eitaa logo
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
2.5هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
2 فایل
مولا امام كاظم عليه السلام: ظاهر مولا امام علي بشري است، و باطنشان لاهوتي است،و ايشان مقام رب العالمين هستند. تفسير البرهان؛ ج٤، ص ١٩٢ کپی‌آزاد ناشناس 👇🏻👇🏻👇🏻 https://abzarek.ir/service-p/msg/1970404 آیدی جهت ارسال مطالب مربوطه💌 @FEZZEKHATOON110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 🌪 ادامه ابوسفیان و مقابله با سقیفه🌪 ابوسفیان نقشه خود را در دو مرحله اجرا کرد. ابتدا در کوچه‌های شهر به راه افتاد و بنی هاشم را به خلافت دعوت کرد و اشعاری این چنین خواند: ای بنی هاشم، راه طمع حکومت بر مردم را ببندید به خصوص درباره قبایل تیم و عدی (یعنی قبیله ابوبکر و عمر) این حکومت برای شماست و از قبل متعلق به شما بوده و باید به شما بازگردد .و کسی جز ابوالحسن علی لیاقت زمامداری ندارد. یا ابوالحسن با دستی نیرومند حکومت را قبضه کن یرا تو بر آنچه امید می‌رود نیرومند و توانایی آنگاه با صدای بلند فریاد زد: ای بنی هاشم ،ای بنی عبد مناف، آیا راضی شده‌اید این ابوبکر رذل پسر رذل بر شما حاکم شود؟؟ به خدا قسم اگر بخواهید مدینه را برای شما از مردان و اسب‌ها پر خواهم کرد. سپس در مرحله دوم شخصاً نزد امیرالمومنین حضور یافت و پشتیبانی همه جانبه خود را برای جنگ با سقیفه اعلام کرد و گفت: به خدا قسم غباری می‌بینم که جز خون آن را نمی‌نشاند، ای فرزندان عبد مناف ابوبکر را به خلافت چه کار؟؟ پست‌ترین و خوارترین خاندان قریش را خلیفه کردند. به خدا قسم مدینه را برای جنگ با ابوبکر از سپاه سواره و پیاده پر می‌کنم. ای فرزندان هاشم سکوت را بشکنید تا مردم به خصوص قبیله تیم و عدی در حق مسلم شما چشم طمع نداشته باشند. امر خلافت مربوط به شما و به سوی شماست اکنون دست خود را بده تا بیعت کنم. امیرالمومنین در پاسخ او با اشاره به نیت فاسدش فرمود: بازگرد! به خدا قسم در آن چه می‌گویی خدا را در نظر نداری! چه بسیار نسبت به اسلام خیانت کردی اما نتوانستی زیان برسانی اکنون نیز مرا به سواره و پیاده تو نیازی نیست ما مشغول مراسم خاکسپاری پیامبر هستیم پاسخگوی کاری بود که انجام می‌دهد. ابوسفیان ناامیدانه برخاست و اشعاری بی‌ادبانه خطاب به حضرت گفت. امیرالمومنین در پاسخ او فرمود: به خدا قسم با این سخن فتنه را در نظر داری به خدا سوگند تو از دیر زمان در پی ایجاد شرارت برای اسلام بوده‌ای و ما به دلسوزی تو نیازی نداریم او با ناراحتی از شکست در این توطئه از خانه حضرت خارج شد و به مسجد رفت. 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 #قسمت‌56 🌪 ادامه ابوسفیان و مقابله با سقیفه🌪 ابوسفیان نقشه خو
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 💥مقابله با شورش در مسجد💥 انصار که می‌دیدند لحظه به لحظه بر بیعت کنندگان افزوده می‌شود و قدرت رسماً در دست مهاجرین قرار گرفته از بیعت عجولانه خود پشیمان شدند و یکدیگر را سرزنش کردند. با شروع این زمزمه‌ها، نام امیرالمومنین نیز به میان آمد و صداها بالا گرفت به طوری که اصحاب صحیفه از این منظره بیمناک شدند لذا سه نفر از بزرگان قریش به نام سُهَیل بن عَمرو و حارث بن هشام برادر ابوجهل و عکرِمه پسر ابوجهل را برای سرکوب اين حرکت تعیین کردند که دشمنی سرسختی با انصار نیز داشتند. نخست سهیل برخاست و گفت: ای قریش بدانید که خداوند این قوم را انصار نامیده و در قرآن آنها را ستایش کرده برای همین بهره‌ای عظیم و شأنی والا دارند اما آنان مردم را به بیعت با خود علی فرا می‌خوانند در حالی که علی در خانه‌اش نشسته. اگر می‌خواست به ایشان پاسخ مثبت می‌داد. اکنون آنها را به تجدید بیعت و تسلیم شدن در برابر حکومت خود فراخوانید و اگر نپذیرفتند با ایشان بجنگید که از پیشگاه خدا امید دارم بر آنان پیروز شوید همان گونه که قبلاً با یاری ایشان پیروز شدید. 