🥀گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🥀
#قسمت48
🕊حضرت زهراعلیهاالسلام امیرالمؤمنین صلواةالله علیه را در جریان تابوت قرار داد و دوباره تاکید کرد:
هنگامی که از دنیا رفتم و خواستی مرا دفن کنی،هیچ یک از دشمنان خدا و رسولش برای نماز بر بدنم حضور پیدا نکنند.
حضرت زهراعلیهاالسلام بعد از پیامبر دائما سر مبارک را می بست و محزون و غمزده بود و اشک چشمانش قطع نمیشد.
حضرت با یاد آوری لحظاتی که پدر نزد او می آمد میگریست.
روزی حضرت زهرا خطاب به امام حسن و امام حسين عليه که مقابلش نشسته بودند فرمود:
پدربزرگتان کجاست که به شما اکرام می نمود و شما را در آغوش میگرفت؟ جدتان کجاست که بر شما مهربان ترین بود و نمی گذاشت قدمی بر زمین بگذارید؟
پدربزرگتان کجاست که شما را تکریم میکرد و بر دوش خود سوار می نمود؟
انالله و انا الیه راجعون به خدا قسم پدر بزرگ شما و حبیب قلب من از دست رفته و دیگر نمیبینم که در این خانه را بگشاید و شما را مانند همیشه بر دوش خود سوار کند💔
#فاطمیه
🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام
اللهم عجل الولیک الفرج🤲
🕊🕊🕊❤️❤️❤️🕊🕊🕊
🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین
👇👇👇👇
@maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🥀گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🥀
#قسمت48
در روز هایی که حضرت زهرا سلام الله در بستر بود چندین بار وصیت کرد، و در یکی از وصیت ها که عده ای حضور داشتند فرمود:
🔥امتی که عهد و پیمان خدا و پدرم پیامبر را درباره #امیرالمؤمنین شکستند،هرگز بر من نماز نخوانند.آنان در حق من #ظلم کردند و ارثم را گرفتند و نوشته پدرم بر اعطای #فدک را پاره کردند و شاهدان مرا #دروغگو خواندند.من شب و روز برای اتمام حجت بر در خانه هایشان رفتم در حالی امیرالمؤمنین مرا می برد و حسن و حسین همراهم بودند.
من آنان را به خدا و پیامبر متذکر شدم که به ما ظلم نکنند و حقي که پروردگار برایمان قرار داده #غصب نکنند .اما آنان شب ها پاسخ مثبت میدادند و روز ها از یاری ما سر باز می زدند. آنگاه عمر و قنفذ و خالد را بر در خانه ما فرستادند تا پسر عمویم را برای بیعت سراسر زیان خود ببرند،اما او از خانه نیامد زیرا مشغول وصایای پیامبر و جمع آوری قرآن بود.
آنان هیزم بر در خانه ما جمع کردند،
تا پسر عمویم را برای بیعت سراسر زیان خود خود به #سقیفه ببرند،اما او از خانه بیرون نیامد زیرا مشغول وصایای #پیامبر و جمع قرآن بود.
آنان هیزم بر در خانه ما جمع کردند و آتش آوردند تا آنها را شعله ور کنند و ما بسوزیم.من پشت در ایستادم و آنان را به خدا و پسرم قسم دادم که از ما دست بردارند و به جای بی حرمتی به کمک ما بیایند.در آن هنگام عمر با لگدی محکم به در کوبید که در روی من افتاد در حالی که #باردار بودم.من بت صورت بر زمین افتادم در حالی که #آتش زبانه میکشید و #صورتم را می سوزاند. عمر #تازيانه را از قنفذ گرفت و بر بازویم زو به گونه ای که همانند بازوبند شد.
سپس #سیلی به صورتم زد و محسنم نیز به شهادت رسید. آیا این #امت می خواهند بر جنازه من #نماز بخوانند؟ خدا و رسول از آنان #بیزار هستند و من نيز #بیزارم.🔥
#فاطمیه
🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام
اللهم عجل الولیک الفرج🤲
🕊🕊🕊❤️❤️❤️🕊🕊🕊
🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین
👇👇👇👇
@maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)