مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🩸گزارش لحظه به لحظه شهادت امیرالمؤمنین #قسمتهشت 🧨تصمیم شیعیان برای قتل ابن ملجم🧨 عده ای از شیعی
🩸گزارش لحظه به لحظه شهادت امیرالمؤمنین
#قسمتنه
💣ابن ملجم در جنگ نهروان💣
ابن ملجم همچنان در کوفه بود تا آنکه همراه امیرالمؤمنین عازم نهروان شد و در سپاه حضرت جنگ نمایانی کرد. پس از اتمام جنگ در روز نهم ماه صفر سال چهلم قمری و در راه بازگشتِ پیروز مندانه به کوفه، ابن ملجم عرض کرد:
🌪یا امیرالمؤمنین، آیا اجازه می دهید من زودتر از شما به شهر بروم و مردم را به این پیروزی بشارت بدهم؟🌪
🌴حضرت فرمودند: از این کار چه منظوری داری؟
🔥ابن ملجم گفت:
🍂ثواب خداوند و تشکر مردم،و دوست دارم باعث خوشحالی دوستان و ناراحتی دشمنان باشم🍂
امیرالمؤمنین اجازه داد،و به دستور حضرت به او یک لباس و دو عمامه و دو اسب و دو شمشیر و دو نيزه دادند.
👹ملاقات ابن ملجم با قطام👹
ابن ملجم از لشکر جدا شد و به سمت کوفه آمد و وارد شهر شد. او در بازار ها و خیابان ها و کوچه ها عبور می کرد و خبر پیروزی امیرالمؤمنین در جنگ نهروان را اعلان می کرد.
🔥در محله(بنی تمیم) دختری به نام <قطام> -که از خوارج بود- از او درخواست کرد ساعتی نزد وی بماند،تا درباره بستگانش در جنگ نهروان شرکت کرده بودند سوال کند.🔥
او که محو زیبایی قطام شده بود از مرکب پیاده شد و وارد خانه شد و در ایوان نشست.
قطام برایش زیرانداز و متکایی آورد و دستور داد آب بیاورند تا دست و صورتش را بشوید و غذا و نوشیدنی نیز آوردند.
💥ابن ملجم خورد و نوشید درحالی که قطام کنارش نشسته بود و او را باد میزد تا خنک شود. سپس ابن ملجم گفت:
تو امروز لطفی در حق من کردی که اگر یکسال از تو تشکر کنم بر من واجب است!
آیا خواسته ای داری که برایت انجام دهم؟
قطام پاسخی نداد و درباره جنگ نهروان پرسید و ابن ملجم خبر داد اسامی کشته شدگان را گفت، که <اخضر> پدرِقطام و برادرش<اصبغ> و عمویش درمیان کشته های خوارج بود.
قطام با شنیدن خبرِ قتلِ نزدیک ترین بستگانش گریست و درحالی که بر صورت لطمه می زد برخاست و وارد خانه شد و ناله و شیون کرد.
#شهادت_امیرالمؤمنین
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
@maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)