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 💥مقابله با شورش در مسجد💥 پس از او حارث برخاست و گفت : در ایام گذشته انصار پایگاه ایمان بودند و مدینه را خانه ایمان قرار دادند و رسول خدا را از خانه ما به خانه خود بردند و پناه دادند و یاری کردند پس آنگونه تحمل مشکلات کردند که اموال خود را با ما تقسیم کردند و دوشادوش ما کار کردند. ما اینک آنان در مورد مسئله سخن می‌گویند که اگر بر آن پایداری کنند از صفات و کردار پسندیده خود خارج می‌شوند؛و آنگاه میان ما و ایشان چیزی جز شمشیر نخواهد بود. اما اگر از سخن خود بازگردند کاری کرده‌اند سزاوار ایشان و سزاوار کسانی که متهم به همراهی آنان هستند. سپس عکرمه برخواست و با مطرح کردن حدیثی گفت: به خدا قسم اگر رسول خدا نفرموده بود که امامان از قریش هستند، ما هرگز امیری و حکومت انصار را منکر نمی‌شدیم و آنان شایسته حکومت بودند؛ این گفتار پیامبر سخنی است که در آن شکی نیست با وجود آن کاری از ما ساخته نیست . اما انصار درباره تعیین خلیفه بر ما شتاب کردند!! ما حکومت را به زور نگرفته‌ایم و آنان را از شورای خود نرانده‌ایم. این حالتی که اکنون انصار در آن قرار گرفته‌اند از امور سست و حیله‌ای از حیله‌های شیطان است و نباید امیدی به آن داشت. اکنون بر آنان حجت آورید و اگر پذیرا نبودند با ایشان جنگ کنید به خدا قسم اگر از همه قریش جز یک نفر باقی نماند خداوند این حکومت را نصیب او خواهد نمود.!! 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 #قسمت‌58 💥مقابله با شورش در مسجد💥 پس از او حارث برخاست و گفت :
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 💰تطمیع ابوسفیان💰 ابوسفیان که ناامید از خانه امیرالمومنین بیرون آمده بود شرایط را مناسب دید که از یک سو از قریش طرفداری کند و از سوی دیگر با مطرح کردن خلافت حضرت همپیمانان خود را تهدید کند تا امتیاز بیشتری بگیرد این بود که در ادامه سخن آن سه نفر گفت: ای قریش انصار را شایسته نیست که بر مردم برتری جویند مگر آنکه به برتری ما بر خود اقرار کنند!!به خدا قسم اگر کفران نعمت کنند ایشان را برای حفظ اسلام در هم می‌کوبیم همان گونه که خودشان برای آن شمشیر زدند. اما علی بن ابیطالب به خدا سوگند او شایسته است که به قریش دستور دهد و انصار نیز به فرمان او خواهند بود!!! با این تهدیدات انصار از مخالفت دست برداشتند و مهاجرین نیز با توجه به سخنان ابوسفیان که با اعلان خلافت امیرالمومنین قصد تخریب وجهه آنان را داشت تصمیم به تطمیع او گرفتند. ابوبکر و عمر همان شب چهارشنبه درباره اقدامات ابوسفیان گفت و گو کردند عمر با اشاره به زکاتی که از قبل در اختیار ابوسفیان بود گفت : ما از شر او در امان نخواهیم بود پس آنچه از زکات در دست دارد به او بسپارید تا راضی باشد !!!! آنگاه نزد او رفتند و گفتند: اگر با ابوبکر بیعت کنی و با وی روی مخالفت نشان ندهی اموال و زکاتی را که از مردم جمع آوری کرده‌ای برای خودت قرار می‌دهیم و فرزندت یزید را به عنوان فرمانده لشکری که به سوی شام می‌رود انتخاب می‌کنیم.