۀ بیشترِ جامعۀ فکری و سیاسی ایران با ایشان بود.
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از فکرت
📝#بخوانید| نبوت به مثابه افیونگر
💠 نگاهی به پروژه فکری عبدالکریم سروش در باب نبوت
🖋 علیرضا ملااحمدی؛ طلبه سطح ۴ و دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی
🔸 عبدالکریم سروش برای مشروعیتبخشی به عقلِ سوبژکیتوِ کانتی، ابتدا نیاز داشت «وحی» را از آن مرتبتِ قدسیاش به پایین بکشد. بنابراین به سراغ «نبوّت» رفت تا با قرائتی جدید، آن را از شأن قدسیاش تنزّل دهد و وجهِ خاکی و بشریاش را پررنگ کند. در نگاه سروش، «وحی» نه حقیقتی قدسی که حامل پیامی از عرش به فرش باشد، بلکه صرفاً یک «تجربه» است.
👈 ادامه مطلب را اینجا مطالعه کنید.
⏰ زمان مطالعه: ۴ دقیقه
#عبدالکریم_سروش
#فکرت
•┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈•
🆔 @fekrat_net