🔥 ابوسفیان که به هدف خود در امتیاز گرفتن رسیده بود و انتظار چنین معامله‌ای را داشت بلافاصله پذیرفت و دست از مخالفت برداشت. سپس ابوبکر و عمر نزد دیگر بزرگان قریش رفتند و وعده حکمرانی مناطق مختلف را به آنان دادند و همه را در گمراهی با خود مصمم کردند. 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 #قسمت‌59 💰تطمیع ابوسفیان💰 ابوسفیان که ناامید از خانه امیرالموم
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 🌾تطمیع عباس بن عبدالمطلب🌾 از سوی دیگر ابوبکر و عمر با ابوعبیده و مغیره به مشورت نشستند تا چاره‌ای برای جلوگیری از هرگونه اقدام امیرالمومنین بیابند؛ مغیره پیشنهاد ارتباط با عباس عموی پیامبر را مطرح کرد و گفت: با عباس بن عبدالمطلب ملاقات کنید و در این خلافت برای او و فرزندانش سهمی قرار دهید. این گونه می‌توانید فکر خود را درباره علی بن ابیطالب آسوده کنید. اگر عباس با شما هم پیمان شود دلیل حقانیتی نزد مردم خواهید داشت و مقابله با علی که تنها خواهد ماند برای شما آسان می‌شود.🔥 هر چهار نفر شبانه برخاستند و نزد عباس رفتند نخست ابوبکر سخن آغاز کرد و گفت: خداوند محمد را برای شما به عنوان پیامبر و برای مومنین به عنوان صاحب اختیار مبعوث نمود و بر آنان منت نهاد که وی را در میانشان قرار داد تا آنکه برای او پیشگاه خویش را اختیار کرد و امر مردم را به خودشان سپرد تا مصلحت خود را با اتفاق (نه با اختلاف) انتخاب کنند🙄!!! مردم مرا به عنوان حاکم بر خود و مسئول امورشان انتخاب کردند و من هم آن را بر عهده گرفتم؛ ولی شخصی به من طعنه می‌زند که خبرش به من می‌رسد برخلاف عموم مردم سخن می‌گوید (منظورش امیرالمومنین است). او تو را پناهگاه خود قرار تازه‌اش شده‌ای !!! باید همراه مردم در آنچه بر آن اجتماع کرده‌اند داخل شوی و یا آنها را از آنچه تمایل دارند منصرف کنی ما. نزد تو آمده‌ایم و می‌خواهیم برای تو در امر خلافت سهمی قرار دهیم که برای تو و نسل بعد از خودت باشد چرا که تو عموی پیامبر هستی اگرچه مردم مقام تو و رفیقت را دیدند و با این حال امر خلافت را از شما دو نفر دور کردند🤥 🔥عمر برای تایید سخنرانی ابوبکر با خشونت ادامه کلام را گرفت و گفت: برجای خود بنشینید که پیامبر از ما و از شماست. و ما از این جهت که احتیاج داشته باشیم نزد شما نیامده‌ایم 🤥 بلکه کراهت داشتیم که در آنچه مسلمانان بر آن اجتماع کرده‌اند مخالفتی باشد و در نتیجه اختلاف بین شما و آنان بالا بگیرد پس به صلاح خود و عموم مردم فکر کنید... 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 🌱عکس العمل عباس🌱 با پایان سخن ابوبکر و عمر که سعی می‌کردند خود را بالا بگیرند و بنی هاشم را تحقیر نمایند عباس قاطعانه پاسخ آنان را داد و گفت: خداوند محمد را همانطور که گفتی به پیامبری مبعوث کرد و برای مومنین صاحب اختیار قرار داد. اگر تو این حکومت را به نام پیامبر گرفته‌ای س در واقع حق ما را گرفته‌ای زیرا ما خویشاوند نزدیک پیامبریم😏 اگر آن را به این سبب گرفته‌ای که از ایمان آورندگان به پیامبری باید بدانی که ما نیز از مؤمنان به اوییم؛ اما در کاری که تو در آن پیش قدم شدی ما قدم نگذاشتیم و در آن مداخله نکردیم و همیشه به کار تو .🔥 اگر به خاطر بیعت مردم حکومت بر تو واجب شده و سزاوار آن گردیده‌ای بدان که ما هم از مردم هستیم و به این کار رضایت نداده‌ایم و از آن داریم و این حق برای تو واجب و ثابت نشده است.😏 این دو سخن تو چقدر از هم دورند، از یک سو می‌گویی که شخصی با تو مخالفت کرده و در امر حکومت بر تو طعنه زده از سوی دیگر می‌گویی که مردم تو را برای حکومت انتخاب کرده‌اند🤥. چه دور است عنوان خلیفه رسول الله که به خود داده‌ای در حالی که می‌گویی پیامبر کار مردم را به خودشان واگذار کرد تا هر کس را که می‌خواهند برگزینند و آنها تو را بر گزیدند. اما درباره آنکه گفتی اگر بیعت کنی سهمی به تو می‌دهم اگر آنچه را می‌دهی متعلق به مومنان و حق ایشان است تو چنین حقی نداری حق دیگران را بذل و بخشش کنی اگر حق توست که ما را بدان نیازی نیست، اگر حق ماست باید تمام آن را بدهی جزئی از حق خود را نمی‌خواهیم که قسمتی را بدهی و قسمتی را ندهی. آنگاه در پاسخ آنچه عمر گفته بود ادامه داد: و اما اینکه گفتی پیامبر از ما و شماست باید بدانی که آن حضرت درختی است که ما شاخه‌های آن هستیم و شما همسایه‌هایش هستید پس ما از شما به آن حضرت سزاوارتریم. اما اینکه گفتی از مخالفت مردم با ما می‌ترسی این کاری که شما کردید آغاز و بنیان مخالفت‌هاست و در مقابله با آن از خدا کمک می‌خواهیم آنان که نتوانسته بودند به هدف خود دست یابند با جواب‌های دندان شکن عباس سخنی برای گفتن نداشتند😂 برخاستند و بیرون آمدند. 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 #قسمت61 🌱عکس العمل عباس🌱 با پایان سخن ابوبکر و عمر که سعی می‌
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 🍂خاکسپاری پیامبر🍂 غاصبین خلافت مشغول اجرای برنامه‌های خود بودند و در طول مدتی که بدن مطهر پیامبر در خانه بود حظه‌ای نیامدند تا بر بدن حضرت نماز بخوانند و ادای احترام کنند. شب چهارشنبه امیرالمومنین علیه السلام همراه یاران خود بدن رسول خدا را در یکی از خانه‌های متعلق به ایشان دفن کرد. سپس حضرت درباره خلافت و ماجرای رخ داده این آیات را تلاوت نمود: آیا مردم گمان کرده‌اند رها می‌شوند که بگویند ایمان آورده‌ایم بدون آنکه امتحان شوند ر حالی که ما امتحان کرده‌ایم کسانی را که قبل از ایشان بودند تا خدا آنان را که راست می‌گویند آنان را که دروغ می‌گویند معلوم کند. اصحاب صحیفه مرحله اول غصب خلافت را ا طی فراز و نشیب‌هایش به سرانجام رساندند و توانستند از اکثریت مردم بیعت بگیرند. اکنون باید برنامه جدیدی برای بیعت گرفتن از امیرالمومنین اصحاب آن حضرت تدارک می‌دیدند تا هیچ مخالفی در برابر خود نداشته باشند. 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 🌪ملاقات غاصبین با امیرالمؤمنین🌪 ابوبکر و عمر به عنوان نخستین اقدام شخصاً به خانه امیرالمومنین آمدند و ساعتی با حضرت گفت و گو کردند و از او خواستند با ابوبکر بیعت کند! اما امیرالمومنین هیچ پاسخی به آنان نداد. با خروج آنها از خانه حضرت بلافاصله به مسجد آمد و برای جلوگیری از سوء استفاده از این دیدار طی سخنانی غدیر را مطرح کرد و فرمود: ابوبکر و عمر نزد من آمدند و از من خواستند با کسی بیعت کنم که او باید با من بیعت کند! من پسر عموی پیامبر و صدیق اکبر و برادر رسول خدا هستم و هیچکس غیر از من این سخن را نخواهد گفت مگر 🔥. من قبل از هر کسی مسلمان شدم و نماز خواندم و من وصی پیامبر و همسر دخترش و پدر دو نوه او هستم. من صاحب روز غدیرم و درباره من سوره‌ای از قرآن نازل شده است. ما اهل بیتی هستیم که خدا به وسیله ما شما را هدایت کرده و از گمراهی نجات داده است. تقوای الهی پیشه کنید تا خدا قدم‌های شما را ثابت گرداند و نعمتش را بر شما تمام نماید. سپس امیرالمومنین به خانه بازگشت و غاصبین نتوانستند شایع کنند که در مجلس خصوصی از حضرت بیعت گرفته‌اند🔥 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 #قسمت63 🌪ملاقات غاصبین با امیرالمؤمنین🌪 ابوبکر و عمر به عنوان
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 📖جمع قرآن توسط امیرالمؤمنین 📖 امیرالمومنین علیه السلام با سخنرانی‌های خود باعث می‌شد که نتوانند تهمت سکوت در برابرشان را به حضرت نسبت دهند اما همچنان در پی راهی برای گرفتن بیعت بودند. در این راستا عمر به ابوبکر گفت: تا هنگامی که علی بیعت نکند هیچ قدرتی در دست نخواهی داشت اکنون بار دیگر سراغ او بفرست تا برای بیعت بیاید. ابوبکر به قنفذ گفت: برو و به علی بگو خلیفه پیامبر تو را می‌خواند!!! قنفذ رفت و طولی نکشید که بازگشت و پاسخ امیرالمومنین را خبر داد که فرمود: پیامبر کسی را غیر از من برای خلافت اعلام ننمود. 🔥ابوبکر گفت: نزد او بازگرد و بگو کسی تو را می‌خواند که مردم بر خلافت وی متفق شده‌اند و با او بیعت کرده‌اند، اینان مهاجرین و انصار و قریش هستند که با او بیعت می‌کنند و تو نیز به عنوان یکی از مسلمین باید همانند ایشان باشی. قنفذ رفت و لحظاتی بعد بازگشت و خبر آورد که امیرالمومنین پاسخ داده است: رسول خدا به من وصیت کرده پس از خاکسپاری بدن او از خانه ام خارج نشوم تا کتاب خدا را جمع کنم آنان که تصمیم قاطعانه حضرت را در این باره دیدند سکوت کردند و اجبار بیش از این را در آن مقطع زمانی به صلاح حکومت غاصبانه خویش ندیدند.🔥 امیرالمومنین با استفاده از این فرصت تمام آنچه که قبلاً کاغذها و تکه چوب‌ها و پوست‌ها نوشته شده بود جمع آوری کرد سپس همه را میان پارچه‌ای گذاشت و آن را مهر کرد آنگاه وارد مسجد شد و در برابر مردم قرآن را بر زمین گذاشت و با صدای بلند فرمود: 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 امیرالمؤمنین فرمود: ای مردم پیامبر فرمود: در بین شما دو چیز باقی می‌گذارم که اگر به آن تمسک جویید هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و اهل بیتم. اکنون این کتاب خداست و من نیز از اهل بیت او هستم خداوند بر پیامبر آیه‌ای نازل نکرده مگر اینکه آن را جمع کرده‌ام و آیه‌ای از آن نیست مگر اینکه برای آن حضرت خوانده‌ام و تحویلش را به من آموخته است من از روزی که پیامبر از دنیا رفته به غسل آن حضرت و سپس به جمع آوری قرآن مشغول بودم تا آنکه همه آن را به صورت یک مجموعه در این پارچه آماده نمودم برای آنکه فردا نگویید ما از این مطلب بی‌خبر بودیم و روز قیامت نگویید که من شما را به یاری خویش دعوت نکردم و حق خود را برایتان یادآور نشدم و شما را به کتاب خدا از ابتدا تا انتهایش دعوت نکردم غاصبین خلافت هرگز انتظار این سخنان را در مقابل مردم نداشتند لذا عمر سراسیمه برخاست و خطاب به امیرالمومنین گفت: ما احتیاجی به قرآن تو نداریم زیرا نظیر آن نزد ما هست و آنچه که داریم ما را از قرآنی که بدان دعوت می‌کنی بی‌نیاز می‌کند🔥 با این سخن هتاکانه او حضرت قرآن کامل را برداشت و بدون هیچ پاسخی به خانه بازگشت💔 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 #قسمت65 امیرالمؤمنین فرمود: ای مردم پیامبر فرمود: در بین شما
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 🌴مطرح کردن غدیر توسط امیرالمؤمنین🌴 با گذشت هفت روز از غصب خلافت، امیرالمومنین بار دیگر به مسجد آمد و در حضور غاصبین و مردم با یادآوری غدیر درباره حقانیت خود سخنرانی مفصلی کرد و پس از حمد و ثنای الهی فرمود : خداوند تعالی به وسیله من بندگانش را آزمایش فرمود و مرا به پیامبر اختصاص داد و به خلافت او در امتش برگزید؛ پیامبر به حجت الوداع رفت و سپس به غدیر خم آمد، در آنجا شبیه منبری برای او ساخته شد و بر فراز آن رفت و بازوی مرا گرفت و بلند کرد و با صدای بلند فرمود: من کنت مولی فهذا علی مولی اللهم والی من والا و عاد من عاداه. پس بر این اساس ولایت من ولایت الهی است و اداوت با من برابر با دشمنی خدا است خداوند در آن روز این آیه را نازل کرد امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خویش را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین برایتان راضی شدم[ سوره مائده آیه ۳] پس ولایت من کمال دین و رضایت پروردگار است ♨️اتمام حجت امیرالمؤمنین بر طرفداران سقیفه ♨️ از همان روزهای اول قصد خلافت امیرالمومنین کار اتمام حجت را چه بر غاصبین و چه مردم و چه نسل های آینده عملی می کرد . در یکی از آن روزها حضرت هنگام صبح به مسجد آمد و درباره حقانیت و وصایت و خلافت خود سخنرانی کرد و مردمی که او را رها کرده سراغ غاصبین رفته بودند مورد مواخذه قرار داد و فرمود: ای امتی که بر او حیله کردند و حیله را پذیرفت در راه ذلالت به حرکت در آمد در حالی که حق برایش واضح شده بود به خدا قسم اگر علم را از معدن آن می گرفتید اسلام برای شما نور افشانی می کرد و از مال دنیا با فراوانی استفاده می کردیدو هیچ فقیری نمی ماند و به هیچ‌مسلمان و غیر مسلمانی ظلم نمی شد...💔 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥 ولی شما راه ظلمت را در پیش گرفتید و در نتیجه همه دنیا بر شما تاریک گردید و درهای علم برویتان بسته شد. بزودی محصول آنچه کاشتید را درو خواهید کرد آثار وخیم آن را خواهید یافت . قسم به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید شما خوب می دانستید که صاحب اختیارتان کیست همان کسی که درباره او امر شده بودید و نجات شما با علم اوست و وصی پیامبرتان است. به خدا قسم اگر به تعداد اصحاب طالوت و یا به تعداد اهل بدر یاور داشتم آنقدر شمشیر بر سرتان فرود می آوردم تا به سوی حق بازگردید و در مقابل صدق و راستی سر تعظیم خم کنید. سپس امیرالمومنین از مسجد خارج شد و از جایی عبور کرد که حدود ۳۰ گوسفند در آن بودند ،حضرت با دیدن آنها فرمود: به خدا قسم اگر به تعداد این گوسفندان مردانی داشتم که خیرخواه خدا و رسولش بودند ابوبکر را از جایگاهش به زیر می کشیدم🔥 عصر همان روز ۳۶۰ خدمت حضرت آمدند و بیعت کردند که تا پای جان در خدمتش باشند. امیرالمومنین از آنان خواست فردا در قرارگاهی به نام (سنگهای زیتون )با سرهای تراشیده و شمشیرهای آماده حاضر شوند؛اما فردای آن روز فقط سلمان و ابوذر و مقداد و حذیفه و عمار آمدند که به عهد خود پایبند بودند. امیرالمومنین با دیدن بی وفایی مردم دستانش را به سوی آسمان بالا برد و عرض کرد: خدایا این مردم مرا خوار کردند همانگونه که بنی اسرائیل نسبت به هارون چنین کردند اگر نبود عهدی که پیامبر با من نموده مخالفین را به دریای مرگ می فرستادم و صاعقه های هلاکت را بر سر ایشان فرود می آوردم🔥 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)